1

حاکمیت قانون؛ هیئت های استانی در صف انتظار

هیئت‌رئیسه فدراسیون فوتبال با اقدام انقلابی، بر ضرورت حاکمیت قانون در ورزش و به خصوص فوتبال تأکید کرد و با رأی به عزل رئیس فدراسیون، امید به اجرای قانون و خداحافظی با رابطه‌ها و بازی‌های پشت‌پرده را افزایش داد.

این‌که در اردیبهشت‌ماه سال آینده مجمع عمومی چه رأیی در مورد عزیزی خادم صادر می‌کند به جای خود قابل احترام است ولی همین‌که هیئت‌رئیسه تن به لابی‌ها و تلاش‌های خارج از چارچوب مقررات نداد و با رأی انقلابی بر اجرای قانون و ممانعت از هرگونه خودمحوری و باندبازی مهر تأیید زد، خود نقطه عطفی در مدیریت ورزشی و به خصوص فوتبال کشور محسوب می‌شود.

در چند روز اخیر حرکت‌های زیادی برای تأثیرگذاری بر رأی اعضای هیئت‌رئیسه انجام پذیرفت، جلسات مختلف برگزار شد و رایزنی ها و من بمیرم و تو بمیری های چشمگیری در پشت صحنه ردوبدل گردید ولی جایی‌که مجموعه‌ای تصمیم‌گیر، قانون و اجرای کامل آن را در نظر بگیرند، کاری می‌شود کارستان. کاری که رضایت جامعه را به دنبال داشته و می‌تواند لرزه بر اندام کسانی بیاندازد که سال‌ها در امور فوتبال و مدیریت آن بی‌قانونی پیشه کرده و به هیچ اندرز و درخواستی اهمیت نداده‌اند.

رفتار مناسب و تصمیم عقلانی هیئت‌رئیسه فدراسیون فوتبال درس بزرگی است برای کسانی که فوتبال برخی استان‌ها را در ید قدرت و اختیار گرفته و سال‌ها سلیقه‌ای و براساس تشخیص خود اقدام کرده‌اند. عزل عزیزی خادم جرقه‌ای است که می‌تواند آشفتگی حاصل از سال‌ها بی‌توجهی در فوتبال برخی از مناطق کشور را به پایان برساند و برای قانون و اجرای آن در همه زمینه‌های فوتبال تأثیربگذارد.

امروز دو نائب‌رئیس غیرقانونی رئیس فدراسیون اجازه حضور در جلسه هیئت‌رئیسه را پیدا نکردند و مجبور به ترک جلسه شدند. وقتی وسیله اندازه‌گیری و یا معیار تصمیم، قانون باشد جای هیچ‌گونه شک‌وتردید در روند امور باقی نمی‌گذارد و دو نائب‌رئیس فدراسیون براساس بندها و تبصره‌های اساسنامه فدراسیون نمی‌توانستند در مجمع حضور پیدا بکنند و علی‌رغم این‌که به جلسه آمدند، درنهایت به قانون تن دادند و از آن خارج شدند.

حال عزیزانی که بیش‌از هشت سال بر استفاده از دبیر و نایب‌رئیس بانوان به‌طور غیرقانونی اصرار کرده‌اند نباید پاسخ‌گو باشند؟ نباید تاوان کار غیرقانونی و بی‌توجهی به موارد تصریح‌شده در اساسنامه هیئت های استانی را بدهند؟

به‌نظر می‌رسد در فوتبال کشور دیگر دوران باندبازی‌ها و خودمحوری‌ها و تصمیم‌گیری‌های دل‌بخواه و به‌کارگیری دوستان و آشنایان بدون توجه به قانون و مقررات گذشته‌است. کسانی که سال‌ها فوتبال و قوانین آن را در پوششی از خودمحوری‌ها قرار داده‌اند با وضعیت به‌وجودآمده آیا بازهم به رفتارهایشان ادامه خواهند داد؟

گذشت زمان و موضع‌گیری دوستداران و علاقه‌مندان واقعی فوتبال می‌تواند بیشتر چهره قانون‌شکنان را معرفی نماید.

