1

یک بر صفر به نفع عیال…

چند شب پیش تا رسیدم خونه ، دیر وقت بود، عیال یه لنگه کفش کوبوند تو سرم که :
– مرد حسابی… خجالت نمی کشی؟
– من..چرا؟ چرا باید خجالت بکشم، چه اتفاقی افتاده است؟ آخه چه چیز شما را تا به این حد عصبانی کرده است؟ گناه من چیه که با این خستگی و تن رنجور باید لنگه کفش بخورم؟
– خجالت بکش، حالا زبان هم درآورده و چه چه می کنه. والا خجالت هم خوب چیزیه.
– اگر نخواهی گفت که چرا باید لنگه کفش را زیارت بکنم از گرسنگی مردم، شام بده بخورم.
– بیا نون خالی بخور… لیاقت امثالی چون تو غیر از نان خالی تناول کردن نمی تواند چیز دیگری باشد.
– چاره ای نیست ، سر درد گرفته ام از بس که حرص و جوش خوردم و حالا هم باید لنگه کفش بخورم و هم گرسنگی بکشم.
– آخه ، تو هم دلت خوشه کار می کنی، صاحب شغل شده ای، نشریه داری،ولی به حال و روزت نگاه نمی کنی، همش در این اندیشه ای که داری به ورزش خدمت می کنی.
– چیه حسودیت شده ، خیلی هم خوبه و بهتره، دارم به مسؤولیت خودم عمل می کنم. اصلا به تو چه ربطی داره ، تو به کار خودت برس و بگذار من هم به دنبال درمان دردهای خودم باشم.
– اگر از همان سال هایی که شروع کردی کار خود را، می رفتی به دنبال شغل های دیگر الآن وضعمان خیلی بهتر و بهتر می شد. اگر در شهرک یک کارخانه ای از بالابر مواظبت می کردی امروز هم شاگرد اول می شدی در کلاس های مختلف و هم برای ترکی حرف زدن زبانت در کام نمی چرخید و هم میتوانستی ادعای بزرگی بکنی. خاک تو اون سرت بکنم که چه کارها که نکردی.
– تو را خدا دست از سرم بردار، هم باید در محیط کار حرف بشنوم و هم در خانه نیز به فیس و افاده تو نظاره کرده و نق زدن هایت را شاهد باشم.
– برو از این به بعد در نشریه ات حرف های الکی و آبدار بزن. تو را چه به حقیقت گفتن. گویا  دنیای ورزش  در استان ما عوض شده است. خبر نداری که شب گذشته در فضای مجازی برخی ازآقایان از خجالت تو در آمده و هر آنچه می خواستند و می توانستند نثارت کرده اند. پیش پای تو بود که مادر مش نقی تلفن کرد و گفت شب گذشته در خانه اقدس خانوم مهمان بودیم و وقتی گروه ها را در فضای مجازی سیر می کردیم به مطالبی خطاب به شوهرت برخورد کردیم. نویسنده آن سطورگویا از وی دل خوشی نداشت چرا که  بلبل زبانی می کرد و ما وقتی نوشته هایش را خواندیم هم من و هم مادر مش نقی به یک نتیجه رسیدیم که اون آقا باید به همراه مشاوران و مشوق هایش به یک روانپزشک مراجعه کند. چرا که یک آدم معمولی و ورزشکار سالم نمی تواند آن حرف ها را بر زبان آورد.
– من هم ترسیدم و گفتم که چه گناهی از من سر زده است که مستحق لنگ کفش باشم. خودتان می گوئید بیمار، پس دیگر من را چرا می زنی، بیمار را به حال خود واگذار می کنند و تنها کاری که می توانیم در حقش بکنیم دعا کردن برای رسیدن به عافیت است. والسلام




