1

دلنوشته

در آستانه سال جدید قرار گرفته‌ایم، باید خدا را شاکر و سپاس‌گزار بود که در سال 1400 تا به این‌جای کار امکان نفس‌کشیدن و ادامه حیات را به ما ارزانی فرموده‌است.

ورزش استان یک‌سال دیگر را پشت سر می‌گذارد. سالی که با موفقیت‌ها و شکست‌ها همراه بوده‌است و اگر خوب بررسی شود به نظر می رسد امکان چربش شکست‌های آن بر موفقیت‌ها بیشتر است.

امیدواریم که به‌هنگام تحویل سال نو، عده‌ای به خود آیند و از راه و روش غلطی که در پیش گرفته و با ظاهرسازی و چرب‌زبانی برای همه نقش بازی می‌کنند را ترک نمایند و صداقت و راستی را برای سال جدید در برنامه‌های عملی‌شان قرار بدهند.

عده‌ای که در زیر اسامی ساختگی و در فضای مجازی با آبروی افراد بازی می‌کنند و احیاناً با ساخت و پاخت و زدوبندهای پشت پرده، قلم اجاره می کنند و برای بستن دهان منتقدان از هر راهی استفاده کرده و خدا را فراموش می‌کنند درنهایت نمی توانند کاری از پیش ببرند.

خوش به حال آن‌هایی که در هر کار و اقدام‌شان، خدا را در نظر می‌گیرند، اگر می‌نویسند، اگر می‌گویند و اگر در فضای مجازی  جولان می‌دهند در فکر آینده خود باشند و با مردم روراست باشند تا بتوانند نامی نیک از خود به یادگار بگذارند.

خوش آن که نام نکوئی به یادگار گذاشت

 که عمر بی‌ثمر نیک عمر بی ثمریست

 کسی که در طلب نام نیک رنج کشید

 اگر چه نام و نشانیش نیست، ناموریست است

در ورزش استان ماظرفیتی به نام انتقادپذیری در حداقل میزان و اندازه است. روزگار بدی شده‌است. هیچ احدی تحمل شنیدن جمله‌ی معروف ب”الای چشم و ابروست” را ندارند. کاش در چنین مواردی با یک تماس و گلایه و ارائه دلیل و مستندات، کارها ختم به خیر می شد ولی هر کسی ککه  به‌عنوان منتقد بشناخته شود باید خودش را برای مقابله با انواع حملات، تهمت‌ها و ناجوانمردی‌ها آماده بکند.

عده‌ای نوچه‌هایی دارند که در فضای مجازی سینه چاکی می‌کنند و هرچه دل تنگشان می‌خواهد، می‌گویند و  منتشر می‌کنند و خلاصه آن ها  اجیر شده‌هایی هستند که شرافت را با چندرغازی معامله کرده و به فردای قیامت و ایستادن در پیشگاه احدیت، فکر نمی‌کنند و به گندم نماهای جو فروش فرصت ابراز وجود می‌دهند.

آن‌هایی که دستی در آتش دارند و در ورزش اردبیل صاحب قدرت و منصب هستند، منتقدان را دوست خود بدانند و از اطرافیان چند چهره و نان به نرخ روز خور دوری نمایند.

از مهر دوستان ریاکار خوش‌تر است

 دشنام دشمنی که چو آیینه راستگوست

پروین نشان دوست، درستی و راستی است

هرگز نیازموده کسی را مدار دوست

یکی از بیماری‌هایی که دامنگیر ورزش ما می‌باشد روی آوردن به حرف زدن و در اولویت قرار گرفتن وعده‌ها و پناه بردن به دامنه اعداد و ارقام است.

در هر فرصتی که به دست آید به این‌مورد اشاره کرده و از همه کسانی که در ورزش صاحب منصب هستند خواسته‌شده که کیفیت را فدای کمیت نکنند و برای پربار نشان‌دادن پرونده عملکردی فقط حرف نزنند و سخن گفتن و فخرفروشی الکی را جایگزین عمل ننمایند.

ازگفته ناکرده‌ی بیهوده چه حاصل

 کردار نکو کن که نه سودیست زگفتار

کسی که حرف می‌زند و قول می‌دهد اگر به‌موقع به آن عمل نکند، پیمان‌شکنی کرده‌است. این روزها خلف وعده در ورزش و به‌خصوص در برخی از رشته‌های ورزشی بیشتر دیده می‌شود.

مولا علی(ع) می‌فرماید: ”بر دوستی کسی که به عهد و پیمان خود وفا نکند اعتماد مکن“.

جامعه ورزش از مسئولینی که فقط حرف می‌زنند و گفته‌هایشان را عملی نکرده و به وعده‌ها جامه تحقق نمی‌پوشانند باید دوری نمایند و با تمام قدرت از طرد آن‌ها از جامعه ورزش حمایت کنند.

پیر پیمانه‌کش من که روانش خوش باد

 گفت پرهیز کن از صحبت پیمان‌شکنان

ورزش ما برای رسیدن به موفقیت چاره‌ای جز وحدت و حضور در صحنه همه دل‌سوختگان و علاقه‌مندان ندارد. اگر صاحبان اصلی در صحنه باشند برای چاپلوسان، عوضی آمده ها و فرصت‌طلب‌ها فضا تنگ خواهد شد.

برخی‌ها از شکاف به‌عمل‌آمده از دوری صاحبان اصلی استفاده کرده و در آن رخنه نموده و کار را به‌جایی رسانده‌اند که به ”کور می‌گویند عینعلی و به کچل می‌گویند زلفعلی“. آن‌ها برای این‌که موقعیت خود را از دست ندهند حرف‌های دلسوزانه و ناصحانه بزرگان ورزش استان را به انحراف می‌کشانند و از هر وسیله‌ای برای ماندن در قدرت استفاده می‌کنند.

تا در ورزش ما رشته اصلی در اختیار مردان مرد نباشد امیدواری برای بهبود اوضاع آن سرابی بیش نخواهد بود. جان فدای نفس نادره مردانی باد

که کم‌وبیش نگردند به هر بیش و کمی

متأسفانه در ورزش ما ناف عده ای را با دروغ و خدعه و نیرنگ و تهمت پیوند داده اند. کسانی که به‌ناحق در ورزش به جایگاهی رسیده‌اند همیشه در فکر ایجاد سدی قوی و محکم در مقابل حق‌گویی‌ها هستند.