 

 




فضول باشی و طرف‌داری از حق

فضول باشی ورزش مثل این‌که کار و زندگی ندارد. مدام در اطراف ورزشگاه تختی و یا اداره‌ی کل ورزش و جوانان پلاس است تا شاید سوژه‌ای پیدا بکند و به یک خبر دست‌اولی دست یابد.

او از وضع موجود ورزش و برخی از رشته‌های ورزشی راضی نیست. اصلا اعتقاد دارد که عامل نابسامانی در رشته‌ها و هیأت‌های ورزشی شهر و استان خود مسئولین ورزش هستند.

معتقد است: وقتی مسئولی برای پر کردن کارنامه و پوشش ضعف ها، دست به دامن کلیات می‌شود و به نوعی در سرپوش گذاشتن به کم‌کاری‌ها اقدام نموده و به جابه‌جایی اعداد و ارقام می‌پردازد آیا باید انتظار حرکت پیشرفت و تعالی از آن را داشت؟

فضول باشی معتقد است: کار را تا بدانجا رسانده‌اند که وقتی یک دلسوز و علاقه مند واقعی می‌خواهد حرف حق بزند و بر واقعیت‌های موجود تکیه نماید، جمعی اندک و شناخته شده شروع به مخدوش کردن و لوث نمودن چهره‌های معترض می‌شوند.

فضول باشی عقیده دارد: آن‌هایی که ورزش منطقه را ارث پدری خود می‌دانند و به‌هیچ‌وجه راضی به دل کردن دل کندن از آن نیستند، وقتی با حرف حق روبه‌رو می‌شوند تاب تحمل از دست می‌دهند و به هذیان گوئی و … روی می‌آورند.

آن‌ها خیلی وقت یکی به نعل و یکی به میخ می‌زنند. تا دیروز فدایی دولت تدبیر و امید و هوادار آن بودند و امروز برای این‌که بمانند و باشند، ارادتمند و سر سپرده دولت فعلی شده‌اند.

او بارها گفته‌است که ریشه ابن‌الوقت ها باید از ورزش منطقه کنده شود. باید کسانی که در مقطعی با سفارش این و آن و یا فشار زید و قدرت عمر به جایگاهی رسیده‌اند، غزل خداحافظی را بخوانند و اجازه بدهند جوان‌های لایق و امیدهای آینده کشور و ورزش منطقه به روی کار بیایند و در همه موارد صداقت و یک‌رنگی و رفتار حساب‌شده را در دستور کار قرار بدهند.

فضول باشی معتقد است که برای گفتن حقایق و پافشاری جهت حاکمیت حق باید تاوان بدهند و در این راه نباید ترسی به دل راه یابد. کسانی که در عرصه رسانه فعال هستند ضروری است که قلم از پی حق بزنند و دستورات هوی و هوس و نفس و تن را اجرا نکنند. اگر واقعیت را ببینند و در بیان آن‌ها کوتاهی کنند، گناهی بزرگ و نابخشودنی مرتکب می‌شوند.

چو می‌بینی که نابینا و چاه است

اگر خاموش بنشینی گناه است

فضول باشی اعتقاد دارد که در همه امور اجرایی شهر و استان باید تحولی بزرگ صورت بگیرد. اگر معتقدیم که تامین خواسته‌های مردم در همه زمینه‌ها ضرورت دارد، لحظه‌ای درنگ و کم‌کاری روا نیست. مردم از دولت مردمی حمایت کرده و می‌کنند و دوست دارند که در کمترین زمان ممکن گام های اساسی برای رفع مشکلات برداشته شود.