فضول باشی ورزش اردبیل و مجمع انتخاباتی هیات فوتبال استان

دوست صمیمی و یک رنگ و با وفایم فضول باشی ورزش اردبیل را خیلی وقت بود که ندیده بودمش. سرمای هوا و وضعیت نه چندان مساعد بدنی اجازه حضور بیشتر  در اماکن ورزشی را به وی نمی دهد تلفنی خواستم جویای حالش شوم. هر چند حال مساعدی نداشت ولی دقایقی را هم صحبت شدیم.
وی بدون مقدمه باز هم به فوتبال اشاره کرد و گفت: گوش شیطان کر، شنیدم موافقت شده است که مجمع انتخاباتی رئیس هیات فوتبال استان اردبیل برگزار بشود. خدا را باید شکر کرد که بعد از این همه دربدری، حرف و حدیث ها و نقل و قول ها و روایات مختلف، در نهایت حضرات و تصمیم گیرندگان به این نتیجه رسیده اند و صد البته جای شکر و سپاس دارد که حداقل حضرات تهران نشین وقت آن را به دست آوردند که گوشه چشمی هم به مسایل فوتبال استان ما داشته باشند. من اگر دستم به نایب رئیس همیشه خندان و خیلی زرنگ فدراسیون و همشهری عزیزش رئیس فدراسیون می رسید دست و پاهاشون را از بابت این همه لطف و عنایت و بزرگواری و دلسوزی به فوتبال اردبیل غرق بوسه می کردم که هیچ، اصلا خودم را در زیر پایشان قربانی می نمودم.
گفتم باز چی شده به فدراسیونی ها علاقه مند شده ای و هوادار آنها. چه سری در این حرف ها و گفته های فضول باشی ما نهفته است؟
ادامه داد: آخه شما نمی دانید که این نائب رئیس چه خدماتی به ورزش اردبیل و فوتبال و دوومیدانی این منطقه کرده است. نام او باید در اول صفحات تاریخ ورزش اردبیل با طلا نگاشته شود . او با خنده هایش در دوران مسؤولیت در فدراسیون دوومیدانی، معاونت سازمان تربیت بدنی وقت و فدراسیون فوتبال، دلسوزترین و عاشق ترین و خادم ترین فرد برای ورزش و بخصوص فوتبال ما بوده است. اگر بر من نخندیدو مسخره ام نکنید رواست که شورای شهر فوتبال دوست و ورزشی شهر ما در ماه های آخر دوران مسؤولیت، نصب تندیس این آقا در ورودی ورزشگاه تختی و یا در مید ان ورزش را مورد تصویب قرار بدهند و این چهره خدمتگزار ورزش اردبیل را به نسل جوان بدین روش معرفی نمایند.
گفتم حالا بگذریم از این آقای همیشه خندان، فکر می کنی چه کسی سکاندار فوتبال اردبیل در چهار سال آینده خواهد بود و آیا خبر داری که چه کسانی ثبت نام کرده اند؟
اندکی به فکر فرو رفت و بعد ادامه داد: چند روزی از شروع ثبت نام گویا گذشته است ولی نمی دانم که چرا کوره آن داغ نشده است. البته من کمتر فرصت بیرون رفتن از منزل را دارم ولی خبرها می رسد. گویا کاندیداها و کسانی که دلشان برای خدمت به فوتبال اردبیل می طپد می خواهند تا ساعات آخر مهلت ثبت نام منتظر بمانند و اوضاع را بسنجند و آنگاه اقدام کنند ولی من از یک چیزی خیلی تعجب می کنم ،این روزها آنهایی که در کاخ فوتبال اردبیل در حافظ جا خوش کرده اند خیلی معمولی با بحث انتخابات برخورد می کنند. دیگر از آن مصاحبه های آتشین و اعلام آمادگی کردن ها برای برگزاری مجمع و حرص و جوش خوردن ها خبری نیست. نمی دانم چرا؟ ولی هر چه هست گذشت زمان همه چیز را نشان خواهد داد. شاید این همه جدیدترین تاکتیک آقایانی است که دوست ندارند حتی برای لحظه ای هم که شده کاخ حافظ را ترک نمایند و قدرت و فرماندهی برای فوتبال اردبیل را از دست بدهند.
در ادامه گفت : خسته شدم ، برای این شماره ات کافی است. هفته دیگه می توانیم بیشتر در این مورد حرف بزنیم.