آنچه در جامعه ورزش مقبول‌تر است، حق‌گویی است و هرچه این حق گویی فارغ از پیرایه باشد، صریح و بی‌واسطه و بی‌غل‌وغش باشد، مورداستفاده قرار می‌گیرد.

ورزشی‌های اصیل و ریشه‌دار هیچ‌وقت با تبعیض کنار نمی‌آیند. تبعیض همان است که از دامن ظلم برمی‌خیزد و ابهام و دروغ و فریب و دغل‌کاری را به استخدام درمی‌آورد.

عده‌ای همیشه در کمین هستند که به نوعی قلم منتقد را بشکنند و دهان آن‌ها را ببندند. آن‌ها برای رسیدن به هدف هر اقدامی را شایسته و روا می‌پندارند و روی این اصل اگر نتوانند به روش‌هایی آن‌ها را تطمیع و وارد حوزه و دایره باند و گروه خود بکنند به هتک حرمت، دروغ‌پراکنیف شایعه‌پردازی و تهمت روی می‌آورند.

هر فردی که در صحنه ورزش فعال است به‌اندازه‌ی توان، قدرت و فهم و درکش می‌تواند مثمرثمر باشد. انتظار این‌که همه در یک سطح باشند و رفتار و کردارشان شبیه هم بوده باشد توقعی غیر منطقی است. بیشتر مسئولین ما در ورزش و هیئت های ورزشی معتقدند که همه باید به مانند آن‌ها فکر کنند و بر خلاف نظر آن‌ها حرفی زدن و سخنی گفتن را گناهی بزرگ می‌دانند ولی باید بپذیرند که همه مجبور نیستند چون آن‌ها بیندیشند و غلام حلقه‌به‌گوش آن‌ها باشند.

بلبل به باغ و جغد به ویرانه ساخته

 هرکس به‌قدر همت خود خانه ساخته

حالا وقتی نوشته‌های ما را در مسیرحق می‌بینند و دلایل قانع‌کننده‌ای برای رد کردن آن‌ها ندارند چاره‌ای جز روی‌آوردن به حاشیه و طرح مسائل پیش افتاده برای فریب افکار عمومی نخواهند داشت.

گاهی مارا ”سایه شوم“ ورزش اردبیل تلقی می‌کنند. مگر در عرصه ورزش تصمیم‌گیر هستیم و صاحب قدرت که سایه ما شوم باشد.  اگر مایی که جز یک خودکار وسیله دیگری نداریم برای ورزش ”سایه شوم“ باشیم رسانه‌هایی که با ندانم‌کاری‌ها، باند بازی ها و میدان دادن به چند چهره‌های وحدت شکن به نابودی و فنای برخی از رشته‌ها کمر همت بسته‌اند باید چه نام و عنوانی بنهند؟

مگر ما دفتر و دستک و زمین ورزشی و سالن و امکانات مختلفی در اختیار داریم که با سوءاستفاده از آن‌ها به ”سایه شوم“ ورزش تبدیل بشویم و آیا ما برای دور کردن افراد صالح و کارنامه دارد از ورزش برنامه‌ریزی می‌کنیم که ”سایه شوم“ ورزش باشیم. اگر گفتن واقعیت‌ها و بازکردن مشت دروغ‌گویان و سوءاستفاده کنندگان ناشی از سایه شوم ما باشد ما به این شوم بودن سایه مان افتخار می‌کنیم.

روز دیگر به بهانه‌های نخ‌نماشده سال‌های نه‌چندان دور پناه می‌برند. می‌گویند که در واگذاری تیم دسته‌دومی شهرداری به بخش خصوصی دخیل بوده‌ایم.. مگر رییس شورای شهر بودیم یا شهردار و مدیرکل ورزش و جوانان بودیم که صاحب عنوان بودیم و قرارداد داشتیم و حقوق می‌گرفتیم؟ مگر از مسئولیت‌هایی چون مربی، مدیر فنی و مشاور برخوردار بودیم و از امکانات باشگاه بهره می‌بردیم و از آن‌ها استفاده شخصی می‌کردیم؟ اگر صاحب این قدرقدرت بودیم پس چرا ما خود خبر نداشتیم. دیگران از کنار تیم شهرداری خوردند و نوش جان کردند و قراردادها بستند و پول ها گرفتند و حالا برای خاموش کردن ما به این حیله ها و دروغ پردازی ها روی می‌آورند؟

و یا افاضه می‌فرمایند که احد شیخ لاری را بندهبه تیم شهرداریآوردم. در جلسه‌ای که با شرکت نزدیک به بیست نفر به‌عنوان کمیته مشورتی در حضور شهردار وقت تشکیل‌شده بود من نیز حضور داشتم. پس من به‌جای 20 نفر رای داده‌ام و به قول آقایان، همه عزیزان در آن جلسه دکوری بیش نبوده‌اند؟

من خبرنگار اگراز چنین نفوذی برخوردار بودم پس کسانی که به “کنگر خورده لنگر انداخته” در ورزش معروف هستند باید سال‌ها قبل غزل خداحافظی از صحنه مدیریت را می‌خواندند.

عاملان این بی اخلاقی‌ها چهره‌هایی شناخته‌شده هستند. آن‌هایی هستند که به‌ظاهر ادعای مسلمانی دارند ولی در باطن جز تلاش برای تثبیت خائنین به ورزش کار دیگری نمی‌کنند.

حسن خلقی ز خدا می‌طلبم خوی تو را

 تا دگر خاطر ما از تو پریشان نشود

عده‌ای مدام از دوستی و ارادت و مردانگی دم می‌زنند. مدام خود را دلسوز ورزش نشان داده و برای اداره امور آن خود را شایسته‌تر از دیگران می‌دانند. آن‌ها کاری جز فتنه‌انگیزی و دلسرد کردن خادمین واقعی ورزش ندارند. آن‌ها دشمنانی هستند در لباس دوست که در سال‌های اخیر بیشترین ضربه هارو متوجه ورزش کرده‌اند.

در تاریکی و غبار، سیمای چنین آدم‌هایی نمایان نیست، مردم حرفشان را می‌شنوند اما چهره‌شان معلوم نیست، ماهیت‌شان ناپیداست، وقتی غبارها بنشینند، زیر غبار رفته‌ها دوباره باز و شفاف می‌شوند و آدم‌ها معلوم و چهره‌ها عریان.

امیدواریم که غبارها در سال جدید فرونشینند و چهره دشمنان ورزش، خائنین برخی از رشته‌ها و چند چهره‌های شیطان‌صفت عریان ‌شود و عرق شرم و پشیمانی بر پیشانی آن‌ها جا خوش نماید. ان‌شاءالله.