فضول باشی همیشه می‌گوید: معیار سنجش کارایی مسئولان در عرصه ورزش، آسان‌ترین راه و روش را به خود اختصاص می‌دهد. ممکن است کسی بگوید ده‌ها باغ و سرا و مغازه و ویلا و کاخ وثروت دارد. ولی وقتی به او بگویند که بفرما در جیب و کیف و حساب بانکی چه داری نقاب از صورت ها کنار زده می شود.

خیلی‌ها ممکن است بگویند که از شهر اردبیل فلان تعداد تیم و ورزشکار به مسابقات اعزام‌شده‌اند. باید به آن ها گفت نتایجی  نتایجی که به دست آمده کدام ها هستند، آیا آن‌هایی که اعزام‌شده‌اند، مقامی به دست آورده‌اند و یا در کار تحقیقات گردشگری بوده‌اند؟

خلاصه این فضول باشی ما آدم عجیبی است هیچ‌وقت خسته نمی‌شود و از این‌که مدافع حق باشد و به بیان واقعیت‌ها بپردازد ترس و واهمه‌ای هم از کسی ندارد و این دلیل محبوبیت وی در بین ورزشی‌های صادق است.

 




مجازیون بی ملاحظه

آن هایی که در مقابل حرف حق کم می آورند،جز پناهنده شدن به دامن دروغ و نفاق، چاره دیگری ندارند. آن ها با هر عمل نسنجیده، آبروی خود را می برند و چهره واقعیشان را به نمایش می گذارند.

در هفته ای که گذشت، برخی از مدعیان دنیای رسانه و ورزش، وقتی قادر به دفاع از برخی نوشته ها نشدند به توطئه چینی مشغول شدند و در نهایت دریافت هدیه بیست میلیون تومانی از اداره کل ورزش حاصل اتاق فکر آن ها بود که در فضای مجازی منتشر شد.

گویا عوامل منتشر کننده آن ابتدا مصر بودند بر این که برای ادعایشان سند در اختیار دارند. بعد از گذشت اندک زمانی از تکذیب مؤلف کتاب و اداره کل ورزش و جوانان، آن ها سکوت اختیار کردند و نشان دادند که حاضرند همه را قربانی بکنند تا لطمه ای به موقعیت‌شان در ورزش وارد نشود.

به آسانی با ابروی افراد بازی می کنند و سپس دم فرو می بندند و ممکن است چیزی هم طلبکار باشند. برخی ها برای به دست آوردن کارت هدیه ای، آماده اند که همه خوبی ها و کارهای خیر و نیک را در زیر چکمه های منفعت طلبی پایمال بکنند. آن ها پولی را که از این راه می گیرند، چگونه می توانند هزینه بکنند و به خانه هایشان ببرند؟

دنیای عجیبی است. عده ای برای این که جیب‌شان را پر بکنند و در امور استان خود را تأثیر گذار بنامند، حاضرند که به هر کاری دست بزنند. گویا هیچ کس نباید بدون اجازه و اذن آن ها کاری انجام بدهد. آن ها باید روادید صادر بکنند و قد علم کردن در فضای مجازی خیلی سهل و قابل دسترسی نیست. حالا می خواهیم تعدای از کتاب های چاپ شده را که در وانفسای دنیای چاپ و کاغذ با هزینه شخصی منتشر کرده ایم به فروش برسانیم تا بلکه بدین وسیله گوشه ای از هزینه انجام یافته را جبران بکنیم به شرطی که کانال ها و دوربین دارهای پر هزینه اجازه این کار را بدهند و مجوز لازم را صادر بفرمایند. تا آن عزیزان تازه به دوران رسیده موافقت ننمایند حاشا که فروشی انجام پذیرد و کاری در این ارتباط صورت بگیرد. برخی ها که برای یک خبر چاپ شده در یک نشریه به بهانه تهیه عکس آن هزینه آنچنانی طلب می کنند آیا برای فروش کتاب های ما، حکم بلامانعی صادر می کنند؟

 قدر قدرتند و توانا و میدان دار، باید از افرادی که کارشان پایمال کرده حق و حقیقت است، ترسید. 