اعتماد به افراد باید سنجیده و درست باشد

دوستی را دیدم بسیار افسرده و غمگین. تا حال او را چنین غرق در افکار و ناراحت و دلگیر ندیده بودم. حوصله حرف زدن نداشت . به زور وادارش کردم که چند کلمه ای با من همراه شود و به سؤالاتم جواب دهد.
این که چرا به این روز افتاده و شادابی خود را از دست داده و کم حوصله شده است؟گفت: روزگار عجیبی است. گاهی در زندگی انسان اتفاقاتی می افتد و وقایعی پیش می آید که فرد را تا دم سکته و مرگ می کشاند. وقتی آدم از نزدیک ترین افرادش ضربه های هولناکی تحمل می کند و برخلاف یک عمر تصور، آنهایی را که انسان های تمام عیار و کاملی تلقی می کرد ، در لباس و شکل دیگری می بیند، آیا به جز افسرده شدن کار دیگری می تواند انجام بدهد؟
رفتارهای این چنینی انسان را از همه اطرافیان، دوستان و آشنایان متنفر می کند، دیگر نمی تواند به کس دیگری دل ببندد و اعتماد نماید و حتی به خودش نیز بدبین می شود و آنگاه زندگی به جهنمی تبدیل می شود که تحملش سخت و طاقت فرسا می گردد.
وقتی ببینی از حسن نیت تو سوء استفاده کرده و تو را سپری برای رسیدن به برخی از اهداف قرار می دهند ، وقتی بعد از سال ها اعتماد و نان و نمک خوردن، دنیا را بر سرت خراب کرده و خود را وسیله ای برای سرپوش گذاشتن به رفتارهای زشت و ناپسند دیگران ببینی، چگونه می توانی خود را ببخشی و در آرامش زندگی کرده و طراوت همیشگی را داشته باشی؟وقتی بعد از سال ها اعتماد خود را قربانی رفتار ناپسند برخی ها ببینی حال و حوصله ای برای حرف زدن باقی می ماند؟
به او گفتم دوست من خدا را شاکر باش که فهمیده ای و درک کرده ای. نباید همه را به یک چوب رانده گناه و تقصیر یک نفر نباید به پای دیگران نوشته شود. باید قبل از اعتماد کردن پرونده ای گشوده شود و مدت ها رفتار و کردار اشخاص تحت نظر باشد و در نهایت نتیجه گیری انجام گردد . اگر به کسی  خیلی زود اعتماد کنیم طرف فکر می کند که ما آدم احمقی هستیم و چه بسا در این راه همه چیز را زود ببازیم. زیاد بر خود سخت نگیر. اشخاص تکامل می یابند و عوض می شوند. کسی که امروز مورد اعتماد است امکان دارد که فردا آدم امروزی نباشد. اگر اعتمادمان سنجیده و درست نباشد همیشه نتیجه اش درست برعکس انتظار ما خواهد بود.
او که کم حوصله بود افزود: اعتماد یعنی اطمینان از این که طرف مقابل در روابطش، به شما  قصد ضربه زدن نداشته باشد. اعتماد یعنی رسیدن به شناختی معمولی و معقول در باره ارتباط افراد و تعیین حدود و مرزها برای ایجاد ارتباط. من در هر صورت ضربه روحی جبران ناپذیری را متحمل شده ام که حاصل اعتمادی است که به اطرافیان و دوستان خود داشته ام. غافل از این که آنها در ظاهری آر استه و مدعی دوستی و صداقت بر خلاف جریان آب شنا کرده اند. دست خودم نیست دیگر توان راحت نفس کشیدن را نیز از دست داده و به سایه خودم نیز بی اعتماد شده ام و همه این ها گول خوردن از ظاهر آنهایی هست که با فکر و اندیشه ناسالم در بر قراری ارتباط دوستانه و صمیمانه با من بوده اند.
او بدون خداحافظی از من جدا شد ولی قبل از رفتن از من قول گرفت که بخشی از حرف هایش را در نشریه و سایت استفاده بکنم تا اگر جوانان این مطلب را خواندند، بدانند که در اعتماد کردن به افراد بی گدار به آب نزنند و خود را ناخواسته آلت دست این و آن قرار ندهند.
بار خدایا، دل های ما را خانه ای برای حب دنیا و نفس پرستی قرار مده.
پروردگارا کمکمان کن تا صداقت را در زندگی پیشه خود سازیم و از راه مردانگی کج نشویم و در بیراهه ها به دنبال اهداف ناپسند خود نگردیم.
خداوندا ، بر ما آن قدرت را عطا بفرما که در روابط خود در جامعه یک چهره داشته باشیم و از نفاق و تفرقه افکنی به دور باشیم.
پروردگارا، بر ما عنایت فرما تا خصلت های ناروا، دورویی، نامردی و سوء استفاده از اعتماد دیگران را در خود جای ندهیم.
پروردگارا، بر ما چنان سرنوشتی رقم فرما که فکر ضربه زدن به کسانی را که سال ها خالصانه در کنار ما بوده و خد مت نموده اند ، نباشیم و قدر بزرگان خود را بدانیم. آمین یا رب لعالمین.