 

 




کینه ورزی

کینه‌ورزی بیماری مهلکی است که مبتلایان را در معرض فنا و نابودی قرار داده و آرامش روح و روان را از بین می‌برد.

آن‌هایی که کینه ورز هستند راه رستگاری را برخود مسدود می‌کنند و مدام در استرس و رنج روحی و ناراحتی درونی به سر برده و از زندگی لذت نمی‌برند.

کسانی که از ظرفیت کافی برای پذیرش حقایق برخوردار نباشند، وقتی به هدف و برنامه‌های پیش‌بینی‌شده خود نرسند، عاملان عدم موفقیت را دشمنان خود قلمداد کرده و همیشه و از هر راه ممکن می‌خواهند به حس انتقام‌جویی پاسخ داده و به هر طریق ممکن دشمنی با برخی‌ها را در دستور کار قرار بدهند.

بسیاری از رفتارهای سوال‌برانگیز، اقدامات تفرقه‌آمیز و زیر پا گذاشتن اصول از عناد و دشمنی سرچشمه می‌گیرد. کینه‌ورز بیماری است که مواظبت از آن‌ ضرورت دارد. کینه‌ورزی منشائی برای یک سری صفات ناپسند و مذموم است صفاتی چون حسد، غیبت، شماتت، قهر کردن و دشنام دادن. ‌ مولای متقیان علی علیه‌السلام می‌فرماید: «ریشه عیب‌ها کینه‌توزی است».

کینه ورز ها همه‌چیز را سیاه می‌بینند و برای تهمت زدن و پایمال کردن حق و به کرسی نشاندن حرف‌های غیرمنطقی از هیچ کوششی کوتاهی نمی‌کنند.

کسانی که مسئولیت از دست داده‌اند و یا به هر ترتیبی در رسیدن به جایگاه اجتماعی برتر ناکام مانده‌اند، کینه را در دلشان جای می‌دهند و برای ضربه زدن به خیلی‌ها، ساعت‌ها نقشه می‌کشند و از آدم‌های ضعیف‌النفس و عقده‌ای در راه رسیدن به هدف، بهره‌برداری و سوءاستفاده می‌کنند.

کینه‌ورزها برای این که در اجرای نقشه‌ها موفق عمل نمایند با ظاهری آراسته در فریب افکار عمومی و موجه جلوه دادن خود نقشه‌ها پیاده کرده و برنامه‌ها اجرا می‌کنند.

رفتارهای ناشی از حسادت کینه ورزها در مخدوش کردن چهره‌های محبوب جامعه و خدمت‌گزاران مردم گام بر می دارد ولی خداوند چون در همه حال از بندگان صالح حمایت می‌نماید در کمترین زمان ممکن حیله را به خودشان باز می‌گرداند و بدین‌ترتیب زمینه بی آبرویی شان فراهم می‌شود.

از امام اول شیعیان روایت است که فرمود: ،«کینه‌توزی باعث فتنه هاست». کینه ورزها برای خالی کردن عقده‌ها و ضربه زدن به کارهای نیک و پسندیده هر روشی را آزمایش می‌کنند و هیچ ترس و واهمه‌ای از همراه کردن عده‌ای جویای نام بی‌تجربه ندارند.

دل‌های کینه‌ورزان حرفه‌ای قهار دنیای سیاست، پایگاهی برای تاخت‌وتاز شیطان و بستری برای تیرگی و خسران است. امیدواریم که آن ها زودتر به خود آیند و خشنودی آفریدگار را مدنظر قرار بدهند و جز آنچه او دوست می‌دارد از خود ظاهر نسازند. ان‌شاءالله.

 




حاکمیت قانون؛ هیئت های استانی در صف انتظار

هیئت‌رئیسه فدراسیون فوتبال با اقدام انقلابی، بر ضرورت حاکمیت قانون در ورزش و به خصوص فوتبال تأکید کرد و با رأی به عزل رئیس فدراسیون، امید به اجرای قانون و خداحافظی با رابطه‌ها و بازی‌های پشت‌پرده را افزایش داد.

این‌که در اردیبهشت‌ماه سال آینده مجمع عمومی چه رأیی در مورد عزیزی خادم صادر می‌کند به جای خود قابل احترام است ولی همین‌که هیئت‌رئیسه تن به لابی‌ها و تلاش‌های خارج از چارچوب مقررات نداد و با رأی انقلابی بر اجرای قانون و ممانعت از هرگونه خودمحوری و باندبازی مهر تأیید زد، خود نقطه عطفی در مدیریت ورزشی و به خصوص فوتبال کشور محسوب می‌شود.

در چند روز اخیر حرکت‌های زیادی برای تأثیرگذاری بر رأی اعضای هیئت‌رئیسه انجام پذیرفت، جلسات مختلف برگزار شد و رایزنی ها و من بمیرم و تو بمیری های چشمگیری در پشت صحنه ردوبدل گردید ولی جایی‌که مجموعه‌ای تصمیم‌گیر، قانون و اجرای کامل آن را در نظر بگیرند، کاری می‌شود کارستان. کاری که رضایت جامعه را به دنبال داشته و می‌تواند لرزه بر اندام کسانی بیاندازد که سال‌ها در امور فوتبال و مدیریت آن بی‌قانونی پیشه کرده و به هیچ اندرز و درخواستی اهمیت نداده‌اند.

رفتار مناسب و تصمیم عقلانی هیئت‌رئیسه فدراسیون فوتبال درس بزرگی است برای کسانی که فوتبال برخی استان‌ها را در ید قدرت و اختیار گرفته و سال‌ها سلیقه‌ای و براساس تشخیص خود اقدام کرده‌اند. عزل عزیزی خادم جرقه‌ای است که می‌تواند آشفتگی حاصل از سال‌ها بی‌توجهی در فوتبال برخی از مناطق کشور را به پایان برساند و برای قانون و اجرای آن در همه زمینه‌های فوتبال تأثیربگذارد.

امروز دو نائب‌رئیس غیرقانونی رئیس فدراسیون اجازه حضور در جلسه هیئت‌رئیسه را پیدا نکردند و مجبور به ترک جلسه شدند. وقتی وسیله اندازه‌گیری و یا معیار تصمیم، قانون باشد جای هیچ‌گونه شک‌وتردید در روند امور باقی نمی‌گذارد و دو نائب‌رئیس فدراسیون براساس بندها و تبصره‌های اساسنامه فدراسیون نمی‌توانستند در مجمع حضور پیدا بکنند و علی‌رغم این‌که به جلسه آمدند، درنهایت به قانون تن دادند و از آن خارج شدند.