 




مدیریت فوتبال شهر اردبیل

گردانندگان کانال تریبون آزاد این‌بار در مطلبی، اشتباه قبلی خود را اصلاح‌کرده و با انتشار رزومه رییس محترم هیأت فوتبال شهرستان اردبیل، نشان داده‌اند که نسبت ‌به گفته‌ها و بخشی از سخنان ما در مراسم رونمایی کتاب‌ها معترض بوده و خواستار توضیح بیشتر شده‌اند.

 توجه دوستان را به یک بیت از سعدی علیه الرحمة جلب می‌کنم:

آن را که بر مراد جهان نیست دسترس

در زادبوم خویش غریب است و ناشناس

عزیزی که با برخورداری از عنوان ریاست هیأت فوتبال شهرستان ارتباطی با اکثریت اعضای فوتبالی جامعه نداشته باشد آیا آدمی غریب و ناشناخته محسوب نمی‌شود؟

ارتباط رییس یک هیأت با برگزاری مسابقات، تشکیل جلسات اتاق‌های فکر، انجام برنامه‌های متفاوت، برقراری تعامل با مربیان باشگاه‌ها و ورزشکاران، بازدید مستمر از وضعیت فوتبال در بخش‌ها و دهستان‌ها، حضور در بخش‌ها و دهستان‌ها و آشنایی با فوتبالیست‌های هر منطقه با تشکیل جلسات مختلف و…. معنی پیدا می کند. وقتی مسابقات متعددی باشد، ورزشکار می‌تواند رئیس هیئت خود را بشناسد و به آن عرض ارادت بکند.

حال بهتر است بگویند که امسال در سطح شهر اردبیل چند مسابقه در مسابقات باشگاهی و در چه رده‌هایی انجام پذیرفته‌است؟ رقابت‌های فوتبال پایه از چه تاریخی در شهر اردبیل آغاز شده و در چه تاریخی به پایان رسیده‌است؟ تیم‌های صعودکننده و سقوط‌کننده در سطوح مختلف رقابت‌های باشگاهی شهر اردبیل کدام‌ها بوده‌اند؟ برای برگزاری مسابقات، کدام زمین‌ها در اختیار هیأت شهرستان می‌باشد؟ آیا صرف برخورداری از یک عنوان می‌تواند دردی از دردهای فوتبال شهر اردبیل را درمان نماید؟

بحث بر سر شخصیت حقیقی و جایگاه رییس هیأت شهرستان نبوده و نیست. قضاوت در مورد شخصیت حقوقی در ورزش با توجه به عملکردها و کارنامه هاست. زمانی‌که در هیأتی چون هیأت فوتبال شهرستان، فعالیتی انجام نپذیرد و فعالان عرصه فوتبال در ارتباط مستقیم با رییس هیأت نباشند یعنی وی غریب است و ناشناخته.

در 9 ماه گذشته رییس هیأت فوتبال شهرستان چند ‌بار در رسانه‌ها نسبت‌به عملکرد هیأت تحت مدیریت خود اطلاع‌رسانی کرده‌است؟

عزیزانی که سابقه داوری و بازی دارند، قابل احترام هستند و حفظ حرمت آن‌ها واجب، ولی هیچ‌کدام از این عناوین برای فوتبال شهر اردبیل پیشرفت و توسعه به‌همراه نخواهد داشت. تا زمانی‌که رییس هیأت، خود را درگیر برنامه‌های مختلف و تحرک‌آفرین نکند برای اکثر فوتبالی‌ها ناشناخته خواهد بود.

 




فضول باشی و قصه پوستین

جریان از چه قرار است که این روزها تو را بیشتر آماج محبت‌ها و عنایت ها قرار می‌دهند و برای رسیدن تو به برخی از میزها و پست‌ها مدام حرف می‌زنند و در فضای مجازی جولان می‌دهند؟ چرا برخی‌ها بی‌محابا یکه‌تازی می‌کنند و می‌خواهند برای رسیدن به هدف همه را قربانی نمایند و خود، سری در میان سرها درآورند.