قورباغه های ترسو را …

گفتم تا گفته باشم و برای رضای برخی ها رفع تکلیف کرده باشم….. اگر حرفی در صفحات و یا سایت نشریه زده می شود برای آزار نیست، برای دیوانه کردن و عربده کشیدن بعضی ها هم نیست، برای جلب خشنودی و رضایت آن دیگران هم نبوده و نخواهد بود. حرفی که می زنیم و قلمی که بر روی کاغذ هم می چرخانیم برای بازار گرمی نیست، برای هدف گذاری خاصی هم نیست. برای این است که خوب باشیم، حق را بگوییم ، از حق دفاع کنیم، بدها را معرفی کنیم، از خوب ها بگوییم، برای این که کارها به دست اهلش سپرده شود. برای این که طبل های تو خالی و پر مدعا ها در ورزش قد علم نکنند و برای این که امتحان پس داده ها در ورزش چهره شوند. آنها که چنین وضعی را دوست ندارند و صفحات نشریه و سایت ما را بر خلاف اهداف و آرزوهای خود می بینند این دفعه به خود زحمت بدهند و به جای تهدید لطفا بروند کنار مرداب داد بکشند که قورباغه بترسند…. که من قورباغه نیستم. بهترین محل برای تاثر گذاری فریادها، فحش ها، دشنام ها و بی ادبی ها کنار مرداب است . یادتان باشد….حتما که یادتان نخواهد رفت. کنار مرداب لطفا. باشد؟ قبول؟ لطفت زیاد……..




زرنگ خان

یکی بود یکی نبود، زیر گنبد کبود. آقای زرنگ خان نشسته بود. آقای زرنگ فرصت شناس بود. آقای زرنگ موقعیت ها را می شناخت، بلد بود برای ماندن در جایی که هست چه کند، او به جای دوستان مشفق ، زبانی نرم و نفوذپذیر دارد و این گونه بود که توانست در یک چشم به هم زدن مسؤولین فراری از فوتبال را بر سر راه آورد و تیم را تحویل بگیرد. کدام تیم، آهان… تیم فوتبال در به در ، بی خانمان و سر راهی فوتبال اردبیل را.
او زرنگ بود، پول نداشت ولی زبان داشت. خیلی ها در این استان ما هستند که در سر هوای تیم داری دارند. می خواهند خدمت به ورزش و فوتبال را در تیم داری خلاصه نمایند. آرزویشان در ورزش بر این استوار است. آنها هم عشق ریاست، مدیر عاملی و من چه بدانم حکم راندن، مربی تعیین کردن و قرارداد با بازیکن بستن دارند.
آنها که عشق تیم داری دارند از رفتار آقای زرنگ پکر شده اند و خشمگین. کسی نیست از این حضرات بپرسد آیا اقدامی برای تحویل گرفتن تیم انجام دادید؟ آیا با رئیس شورا، شهردار و اطرافیانش رایزنی کردید؟ آیا رفتید و از ویژگی های مدیریتی، کارآیی و قدرت در اداره امور گفتید؟آن ساعت هایی که آقای زرنگ از این در وارد می شد و از آن یکی خارج و یا روی این مسؤول را به بوسه ای مهمان می کرد و یا در برابر آن دیگری با خم کردن سر ادای احترام می نمود شما ها کجا بودید؟ آیا انتظار این بود که آنها یعنی سردمداران اداره امور شهر به سراغ شما بیایند و التماس بکنند؟ نه باید زرنگ بود مثل زرنگ خان ما که منتظر هیچ کسی نشد، یکی از یاران همیشگی اش را همراه کرد و دمار از روزگار شورا و شهردار درآورد تا بتواند به هدف برسد.
هیچ شک نکن که آقای زرنگ در کنار خدمت به فوتبال و جلوگیری از به هم پاشیدن تیم ، نیم نگاهی هم به مجمع انتخاباتی هیات فوتبال و کسب رای از کنار این اقدام دارد. به این میگن آدم زرنگ زرنگ….