حال عزیزانی که بیش‌از هشت سال بر استفاده از دبیر و نایب‌رئیس بانوان به‌طور غیرقانونی اصرار کرده‌اند نباید پاسخ‌گو باشند؟ نباید تاوان کار غیرقانونی و بی‌توجهی به موارد تصریح‌شده در اساسنامه هیئت های استانی را بدهند؟

به‌نظر می‌رسد در فوتبال کشور دیگر دوران باندبازی‌ها و خودمحوری‌ها و تصمیم‌گیری‌های دل‌بخواه و به‌کارگیری دوستان و آشنایان بدون توجه به قانون و مقررات گذشته‌است. کسانی که سال‌ها فوتبال و قوانین آن را در پوششی از خودمحوری‌ها قرار داده‌اند با وضعیت به‌وجودآمده آیا بازهم به رفتارهایشان ادامه خواهند داد؟

گذشت زمان و موضع‌گیری دوستداران و علاقه‌مندان واقعی فوتبال می‌تواند بیشتر چهره قانون‌شکنان را معرفی نماید.

 

 




فضول باشی و طرف‌داری از حق

فضول باشی ورزش مثل این‌که کار و زندگی ندارد. مدام در اطراف ورزشگاه تختی و یا اداره‌ی کل ورزش و جوانان پلاس است تا شاید سوژه‌ای پیدا بکند و به یک خبر دست‌اولی دست یابد.

او از وضع موجود ورزش و برخی از رشته‌های ورزشی راضی نیست. اصلا اعتقاد دارد که عامل نابسامانی در رشته‌ها و هیأت‌های ورزشی شهر و استان خود مسئولین ورزش هستند.

معتقد است: وقتی مسئولی برای پر کردن کارنامه و پوشش ضعف ها، دست به دامن کلیات می‌شود و به نوعی در سرپوش گذاشتن به کم‌کاری‌ها اقدام نموده و به جابه‌جایی اعداد و ارقام می‌پردازد آیا باید انتظار حرکت پیشرفت و تعالی از آن را داشت؟

فضول باشی معتقد است: کار را تا بدانجا رسانده‌اند که وقتی یک دلسوز و علاقه مند واقعی می‌خواهد حرف حق بزند و بر واقعیت‌های موجود تکیه نماید، جمعی اندک و شناخته شده شروع به مخدوش کردن و لوث نمودن چهره‌های معترض می‌شوند.

فضول باشی عقیده دارد: آن‌هایی که ورزش منطقه را ارث پدری خود می‌دانند و به‌هیچ‌وجه راضی به دل کردن دل کندن از آن نیستند، وقتی با حرف حق روبه‌رو می‌شوند تاب تحمل از دست می‌دهند و به هذیان گوئی و … روی می‌آورند.

آن‌ها خیلی وقت یکی به نعل و یکی به میخ می‌زنند. تا دیروز فدایی دولت تدبیر و امید و هوادار آن بودند و امروز برای این‌که بمانند و باشند، ارادتمند و سر سپرده دولت فعلی شده‌اند.

او بارها گفته‌است که ریشه ابن‌الوقت ها باید از ورزش منطقه کنده شود. باید کسانی که در مقطعی با سفارش این و آن و یا فشار زید و قدرت عمر به جایگاهی رسیده‌اند، غزل خداحافظی را بخوانند و اجازه بدهند جوان‌های لایق و امیدهای آینده کشور و ورزش منطقه به روی کار بیایند و در همه موارد صداقت و یک‌رنگی و رفتار حساب‌شده را در دستور کار قرار بدهند.

فضول باشی معتقد است که برای گفتن حقایق و پافشاری جهت حاکمیت حق باید تاوان بدهند و در این راه نباید ترسی به دل راه یابد. کسانی که در عرصه رسانه فعال هستند ضروری است که قلم از پی حق بزنند و دستورات هوی و هوس و نفس و تن را اجرا نکنند. اگر واقعیت را ببینند و در بیان آن‌ها کوتاهی کنند، گناهی بزرگ و نابخشودنی مرتکب می‌شوند.

چو می‌بینی که نابینا و چاه است

اگر خاموش بنشینی گناه است

فضول باشی اعتقاد دارد که در همه امور اجرایی شهر و استان باید تحولی بزرگ صورت بگیرد. اگر معتقدیم که تامین خواسته‌های مردم در همه زمینه‌ها ضرورت دارد، لحظه‌ای درنگ و کم‌کاری روا نیست. مردم از دولت مردمی حمایت کرده و می‌کنند و دوست دارند که در کمترین زمان ممکن گام های اساسی برای رفع مشکلات برداشته شود.

فضول باشی همیشه می‌گوید: معیار سنجش کارایی مسئولان در عرصه ورزش، آسان‌ترین راه و روش را به خود اختصاص می‌دهد. ممکن است کسی بگوید ده‌ها باغ و سرا و مغازه و ویلا و کاخ وثروت دارد. ولی وقتی به او بگویند که بفرما در جیب و کیف و حساب بانکی چه داری نقاب از صورت ها کنار زده می شود.

خیلی‌ها ممکن است بگویند که از شهر اردبیل فلان تعداد تیم و ورزشکار به مسابقات اعزام‌شده‌اند. باید به آن ها گفت نتایجی  نتایجی که به دست آمده کدام ها هستند، آیا آن‌هایی که اعزام‌شده‌اند، مقامی به دست آورده‌اند و یا در کار تحقیقات گردشگری بوده‌اند؟

خلاصه این فضول باشی ما آدم عجیبی است هیچ‌وقت خسته نمی‌شود و از این‌که مدافع حق باشد و به بیان واقعیت‌ها بپردازد ترس و واهمه‌ای هم از کسی ندارد و این دلیل محبوبیت وی در بین ورزشی‌های صادق است.

 




مجازیون بی ملاحظه

آن هایی که در مقابل حرف حق کم می آورند،جز پناهنده شدن به دامن دروغ و نفاق، چاره دیگری ندارند. آن ها با هر عمل نسنجیده، آبروی خود را می برند و چهره واقعیشان را به نمایش می گذارند.

در هفته ای که گذشت، برخی از مدعیان دنیای رسانه و ورزش، وقتی قادر به دفاع از برخی نوشته ها نشدند به توطئه چینی مشغول شدند و در نهایت دریافت هدیه بیست میلیون تومانی از اداره کل ورزش حاصل اتاق فکر آن ها بود که در فضای مجازی منتشر شد.