گفتم: فضول باشی، غصه ما را و دردهای ما را نخور. عده‌ای جویای نام هستند و برخی‌ها نیز به بیماری دیده شدن مبتلا می‌باشند. برای این‌که بتوانند خود را مطرح کنند، مجبورند که برخی اسامی را نیز در کنار اسم خودشان ذکر بکنند تا علاقه‌مندی و سینه چاکی شان به میز و صندلی مدیریت، زیاد تابلو نشود و کارها و رایزنی‌ها بی‌فایده نگردد.

گفت: برخی مسئولین ما این‌قدر ضعیف و سست اراده هستند که با یک پست در فضای مجازی ازاین‌رو به آن رو بشوند و حکم مدیریت تقسیم بکنند؟ مگر تعیین مسئول برای یک بخش اجرایی، تابع یک سری شرایط نبوده و نیست؟ مگر هر کسی که از راه برسد، حتما باید در جایگاه بالایی قرار بگیرد و عقده‌گشایی آغاز نماید؟ اشتباه می‌کنی، مسئولین ما قدر قدرت‌اند و چون دژی محکم و سرافراز در مقابل زیاده‌خواهان ایستادگی می‌کنند. استغفار کن. برای رسیدن به یک منصب، چیزی جز شایستگی و برخورداری از پارامترهای لازم نمی‌تواند تعیین‌کننده باشد. خیالت تخت تخت، مانورهای فضای مجازی چیزی جز آب در هاون کوبیدن نبوده و نیست. اصلا هر کسی که می‌خواهد پرونده رسیدنش به یک جایگاهی مختومه شود، از ریسمان فضای مجازی برای مطرح شدن هر چه بیشتر آویزان گردد.

گفتم: فضول باشی شنیدی که می‌گویند” آش نخورده و دهان سوخته” و یا این‌که “خبری در خانه پسر به خواستگاری رفته نیست ولی در خانه دختر جشن و پای‌کوبی برپاست”این ها مصداقی از وضعیت ما می باشد. نه خود حال و شرایط نشستن پشت یک میز را داریم و نه کسی جرئت و توان فکر کردن به ما و پیشنهاد مسئولیت را دارند. عده‌ای که خود چشم به برخی از جایگاه‌ها دوخته‌اند هرروز داستانی تازه می‌سرایند و طرحی نو درمی‌اندازند.

فضول باشی آه بلندی کشید و گفت: راست می‌گویی، دیگر از من و تو گذشته‌است. موتوری که به روغن‌سوزی افتاده، توان شرکت در رقابت‌های جاده و پیست را نمی‌تواند داشته باشد. رفتارهای خارج از عرف و اصول اخلاقی کار کسانی است که شب‌ها خواب مسئولیت می‌بینند و دلشان برای گرفتن یک حکم با سرعت بالا به تپش می افتد.

گفتم: فضول باشی دانا و توانا، شرح‌حال من و امثال من در دنیای آشفته‌ای که فضای مجازی در بخش اطلاع‌رسانی حاکم کرده‌، داستان کوتاهی است که برای تو نقل می‌کنم، شنیدن آن خالی از لطف نیست.

معلمی از بی نوایی در فصل زمستان جامه بلند کتانی پوشیده بود. خرسی را سیل از کوهستان به پایین آورده بود و سرش در آب پنهان.

کودکان پشتش را دیدند و گفتند: استاد! اینک پوستینی در جوی افتاده‌ است و ترا سرما اذیت می کند، آن را بگیر.

استاد از شدت نیاز و سرما پرید که پوستین را بگیرد. خرس تیز چنگال وی را گرفت. استاد در آب گرفتار خرس شد. کودکان بانگ زدند که ای استاد، پوستین را بیاور و اگر نمی‌توانی رها کن و خود بیا!