جعفر صراطی بهترین و کامل ترین بازیکن تاریخ فوتبال اردبیل

او بزرگ ترین ، بهترین و کامل ترین بازیکن تاریخ فوتبال اردبیل است. اگر در پیش سربازان جان بر کف فوتبال چهل سال قبل اردبیل دهان باز کنی و این شوال را بپرسی مطمئنا در کم ترین زمان ممکن و بدون نیاز به تفکر و ابرو در هم کشیدن خواهی شنید جعفر صراطی.
همین چندی پیش توفیق یارم شد و در میدان شریعتی وی را از نزدیک دیدم. با ان ابهت همیشگی و وقار مثال زدنی، سلام و علیکی کردیم و از حال و احوالش پرسیدم. او هم از نشریه ورزش اردبیل حرف زد و تشکر از بابت پرداختن به پیشکسوت ها. در این اندیشه بودم که از شماره های اخیر نشریه براش بفرستم که گفتند بیمار است و چندی است که در منزل بستریشدهخ است.
خبر بیماری اش برای کسانی که جعفر را از نزدیک می شناسند و فوتبالش را دیده اند و ابهت و اقتدار و بزرگی اش را در مستطیل سبز مشاهده کرده اند ناراحت کننده است.
ویژگی های جعفر صراطی چه در میادین ورزشی و چه در زندگی غیر ورزشی منحصر به فرد و به یادگار ماندنی است. بدون شک جعفر بعد از پشت سر گذاشتن ناراحتی و رفع نگرانی و به دست آوردن سلامتی بر طبق عادت دیرینه اش به هم بازی ها و هم دوره ها سر خواهد زد و حالی از آنها خواهد پرسید.
امیدواریم جعفر صراطی مرد دوست داشتنی و فوتبالیست بزرگ آذربایجان هر چه زودتر از بستر بیماری به پا خیزد و چشم همه فوتبال دوستان دهه های 50ز و 560 را روشن نماید.آمین یا رب العالمین.
 




تبدیل وضعیت انتشار نشریه از چاپی به الکترونیکی

به دلیل مشکلاتی که بر سر راه ادامه حیات نشریه وجود داشت تصمیم به توقف موقت انتشار آن داشتیم. بعد از انتشار مرتب و منظم در دو سال گذشته به این نتیجه رسیدیم که به عنوان اولین نشریه ورزشی استان برای مدتی نبودنمان بهتر از بودنمان می یباشد.
مقدمات این کار را فراهم می کردیم که یکی از عزیزان پیشنهاد تبدیل موجوز نشریه از چاپی به الکترونیکی را داد . با بررسی جوانب این پیشنهاد و با درخواست مدیر  مسءول ، وزارتخانه با این درخواست موفقت کرد و از این به بعد دوره انتشار نشریه از ماهنامه به هفته نام تغییر پیدا کرد و همانطوریکه اشاره شد به صورت الکترونیکی از طریق سایت نشریه به آدرس www.varzesh-ardebil.ir  در اختیار علاقه مندان به ورزش خواهد بود.
این اقدام ما مسلما موجبات رضایت و خشنودی برخی ها را فراهم کرده و حتی به طور چشمگیری از خبر توقف انتشار نشریه استقبال کرده بودند. این خوشحال شونده ها از مرگ نشریه هم از جمع همکاران مطبوعاتی و هم از جمع مسؤولان ورزش و هیات های ورزشی بودند ولی با انتشار نشریه به صورت الکترونیکی حداقل خوشحالی دست اندرکاران ورزش چند روزی بیشتر طول نکشید و با آنها به دلیل پائین بودن ظرفیت انتقاد پذیری ما را چون گذشته سدی در مقابل حرکت های غیر منطقی خود دیده و دوباره جو سازی بر علیه ما را آغاز خواهند کرد.
تصمیم بر آن داریم که اگر اتفاقی رخ ندهد هر هفته روزهای شنبه شماره جدید نشریه را در فضای مجازی و در سایت نشریه منتشر بکنیم. همچنانچه نشریه چاپی ما به عنوان اولین نشریه ورزشی استان راه را برای ورود دیگر همکاران در این صحنه فراهم کرد امیدواریم آین اقدام ما نیز مبنی بر راه اندازی اولین نشریه الکترونیکی ورزش استان عده ای دیگر را برای فعالیت در این زمینه تشویق و ترغیب نماید.
دلسوزی برای ورزش در جار و جنجال و اتهام زدن و از این شاخه به آن شاخه پریدن نبوده و نیست. قرار نیست در جامعه ورزشی همه کسانی که فعال هستند به مانند هم فکر بکنند و اختلاف نظری در میان آنها نباشد. ولی این هم از آن کارهای منحصر به فرد استان ما است که هر کس در ورزش به مانند ما فکر نکند دشمن ما بوده و محکوم به فنا می باشد و روی این اصل است که این روزها شاهد بر این می باشیم که جمعه تازه به دوران رسیده  در ورزش می خواهند یکه تازی بکنند و برای این که به این هدف برسند تر و خشک را با هم می سوزانند و از این کار هیچ ابائی هم ندارند.
ورزش بارها گفته شده است که صحنه مردی و مردانگی و صداقت و جوانمردی است. انهایی که ادعای بودن و ماندن در ورزش را دارند باید بیشتر از هر چیزی به رعاغیت اصول آن اقدام بکنند و همه چیز را فدای منافع مادی و گروهی و باندی نکنند.
برای این که بتوانیم در انجام وظیفه خود در نشریه الکترونیکی  ورزش اردبیل موفق عمل نماییم نیاز به همکاری همه کسانی که در ورزش اردبیل فعالیت می کنند، داریم و امیدواریم عزیزانمان دست همکاری را که به سویشان دراز شده است به گرمی بفشارند و ما را در راه رسیدن به هدف نهایی که همانا کمک به توسعه ، پیشرفت و تعالی ورزش استان است، حمایت بکنند.