گویا عوامل منتشر کننده آن ابتدا مصر بودند بر این که برای ادعایشان سند در اختیار دارند. بعد از گذشت اندک زمانی از تکذیب مؤلف کتاب و اداره کل ورزش و جوانان، آن ها سکوت اختیار کردند و نشان دادند که حاضرند همه را قربانی بکنند تا لطمه ای به موقعیت‌شان در ورزش وارد نشود.

به آسانی با ابروی افراد بازی می کنند و سپس دم فرو می بندند و ممکن است چیزی هم طلبکار باشند. برخی ها برای به دست آوردن کارت هدیه ای، آماده اند که همه خوبی ها و کارهای خیر و نیک را در زیر چکمه های منفعت طلبی پایمال بکنند. آن ها پولی را که از این راه می گیرند، چگونه می توانند هزینه بکنند و به خانه هایشان ببرند؟

دنیای عجیبی است. عده ای برای این که جیب‌شان را پر بکنند و در امور استان خود را تأثیر گذار بنامند، حاضرند که به هر کاری دست بزنند. گویا هیچ کس نباید بدون اجازه و اذن آن ها کاری انجام بدهد. آن ها باید روادید صادر بکنند و قد علم کردن در فضای مجازی خیلی سهل و قابل دسترسی نیست. حالا می خواهیم تعدای از کتاب های چاپ شده را که در وانفسای دنیای چاپ و کاغذ با هزینه شخصی منتشر کرده ایم به فروش برسانیم تا بلکه بدین وسیله گوشه ای از هزینه انجام یافته را جبران بکنیم به شرطی که کانال ها و دوربین دارهای پر هزینه اجازه این کار را بدهند و مجوز لازم را صادر بفرمایند. تا آن عزیزان تازه به دوران رسیده موافقت ننمایند حاشا که فروشی انجام پذیرد و کاری در این ارتباط صورت بگیرد. برخی ها که برای یک خبر چاپ شده در یک نشریه به بهانه تهیه عکس آن هزینه آنچنانی طلب می کنند آیا برای فروش کتاب های ما، حکم بلامانعی صادر می کنند؟

 قدر قدرتند و توانا و میدان دار، باید از افرادی که کارشان پایمال کرده حق و حقیقت است، ترسید. 

 




مدیریت فوتبال شهر اردبیل

گردانندگان کانال تریبون آزاد این‌بار در مطلبی، اشتباه قبلی خود را اصلاح‌کرده و با انتشار رزومه رییس محترم هیأت فوتبال شهرستان اردبیل، نشان داده‌اند که نسبت ‌به گفته‌ها و بخشی از سخنان ما در مراسم رونمایی کتاب‌ها معترض بوده و خواستار توضیح بیشتر شده‌اند.

 توجه دوستان را به یک بیت از سعدی علیه الرحمة جلب می‌کنم:

آن را که بر مراد جهان نیست دسترس

در زادبوم خویش غریب است و ناشناس

عزیزی که با برخورداری از عنوان ریاست هیأت فوتبال شهرستان ارتباطی با اکثریت اعضای فوتبالی جامعه نداشته باشد آیا آدمی غریب و ناشناخته محسوب نمی‌شود؟

ارتباط رییس یک هیأت با برگزاری مسابقات، تشکیل جلسات اتاق‌های فکر، انجام برنامه‌های متفاوت، برقراری تعامل با مربیان باشگاه‌ها و ورزشکاران، بازدید مستمر از وضعیت فوتبال در بخش‌ها و دهستان‌ها، حضور در بخش‌ها و دهستان‌ها و آشنایی با فوتبالیست‌های هر منطقه با تشکیل جلسات مختلف و…. معنی پیدا می کند. وقتی مسابقات متعددی باشد، ورزشکار می‌تواند رئیس هیئت خود را بشناسد و به آن عرض ارادت بکند.

حال بهتر است بگویند که امسال در سطح شهر اردبیل چند مسابقه در مسابقات باشگاهی و در چه رده‌هایی انجام پذیرفته‌است؟ رقابت‌های فوتبال پایه از چه تاریخی در شهر اردبیل آغاز شده و در چه تاریخی به پایان رسیده‌است؟ تیم‌های صعودکننده و سقوط‌کننده در سطوح مختلف رقابت‌های باشگاهی شهر اردبیل کدام‌ها بوده‌اند؟ برای برگزاری مسابقات، کدام زمین‌ها در اختیار هیأت شهرستان می‌باشد؟ آیا صرف برخورداری از یک عنوان می‌تواند دردی از دردهای فوتبال شهر اردبیل را درمان نماید؟

بحث بر سر شخصیت حقیقی و جایگاه رییس هیأت شهرستان نبوده و نیست. قضاوت در مورد شخصیت حقوقی در ورزش با توجه به عملکردها و کارنامه هاست. زمانی‌که در هیأتی چون هیأت فوتبال شهرستان، فعالیتی انجام نپذیرد و فعالان عرصه فوتبال در ارتباط مستقیم با رییس هیأت نباشند یعنی وی غریب است و ناشناخته.

در 9 ماه گذشته رییس هیأت فوتبال شهرستان چند ‌بار در رسانه‌ها نسبت‌به عملکرد هیأت تحت مدیریت خود اطلاع‌رسانی کرده‌است؟

عزیزانی که سابقه داوری و بازی دارند، قابل احترام هستند و حفظ حرمت آن‌ها واجب، ولی هیچ‌کدام از این عناوین برای فوتبال شهر اردبیل پیشرفت و توسعه به‌همراه نخواهد داشت. تا زمانی‌که رییس هیأت، خود را درگیر برنامه‌های مختلف و تحرک‌آفرین نکند برای اکثر فوتبالی‌ها ناشناخته خواهد بود.

 




فضول باشی و قصه پوستین

جریان از چه قرار است که این روزها تو را بیشتر آماج محبت‌ها و عنایت ها قرار می‌دهند و برای رسیدن تو به برخی از میزها و پست‌ها مدام حرف می‌زنند و در فضای مجازی جولان می‌دهند؟ چرا برخی‌ها بی‌محابا یکه‌تازی می‌کنند و می‌خواهند برای رسیدن به هدف همه را قربانی نمایند و خود، سری در میان سرها درآورند.