گفت: من پوستین را رها می‌کنم، پوستین مرا رها نمی‌کند!

 




دیوار کوتاه شهردار

به‌نظر می‌رسد در روزهای اخیر، شهردار اردبیل بیشتر از هر مسئول و صاحب منصبی مورد توجه، نقد و محبت قرار می‌گیرد.
گستردگی وظایف و حجم بالای کار شهردار و همکاران زحمت‌کش وی، زمینه مساعدی برای توجه همه اقشار به مجموعه شهرداری و اظهارنظر در مورد عملکرد وی را فراهم می‌کند.
بدون شک در شرایط اقتصادی موجود، پیدا کردن مسئولی که عملکردش نقطه منفی و قابل نقد نداشته باشد، کاری بس سخت و تقریباً غیرممکن است. شهردار اردبیل نیز از این قاعده مستثنی نیست. او در مجموعه عملکردها و دوندگی‌ها و تلاش‌های شبانه‌روزی‌اش، ایرادها و نقاط قابل نقد هم خواهد داشت.
متمرکز شدن بر کمبودها و نارسائی‌ها و چشم بستن بر عملکردهای مثبت، اقدامی دور از انصاف بوده و ممکن است نشانه‌ای از تسویه حساب‌ها، عصبانیت‌ها و احیاناً کینه‌توزی‌ها باشد.
وقتی دامنه حملات و انتقادها از شهرداری افزایش پیدا می‌کند و قدم‌های مثبت و تاثیرگذار در اوضاع شهر و شهرداری نادیده گرفته می‌شود بحث “دیواری کوتاه‌تر از دیوار شهردار نمی‌توان پیدا کرد” بیشتر به ذهن‌ها خطور می‌کند.
نقد منصفانه حق طبیعی هر شهروند است اما حتما باید دقت کرد که بحث‌ها منجر به خارج شدن از جاده انصاف نگردد.
امروز در فضای مجازی چند خبر در مورد فعالیت‌های شهرداری به چشم خورد. نوشتند که اولین حواله قیر رایگان مختص شهرداری ها، از زمان روی کار آمدن دولت سیزدهم به اردبیل اختصاص یافت و یا گفتند که چگونگی پرداخت بدهی ۸۰ میلیارد تومانی انباشته‌شده از سال ۱۳۹۴ به بانک شهر و بدهی ۱۱۰ میلیارد تومانی به تامین اجتماعی تعیین تکلیف شد و نحوه پرداخت این بدهی‌ها مشخص گردید.
آیا این اقدامات، کم ارزش‌تر از بحث‌هایی است که امروز به هر وسیله‌ای برای ابراز محبت به مجموعه شهرداری و خود شهردار مورد استفاده قرار می‌گیرند؟
شاید بهتر بود که شهردار، چون مسئولین گذشته به روزمرگی‌ها می‌پرداخت و کارهای عوام‌پسندانه را در دستور کار قرار می‌داد و نسبت به بدهی ها بی تفاوت می شد، تا بدهی‌ها سیر صعودی داشته باشند. این‌هم شاید روشی برای محبوب شدن و محبوب ماندن و لقب معمار شهر گرفتن بوده باشد.
او باید تیم‌های رسانه‌ای تشکیل می‌داد و فضای مجازی را به عرصه‌ای برای خودنمایی‌ها و جلب رضایت‌ها و حاکمیت در اوضاع سیاسی شهر تبدیل می‌کرد و برای خود بروبیایی پیدا می‌نمود و حکومتی راه می‌انداخت.
شاید اگر به خیلی از خواسته‌ها تن می‌داد و راه و رسم معمول در ساختار شهرداری را به هم نمی‌زد او نیز با عنوان دکتر و منجی شهر مورد خطاب قرار می‌گرفت و مشکلات موجود و ضعف عملکردها اصلا به چشم نمی‌آمد، رفتارهای خارج از عرف اش همه آن‌ها را پوشش می‌داد و صفری به قهرمان شهر تبدیل می‌شد. دیوارش به دیوار دژها و قلعه‌ها تبدیل می‌شد و با خیال راحت حکمرانی می‌کرد.
خلاصه این‌هم دوره‌ای از دوران فضای حاکم بر شهر و مسائل اجتماعی شهر است. دوره‌ای که در آن باید با میکروسکوپ به‌دنبال ضعف‌ها و ناکامی‌ها بگردیم و در مقابل، اقدامات مثبت و عملکردهای قابل‌قبول را نبینیم و به آن‌ها پشت نماییم.
امیدواریم شهردار اردبیل با مشکلات دست‌وپنجه نرم بکند، در مسیر عدالت‌گستری و عدالت‌خواهی حرکت نماید، در بدنه مجموعه، حق را به‌حق دار برساند، زیر بار زور و ناحق نرود، با تمام وجود از منافع شهر و شهروندان دفاع بکند، با همه رسانه‌ها تعامل نموده و حمایت از آن‌ها را مورد توجه قرار بدهد، تا به تحقق امری اطمینان حاصل نکند، وعده ندهد، نیروهای حجمی، قراردادی ساعتی ، فصلی و رانندگان استیجاری را به نفع آن ها تعیین تکلیف بکند، زیر بار توقع و انتظارات خارج از عرف و قانون اعضای شورای شهر نرود، به معنی واقعی و نه شعاری، در انجام وظایف در ارتباط با ورزش و تیم فوتبال شهرداری گام‌های اساسی بردارد و در یک کلام، از تهدیدها و فشارها احساس ضعف نکند و در مجموع برای خدمت به مردم منطقه عزم اش را جزم نماید. ان‌شاءالله.