چگونگی فسخ قرارداد داور احمدی در نیم فصل

آشفتگی فوتبال اردبیل در نوع خود بی نظیر و مثال زدنی است. نمونه بارز و مهم و قابل توجه آن وضعیت نماینده آن در لیگ دسته دوم باشگاه های کشور است. به راستی در حال حاضر مالک تیم کدام ارگان و یا چه کسی است؟ از نظر قانونی متولی این تیم چه نام دارد؟ برای اداره امور جاری آن چه کسی می تواند درخواست کرده و به عنوان مالک و یا نماینده آن امضاء کند و امضایش از نظر قانونی معتبر باشد؟
تا آنجا که ما می دانیم مالکیت تیم از نظر قانونی تاکنون در اختیار سازمان فرهنگی ورزشی شهرداری است ولی از مهر ماه در لفظ و سخن مالکیت آن دست به دست شده و در این اواخر گفته شده به هیات فوتبال واگذار می شود اما همه این ها در حد حرف بوده و هیچ سندی مبنی بر انتقال مالکیت تیم به باشگاه آبی پوشان و یا هیات فوتبال در دفاتر اسناد رسمی به ثبت نرسیده است.
با این مقدمه سؤال این است که چه کسی با انتقال داور احمدی بازیکن تیم اردبیل در نیم فصل به تیم شهرداری کاشان موافقت کرده است؟ چگونه قرارداد وی فسخ شده و بر چه اساسی سازمان لیگ برای وی کارت بازی جدید صادر کرده است؟
قرارداد بازیکنان در آغاز فصل با باشگاه آبی پوشلان به ثبت رسیده است. بعد از انتقال احمدی این سؤال پیش می آید که آیا مجید حیدری مدیر عامل آبی پوشان قرارداد احمدی را فسخ و برای وی رضایت نامه صادر کرده است؟ در تماس تلفنی ، مجید حیدری از چگونگی فسخ قرارداد احمدی اظهار بی اطلاعی کرد و گفت: قرارداد این بازیکن بعد از انصراف من از تیم داری فسخ شده و این که چه کسی و چگونه نسبت به امضاء و صدور رضایت نامه وی اقدام کرده است می تواند جای سؤوال داشته باشد.
وی افزود: در نیم فصل تعدادی از بازیکنان در تماس های مکرر تلفنی خواستار فسخ قرارداد و صدور رضایت نامه بودند که از جمله آنها می توان به بازیکنانی چون سعید فلاح، علی عادلی، مجتبی مینایی، اسماعیل زنگی ابادی، علی رضا مهرورز، سجاد عرفانی، نوید خوش هوا، علی سلیمانی و میلاد محمدی اشاره کرد. حتی برخی از آنها پیشنهاد هایی در ازای صدور رضایت نامه می دادند که من به دلیل حمایت از فوتبال اردبیل از انجام این کار خودداری کردم و این که چگونه و از چه کانالی و به چه ترتیبی برای احمدی فسخ قرارداد شده است باید بررسی شود.
وی گفت: به دلیل آن که 10 درصد از مبلغ قرارداد بازیکنان به حساب های آنها واریز شده است، بازیکنان نمی توانند یک طرفه به فسخ قرارداد اقدام کنند و چون در قرارداد داخلی هم بندی در ارتباط با فسخ یک طرفه وجود ندارد پس رضایت نامه بازیکن یاد شده از سوی هر مرجعی که صادر شده باشد غیر قانونی است.
آنهایی که می توانند در ارتباط با صدور رضایت نامه یک بازیکن امضاء کنند و حکم بدهند باید در جهت سر و سامان دادن و تحت پوشش قراردادن تیم نیز اقدام نمایند. رضایت نامه این بازیکن توسط چه کس و یا چه کسانی صادر شده است؟ شرط صدور این رضایت نامه چه بوده و آیا درآمدی داشته است و اگر داشته به کدام ارگان و یا حسابی واریز شده است و اگر مجانی این کار صورت گرفته انگیزه این کار چه بوده است؟ این ها مهم ترین سؤالاتی است که می تواند در این ارتباط مطرح گردد و امید آن داریم برای روشن شدن مسئله، آنهایی که نسبت به این کار یعنی فسخ قرارداد و صدور رضایت نامه احمدی در نیم فصل اقدام کرده اند جواب این سؤالات را ارائه نمایند.ُ