گفتم: فضول باشی، غصه ما را و دردهای ما را نخور. عده‌ای جویای نام هستند و برخی‌ها نیز به بیماری دیده شدن مبتلا می‌باشند. برای این‌که بتوانند خود را مطرح کنند، مجبورند که برخی اسامی را نیز در کنار اسم خودشان ذکر بکنند تا علاقه‌مندی و سینه چاکی شان به میز و صندلی مدیریت، زیاد تابلو نشود و کارها و رایزنی‌ها بی‌فایده نگردد.

گفت: برخی مسئولین ما این‌قدر ضعیف و سست اراده هستند که با یک پست در فضای مجازی ازاین‌رو به آن رو بشوند و حکم مدیریت تقسیم بکنند؟ مگر تعیین مسئول برای یک بخش اجرایی، تابع یک سری شرایط نبوده و نیست؟ مگر هر کسی که از راه برسد، حتما باید در جایگاه بالایی قرار بگیرد و عقده‌گشایی آغاز نماید؟ اشتباه می‌کنی، مسئولین ما قدر قدرت‌اند و چون دژی محکم و سرافراز در مقابل زیاده‌خواهان ایستادگی می‌کنند. استغفار کن. برای رسیدن به یک منصب، چیزی جز شایستگی و برخورداری از پارامترهای لازم نمی‌تواند تعیین‌کننده باشد. خیالت تخت تخت، مانورهای فضای مجازی چیزی جز آب در هاون کوبیدن نبوده و نیست. اصلا هر کسی که می‌خواهد پرونده رسیدنش به یک جایگاهی مختومه شود، از ریسمان فضای مجازی برای مطرح شدن هر چه بیشتر آویزان گردد.

گفتم: فضول باشی شنیدی که می‌گویند” آش نخورده و دهان سوخته” و یا این‌که “خبری در خانه پسر به خواستگاری رفته نیست ولی در خانه دختر جشن و پای‌کوبی برپاست”این ها مصداقی از وضعیت ما می باشد. نه خود حال و شرایط نشستن پشت یک میز را داریم و نه کسی جرئت و توان فکر کردن به ما و پیشنهاد مسئولیت را دارند. عده‌ای که خود چشم به برخی از جایگاه‌ها دوخته‌اند هرروز داستانی تازه می‌سرایند و طرحی نو درمی‌اندازند.

فضول باشی آه بلندی کشید و گفت: راست می‌گویی، دیگر از من و تو گذشته‌است. موتوری که به روغن‌سوزی افتاده، توان شرکت در رقابت‌های جاده و پیست را نمی‌تواند داشته باشد. رفتارهای خارج از عرف و اصول اخلاقی کار کسانی است که شب‌ها خواب مسئولیت می‌بینند و دلشان برای گرفتن یک حکم با سرعت بالا به تپش می افتد.

گفتم: فضول باشی دانا و توانا، شرح‌حال من و امثال من در دنیای آشفته‌ای که فضای مجازی در بخش اطلاع‌رسانی حاکم کرده‌، داستان کوتاهی است که برای تو نقل می‌کنم، شنیدن آن خالی از لطف نیست.

معلمی از بی نوایی در فصل زمستان جامه بلند کتانی پوشیده بود. خرسی را سیل از کوهستان به پایین آورده بود و سرش در آب پنهان.

کودکان پشتش را دیدند و گفتند: استاد! اینک پوستینی در جوی افتاده‌ است و ترا سرما اذیت می کند، آن را بگیر.

استاد از شدت نیاز و سرما پرید که پوستین را بگیرد. خرس تیز چنگال وی را گرفت. استاد در آب گرفتار خرس شد. کودکان بانگ زدند که ای استاد، پوستین را بیاور و اگر نمی‌توانی رها کن و خود بیا!

گفت: من پوستین را رها می‌کنم، پوستین مرا رها نمی‌کند!

 




دیوار کوتاه شهردار

به‌نظر می‌رسد در روزهای اخیر، شهردار اردبیل بیشتر از هر مسئول و صاحب منصبی مورد توجه، نقد و محبت قرار می‌گیرد.
گستردگی وظایف و حجم بالای کار شهردار و همکاران زحمت‌کش وی، زمینه مساعدی برای توجه همه اقشار به مجموعه شهرداری و اظهارنظر در مورد عملکرد وی را فراهم می‌کند.
بدون شک در شرایط اقتصادی موجود، پیدا کردن مسئولی که عملکردش نقطه منفی و قابل نقد نداشته باشد، کاری بس سخت و تقریباً غیرممکن است. شهردار اردبیل نیز از این قاعده مستثنی نیست. او در مجموعه عملکردها و دوندگی‌ها و تلاش‌های شبانه‌روزی‌اش، ایرادها و نقاط قابل نقد هم خواهد داشت.
متمرکز شدن بر کمبودها و نارسائی‌ها و چشم بستن بر عملکردهای مثبت، اقدامی دور از انصاف بوده و ممکن است نشانه‌ای از تسویه حساب‌ها، عصبانیت‌ها و احیاناً کینه‌توزی‌ها باشد.
وقتی دامنه حملات و انتقادها از شهرداری افزایش پیدا می‌کند و قدم‌های مثبت و تاثیرگذار در اوضاع شهر و شهرداری نادیده گرفته می‌شود بحث “دیواری کوتاه‌تر از دیوار شهردار نمی‌توان پیدا کرد” بیشتر به ذهن‌ها خطور می‌کند.
نقد منصفانه حق طبیعی هر شهروند است اما حتما باید دقت کرد که بحث‌ها منجر به خارج شدن از جاده انصاف نگردد.
امروز در فضای مجازی چند خبر در مورد فعالیت‌های شهرداری به چشم خورد. نوشتند که اولین حواله قیر رایگان مختص شهرداری ها، از زمان روی کار آمدن دولت سیزدهم به اردبیل اختصاص یافت و یا گفتند که چگونگی پرداخت بدهی ۸۰ میلیارد تومانی انباشته‌شده از سال ۱۳۹۴ به بانک شهر و بدهی ۱۱۰ میلیارد تومانی به تامین اجتماعی تعیین تکلیف شد و نحوه پرداخت این بدهی‌ها مشخص گردید.
آیا این اقدامات، کم ارزش‌تر از بحث‌هایی است که امروز به هر وسیله‌ای برای ابراز محبت به مجموعه شهرداری و خود شهردار مورد استفاده قرار می‌گیرند؟
شاید بهتر بود که شهردار، چون مسئولین گذشته به روزمرگی‌ها می‌پرداخت و کارهای عوام‌پسندانه را در دستور کار قرار می‌داد و نسبت به بدهی ها بی تفاوت می شد، تا بدهی‌ها سیر صعودی داشته باشند. این‌هم شاید روشی برای محبوب شدن و محبوب ماندن و لقب معمار شهر گرفتن بوده باشد.
او باید تیم‌های رسانه‌ای تشکیل می‌داد و فضای مجازی را به عرصه‌ای برای خودنمایی‌ها و جلب رضایت‌ها و حاکمیت در اوضاع سیاسی شهر تبدیل می‌کرد و برای خود بروبیایی پیدا می‌نمود و حکومتی راه می‌انداخت.
شاید اگر به خیلی از خواسته‌ها تن می‌داد و راه و رسم معمول در ساختار شهرداری را به هم نمی‌زد او نیز با عنوان دکتر و منجی شهر مورد خطاب قرار می‌گرفت و مشکلات موجود و ضعف عملکردها اصلا به چشم نمی‌آمد، رفتارهای خارج از عرف اش همه آن‌ها را پوشش می‌داد و صفری به قهرمان شهر تبدیل می‌شد. دیوارش به دیوار دژها و قلعه‌ها تبدیل می‌شد و با خیال راحت حکمرانی می‌کرد.
خلاصه این‌هم دوره‌ای از دوران فضای حاکم بر شهر و مسائل اجتماعی شهر است. دوره‌ای که در آن باید با میکروسکوپ به‌دنبال ضعف‌ها و ناکامی‌ها بگردیم و در مقابل، اقدامات مثبت و عملکردهای قابل‌قبول را نبینیم و به آن‌ها پشت نماییم.
امیدواریم شهردار اردبیل با مشکلات دست‌وپنجه نرم بکند، در مسیر عدالت‌گستری و عدالت‌خواهی حرکت نماید، در بدنه مجموعه، حق را به‌حق دار برساند، زیر بار زور و ناحق نرود، با تمام وجود از منافع شهر و شهروندان دفاع بکند، با همه رسانه‌ها تعامل نموده و حمایت از آن‌ها را مورد توجه قرار بدهد، تا به تحقق امری اطمینان حاصل نکند، وعده ندهد، نیروهای حجمی، قراردادی ساعتی ، فصلی و رانندگان استیجاری را به نفع آن ها تعیین تکلیف بکند، زیر بار توقع و انتظارات خارج از عرف و قانون اعضای شورای شهر نرود، به معنی واقعی و نه شعاری، در انجام وظایف در ارتباط با ورزش و تیم فوتبال شهرداری گام‌های اساسی بردارد و در یک کلام، از تهدیدها و فشارها احساس ضعف نکند و در مجموع برای خدمت به مردم منطقه عزم اش را جزم نماید. ان‌شاءالله.