موفقیت ابراهیمی در گرو اجرای عدالت و مبارزه با بی‌نظمی

پس‌از مدت‌‌ها انتظار، شهردار حکمی را امضا کرد که براساس آن تکلیف مدیریت سازمان فرهنگی‌ورزشی شهرداری مشخص گردید و اباصلت ابراهیمی به مدیریت این سازمان منصوب شد‌.

ابراهیمی معارفه نشده اظهار نظر‌ها آغاز شده‌است و بدون آنکه دلیل روشنی داشته باشند برخی‌‌ها او را شایسته حضور در این پست نمی‌دانند و طوری بر رزومه و پیشینه و شایستگی‌‌های او متمرکز می‌شوند و صغری و کبری می‌چینند که انگار در هشت سال گذشته، حاکمان این سازمان کارنامه‌ای پربار و دارای مدرک تحصیلی آنچنانی بوده‌اند.

اجازه ندهیم که تعصب‌های جناحی و روابط‌‌های دوستانه، مانعی برای بیان واقعیت‌‌ها باشند. این روز‌ها تا فردی مسئولیتی می‌پذیرد در اولین گام مدرک تحصیلی‌اش زیر ذره‌بین قرار می‌گیرد.

آیا هر مدیر و مسئولی که در سال‌‌های اخیر در این استان در رأس امور قرار گرفته‌اند، مدرک تحصیلی مرتبط داشته‌اند؟ جای دوری نرویم، می‌توان با یک سؤال ساده این بحث را ادامه داد. چند درصد از فعالین عرصه رسانه، مدرک مرتبط با روزنامه‌نگاری و یا علوم ارتباطات دارند؟ و یا چه میزان و تعدادی از رؤسای هیئت‌‌های ورزشی مدرک تحصیلی تربیت‌بدنی دارند؟

ضرب المثل قدیمی است که می‌گوید: “برخی‌‌ها تیر را در داخل چشمان خود نمی‌بینند ولی یک تار مو را در چشم‌‌های دیگران تشخیص می‌دهند”. برخی‌‌ها در مسئولیتی که دارند توجهی به مدرک تحصیلی خود نداشته ولی در مورد دیگران، مو را از ماست بیرون می‌کشند و همیشه چماقی به نام مدرک تحصیلی را در فضای مجازی به حرکت درمی‌آورند.