شایستگی اردبیل برای میزبانی جام جهانی کشتی فرنگی

اردبیل برای میزبانی مسابقات جام جهانی کشتی فرنگی اعلام آمادگی نموده و شهر کرمان رقیب جدی اردبیل برای دست یابی به این میزبانی است.
این که اردبیل بتواند در اخرین روزهای سال جاری و در اوایل سال 96 میزبانی چندین مسابقه مهم در رشته های مختلف از جمله والیبال، کشتی فرنگی، شطرنج، فوتسال و بوکس را بر عهده بگیرد اقدامی در خور تحسین و شایسته می باشد .
در میان همه رشته های ورزشی، کشتی در سطح استان از یک جایگاه خاصی برخوردار بوده و به نوعی ورزش اول استان به شمار می رود. کشتی از جمله رشته های ورزشی است که در بعد از انقلاب با معرفی چهره های برتر و توانا به جامعه ورزشی، اردبیل را به قطب بزرگی در کشتی فرنگی کشور و آسیا تبدیل کرد . هر چند که عوامل مختلف از جمله ناکارآمدی مسؤولین کشتی استان در مقطعی این رشته زیبا و دوست داشتنی را به بی راهه کشانداما باتلاش هایی که برای تقویت پایه های آن در سطح استان انجام می پذیرد، اراده برای پشتوانه سازی حاکم گردیده است. به جرئت می توان گفت که کشتی اردبیل برای کار بیشتر و شبانه روزی به شرط تامین امکانات، نیاز دارد . امید است مسؤولان برای کشتی این منطقه و برگرداندن جایگاه واقعی آن با دیدی مثبت و با دستانی باز بنگرند و حال وروز آن را هر روز بهتر از دیروز بکنند.
رقیب اردبیل برای کسب میزبانی مسابقات جام جهانی کشتی فرنگی رزومه ای قابل قبول در این رشته ندارد. کفه افتخارات ، اقدامات و میزبانی های اردبیل در کشتی کاملا و به طور چشمگیری سنگینی می کند و می توان گفت که در شهر کرمان و اردبیل در این ارتباط قابل مقایسه نمی باشند.
اردبیل در سال های گذشته برای مسابقات کشتی در رده های مختلف سنی میزبانی موفق و سربلند بوده است. میزبانی سال 71 اردبیل در مسابقات کشتی فرنگی قهرمانی کشور بزرگسالان از یاد و خاطره دوستداران کشتی و دست اندرکاران فدراسیون فراموش نشدنی است. اردبیل از جمله شهرهای انگشت شمار کشور است که در آن رقابت های کشتی با استقبال بی نظیر تماشاگران مواجه می شود که نمونه آن را دست اندرکاران کشتی کشور در رقابت های مختلف از جمله در سال 71 از نزدیک مشاهده کرده اند.
همچنین اردبیل در آذر ماه سال 75 برای مسابقات کشتی فر نگی قهرمانی کشور جوانان میزبان بود. در آن سال علی رغم سردی هوا ، اردبیلی های میهمان نواز برای پذیرایی از کشتی گیران دیگر استان ها تلاش کردند و همه آنها با رضایت کامل اردبیل را ترک کردند.
اردبیل به دفعات رقابت های جام بین المللی روز کودک را میزبان بوده و در میزبانی برای این مقطع سنی هم نمره قبولی دریافت کرده است. کهن شهر اردبیل برای برپائی اردوهای آمادگی تیم های ملی کشتی آزاد و فرنگی نیز بارها آغوش گرم و مهربان خود را گشوده است که از مهم ترین آنها اردوی آمادگی المپیک بارسلون کشتی فرنگی در سال 71 می باشد.
علاوه بر ویژگی های یاد شده ، اردبیل جزء استان هایی است که در همه رقابت های قهرمانی کشور در رده های مختلف سنی حضور می یابد و شرکت دو دوره نماینده استان در لیگ کشتی فرنگی کشور از جمله اقدامات مناسب و قابل توجه اردبیل در رشته ورزشی کشتی است.
اردبیل کلکسیونی از نام آوران کشتی فرنگی کشور و آسیا را در اختیار دارد و مربیان صاحب نام و صاحب سبک استان از جمله افتخارات این رشته به شمار می روند. افزون بر این ها وجود مواهب خدادادی و طبیعی و هوای سالم و پاک و عاری از هر گونه آلودگی و مراکز اقامتی مناسب و آثار باستانی و تاریخی و بهره بردن از امکانات تفریحی از جمله آب های گرم شانس اردبیل را برای میزبانی به طور قابل توجهی بالا می برد.
اگر مسؤولین فدراسیون کشتی بخواهند بر اساس واقعیت های موجود در بحث میزبانی رقابت های جام جهانی کشتی فرنگی حق را به حقدار بدهند بدون شک اردبیل شایسته ترین و محق ترین شهر برای میزبانی این رقابت ها می باشد.
مجموعه ورزشگاه شش هزار نفری جهان پهلوان حاج حسین رضازاده که در نوع خود یکی از زیباترین و کامل ترین مجموعه های ورزشی سرپوشیده در کشور است می تواند به عنوان یکی از عوامل توجیه مسؤولین برای میزبانی این رقابت ها می باشد. سالن های تمرینی جنبی و امکانات پزشکی و فیزیوتراپی آن که اخیرا بازسازی و تجهیز شده اند، این مجموعه را برای میزبانی رقابت های مختلف آسیایی و جهانی شایسته کرده است.
شهر کرمان در مقایسه با پیشینه اردبیل در معرفی قهرمانان، میزبانی و دیگر مسایل مربوط به کشتی توان برابری با این استان را نمی تواند داشته باشد. رایزنی مناسب مسؤولین کشتی استان و اداره کل ورزش و جوانان و رابطه خوب مدیر کل با برادران خادم همراه با ادله و مدارک می تواند این شهر تاریخی را برای برگزاری رقابت های مهمی چون جام جهانی کشتی فرنگی معرفی نماید. بدون شک تلاش در این راستا می تواند نتایج مثبتی برای ورزش و کشتی استان به دنبال داشته باشد.