موفقیت ابراهیمی در گرو اجرای عدالت و مبارزه با بی‌نظمی

پس‌از مدت‌‌ها انتظار، شهردار حکمی را امضا کرد که براساس آن تکلیف مدیریت سازمان فرهنگی‌ورزشی شهرداری مشخص گردید و اباصلت ابراهیمی به مدیریت این سازمان منصوب شد‌.

ابراهیمی معارفه نشده اظهار نظر‌ها آغاز شده‌است و بدون آنکه دلیل روشنی داشته باشند برخی‌‌ها او را شایسته حضور در این پست نمی‌دانند و طوری بر رزومه و پیشینه و شایستگی‌‌های او متمرکز می‌شوند و صغری و کبری می‌چینند که انگار در هشت سال گذشته، حاکمان این سازمان کارنامه‌ای پربار و دارای مدرک تحصیلی آنچنانی بوده‌اند.

اجازه ندهیم که تعصب‌های جناحی و روابط‌‌های دوستانه، مانعی برای بیان واقعیت‌‌ها باشند. این روز‌ها تا فردی مسئولیتی می‌پذیرد در اولین گام مدرک تحصیلی‌اش زیر ذره‌بین قرار می‌گیرد.

آیا هر مدیر و مسئولی که در سال‌‌های اخیر در این استان در رأس امور قرار گرفته‌اند، مدرک تحصیلی مرتبط داشته‌اند؟ جای دوری نرویم، می‌توان با یک سؤال ساده این بحث را ادامه داد. چند درصد از فعالین عرصه رسانه، مدرک مرتبط با روزنامه‌نگاری و یا علوم ارتباطات دارند؟ و یا چه میزان و تعدادی از رؤسای هیئت‌‌های ورزشی مدرک تحصیلی تربیت‌بدنی دارند؟

ضرب المثل قدیمی است که می‌گوید: “برخی‌‌ها تیر را در داخل چشمان خود نمی‌بینند ولی یک تار مو را در چشم‌‌های دیگران تشخیص می‌دهند”. برخی‌‌ها در مسئولیتی که دارند توجهی به مدرک تحصیلی خود نداشته ولی در مورد دیگران، مو را از ماست بیرون می‌کشند و همیشه چماقی به نام مدرک تحصیلی را در فضای مجازی به حرکت درمی‌آورند.

در قضاوتی عجولانه، مهر غیرورزشی بودن به پیشانی‌وی می‌چسبانند. ملاک و معیار ورزشی بودن چیست؟ آیا آشنائی با زیروبم رشته‌‌های ورزشی، پیگیری رقابت‌‌های ورزشی، عکس با شورت ورزشی داشتن، به‌طور منظم ورزش کردن و آن را در برنامه هفتگی خود قرار دادن از پارامتر‌های مورد نیاز برای ورزشی بودن محسوب می‌شوند؟

بپذیریم که اباصلت ابراهیمی نه با فرهنگ بیگانه است و نه با ورزش. قضاوت بدون شناخت قبلی از یک فرد، کاری درست و خداپسندانه نمی‌تواند باشد. من خبرنگار که از عدم مطابقت مدرک تحصیلی یک مسئول با مسئولیت‌اش انتقاد می‌کنم آیا نباید این‌موضوع را به خود نیز صادق بدانم؟

انتصاب اباصلت ابراهیمی به مدیریت سازمان فرهنگی‌ورزشی شهرداری را به فال نیک می‌گیریم .اگر وی بتواند در حوزه‌‌ها و زیرمجموعه‌‌های خود ازجمله باشگاه ورزشی، نیرو‌های متعهد و متخصص و کارآمد را دعوت به کار کند و کار‌ها را به اهل‌اش واگذار نموده و وظیفه سنگین نظارتی و مدیریت را به معنی خاص خودش عملی بکند، امیدواری برای برخورداری از روز‌های آفتابی در ورزش شهرداری افزایش خواهد یافت.