نگاه متفاوت شورای شهر اردبیل و ماه شهر به فوتبال

تیم فوتبال شهرداری فردا در رشت باید به مصاف داماش یکی از تیم های باسابقه استان گیلان برود.
تیم هرچند که الآن در رشت مستقر بوده و خود را برای دیدار مهم و حیاتی دوشنبه آماده می کند اما از نوع برخوردها، اقدام ها، حرف ها، سخن ها، موضع گیری ها، و چوب حراج بر تیم زدن ها سخن گفتن هیچ دردی از دردهای این تیم را نمی تواند درمان نماید.
وضعیت تیم اورژانسی است و اگر سریع و در اندک زمان ممکن تکلیف آن را مشخص نکنند ظلم بزرگی است که دست اندرکاران امر در حق جوانان و دوستداران فوتبال اردبیل خواهند کرد.
در چند ماه گذشته بارها این سؤال مطرح شده است که چرا از میان این همه شهرهای بزرگ و کوچک قرعه ممنوعیت تیم داری شهرداری به نام اردبیل خورده است و متاسفانه تاکنون جوابی قانع کننده برای آن دریافت نکرده ایم.
طرح چند باره این سؤال نباید برخی از دوستان را نسبت به ما آزرده خاطر نماید که چرا از تیم داری دولتی حمایت می کنیم. در این ارتباط بارها سخن گفته و موضع خود را به طور شفاف اعلام کرده ایم . روشن شدن این مطلب که چرا ماه شهر و شهرداری آن می تواند ولی اردبیل با آن همه ادعا نتواند ایرادی خواهد داشت؟ آیا این سؤال نمی تواند جوابی داشته باشد که ما را قانع نماید و دهان ما را ببندد.
عزیزانی که در آن هوای سرد زمستانی سه شنبه گذشته در ورزشگاه تختی برای حمایت از تیم اردبیل حضور یافته بودند اگر دقت می کردند در پشت پیراهن بازیکنان میهمان، شورا و شهرداری بندر ماه شهر نقش بسته بود .
متاسفانه عزیزان ما در شورا به همراهی برخی از آقایان در شهرداری از یک سال قبل چنان نسخه ای برای تیم شهرداری اردبیل پیچیدند که امروز آن را به طفلی دردمند، بیمار و رنجور تبدیل کردند که دل هر شنونده سرنوشت آن را به درد می آورد و حسرتی بی پایان بر جای می گذارد.