بدون شک روز‌های سخت و طاقت‌فرسایی در انتظار ابراهیمی می‌باشد. توقع بالای هنرمندان، فعالین عرصه فرهنگ و ورزشی‌‌ها ازیک‌طرف و کمبود منابع مالی و امکانات زیرساختی از طرف دیگر، او را با چالش‌‌های جدی روبرو خواهد کرد. غلبه بر همه مشکلات با رعایت عدالت و بهره‌گیری از گروه مشاوران خداشناس و خداترس و پایان دادن به حکومت کنگر خورده‌‌های لنگر انداخته امکان‌پذیر خواهد شد.

ابراهیمی در مسئولیت‌‌های قبلی‌اش نشان داده فردی پیگیر، پرتلاش و خستگی‌ناپذیر است. جایگاه مردمی‌اش برای او یک امتیاز ویژه محسوب می‌شود، ارتباط مناسب و صمیمی‌اش با جوانان نقطه قوت او به شمار می‌رود، تواضع و زندگی در میان مردم به او یک جایگاه خاص بخشیده است. ابراهیمی باید همه داشته‌‌ها و اندوخته‌‌های خود را در اختیار سازمان قرار بدهد و برای پیشبرد امور از همه ظرفیت‌‌های موجود استفاده بکند.

جامعه ورزش و به‌خصوص فوتبال استان به انتظار می‌نشیند تا او برنامه کاری‌اش در حوزه ورزش و فوتبال را اعلام کند. ورزشی‌‌ها با توجه به عدم رضایتی که در سال‌‌های اخیر از فعالیت‌‌های ورزشی و فوتبالی سازمان داشته‌اند، این‌بار امیدوارند ‌که ابراهیمی با اقدامات مناسب، ذهنیت هواداران فوتبال شهر را به یک مسیر درست و اصولی هدایت نماید.

پرداختن به مسایل فوتبال و توقع فوتبالی‌‌ها از شهردار و رئیس سازمان فرهنگی‌ورزشی شهرداری خود بحث دیگری را می‌طلبد که به‌شرط حیات در فرصت مناسب به آن خواهیم پرداخت.

 




خودچهره سازان

همه در انتظارند که تغییرات در سطح مدیران و ادارت کل و نهادهای استان انجام بشود. انتخاب همکارانی که بتوانند با سیاست‌های دولت همسو بوده و توان همراهی برنامه‌های پیش‌بینی شده را داشته باشند حق مسلم مدیریت ارشد استان می‌باشد.

نق زدن‌ها و ایراد‌گیری برای چگونگی این امر از ضعف و عدم تحمل برخی‌ها از مشاهده دیگران در رأس قدرت سرچشمه می‌گیرد.

ذهن‌ها این قدر فرسوده و از کار افتاده نیستند که جریانات و انتصاب‌های رخ داده در آغاز فعالیت دولت تدبیر و امید و اصلاحات را فراموش بکنند. گویا برای برخی‌ها آن تغییرات عین صواب و جا‌به‌جایی‌های دولت مردمی مصداقی از بی‌توجهی به نیروهاست.

انتظار می‌رود که استاندار اردبیل جا‌به‌جایی مدیران و آن‌هایی را که باید خبرهای استان را از طریق رسانه‌ها پیگیری بکنند در اسرع وقت انجام بدهد. افرادی که احساس می‌کنند نمی‌توانند در جمع مدیران دولت مردمی جایی داشته باشند، چندان دل به کار نمی‌بندند. این قبیل مدیران هر چه بیشتر در مسند باقی بمانند به همان میزان بر روند اجرایی امور ضربه وارد می‌شود.

عده‌ای هم که رسیدن به مقام و تصاحب میز مدیریتی را نشانه گرفته‌اند، این روزها شب و روز در حال تفکر و رایزنی هستند. می‌خواهند به هر ترتیبی که باشد بر اریکه قدرت تکیه بزنند و در دنیای مدیریت، دلی از عزا در آورند.

آن‌ها در راه رسیدن به این خواسته از هیچ اقدامی کوتاهی نمی‌کنند. عمده کار و تلاش‌شان را در راه خودچهره‌سازی تلف می‌کنند. دست به دامن دوستان رسانه‌ای که مدت‌ها آن‌ها را با اعطای امتیازات نمک گیر کرده‌اند، می‌شوند و در فضای مجازی برای خود پست‌های مختلف تعریف می‌کنند. یک روز در سر هوای فرمانداری دارند و روز دیگر دل‌شان برای صمت می‌تپد و در فرصتی دیگر خواب بودن در کنار استاندار را می‌بینند.

و آن‌هایی هم که یک‌شبه و به لطف دوستان و فامیل و اقربا به جایگاهی رسیده و حاضر به دل کندن از پست خود نیستند، قصه‌ها تعریف می‌کنند و سناریوها می‌نویسند و به هر کس و ناکس، چنگ توسل می‌زنند تا بلکه بتوانند مسئولیت را ادامه‌دار بکنند و در دولت مردمی مدیریت نمایند و رفتارها و کردارها در دولت تدبیر و امید را به فراموشی بسپارند.

با انتشار عکس‌های مختلف در تیپ‌های متفاوت و با عنوان تراشی‌های روزانه و با کنار آمدن با برخی فعالین فضای مجازی نمی‌توان چهره‌سازی کرد و از خود تصویر مدیری لایق، توانا، کارآ و کاردان را در معرض دید قرار داد.

کسانی که تا دیروز بودن در کنار اصلاح‌طلبان را افتخار می‌دانستند، حالا خود را اصولگرای دو آتشه می‌نامند و با حرارت از هر اقدام دولت مردمی دفاع می‌کنند. رنگ عوض کردن و نان را به نرخ روز خوردن برای خیلی‌ها آسان‌تر از سرکشیدن یک لیوان آب سرد می‌باشد.

افرادی که با محبت دولت تدبیر و امید، صاحب‌ منصب شده‌اند اگر افرادی متعصب و نمک‌شناس و قدردان باشند نباید برای ابقای خود به زمین ‌و زمان متوسل شوند و باید عزت‌مندانه رفتن از مدیریت را به ماندن ترجیح بدهند.

خود چهره‌سازی نسخه‌ی مناسب و ایده‌آلی برای تصاحب پست‌های مدیریتی نیست. از ایجاد حاشیه و القای تفکر من “برترین هستم” به مسئولین و به‌خصوص مدیریت ارشد استان دوری کنیم و اجازه بدهیم که کارها به کاردان‌ها و اهل‌شان سپرده ‌شود.