در قضاوتی عجولانه، مهر غیرورزشی بودن به پیشانی‌وی می‌چسبانند. ملاک و معیار ورزشی بودن چیست؟ آیا آشنائی با زیروبم رشته‌‌های ورزشی، پیگیری رقابت‌‌های ورزشی، عکس با شورت ورزشی داشتن، به‌طور منظم ورزش کردن و آن را در برنامه هفتگی خود قرار دادن از پارامتر‌های مورد نیاز برای ورزشی بودن محسوب می‌شوند؟

بپذیریم که اباصلت ابراهیمی نه با فرهنگ بیگانه است و نه با ورزش. قضاوت بدون شناخت قبلی از یک فرد، کاری درست و خداپسندانه نمی‌تواند باشد. من خبرنگار که از عدم مطابقت مدرک تحصیلی یک مسئول با مسئولیت‌اش انتقاد می‌کنم آیا نباید این‌موضوع را به خود نیز صادق بدانم؟

انتصاب اباصلت ابراهیمی به مدیریت سازمان فرهنگی‌ورزشی شهرداری را به فال نیک می‌گیریم .اگر وی بتواند در حوزه‌‌ها و زیرمجموعه‌‌های خود ازجمله باشگاه ورزشی، نیرو‌های متعهد و متخصص و کارآمد را دعوت به کار کند و کار‌ها را به اهل‌اش واگذار نموده و وظیفه سنگین نظارتی و مدیریت را به معنی خاص خودش عملی بکند، امیدواری برای برخورداری از روز‌های آفتابی در ورزش شهرداری افزایش خواهد یافت.

بدون شک روز‌های سخت و طاقت‌فرسایی در انتظار ابراهیمی می‌باشد. توقع بالای هنرمندان، فعالین عرصه فرهنگ و ورزشی‌‌ها ازیک‌طرف و کمبود منابع مالی و امکانات زیرساختی از طرف دیگر، او را با چالش‌‌های جدی روبرو خواهد کرد. غلبه بر همه مشکلات با رعایت عدالت و بهره‌گیری از گروه مشاوران خداشناس و خداترس و پایان دادن به حکومت کنگر خورده‌‌های لنگر انداخته امکان‌پذیر خواهد شد.

ابراهیمی در مسئولیت‌‌های قبلی‌اش نشان داده فردی پیگیر، پرتلاش و خستگی‌ناپذیر است. جایگاه مردمی‌اش برای او یک امتیاز ویژه محسوب می‌شود، ارتباط مناسب و صمیمی‌اش با جوانان نقطه قوت او به شمار می‌رود، تواضع و زندگی در میان مردم به او یک جایگاه خاص بخشیده است. ابراهیمی باید همه داشته‌‌ها و اندوخته‌‌های خود را در اختیار سازمان قرار بدهد و برای پیشبرد امور از همه ظرفیت‌‌های موجود استفاده بکند.

جامعه ورزش و به‌خصوص فوتبال استان به انتظار می‌نشیند تا او برنامه کاری‌اش در حوزه ورزش و فوتبال را اعلام کند. ورزشی‌‌ها با توجه به عدم رضایتی که در سال‌‌های اخیر از فعالیت‌‌های ورزشی و فوتبالی سازمان داشته‌اند، این‌بار امیدوارند ‌که ابراهیمی با اقدامات مناسب، ذهنیت هواداران فوتبال شهر را به یک مسیر درست و اصولی هدایت نماید.

پرداختن به مسایل فوتبال و توقع فوتبالی‌‌ها از شهردار و رئیس سازمان فرهنگی‌ورزشی شهرداری خود بحث دیگری را می‌طلبد که به‌شرط حیات در فرصت مناسب به آن خواهیم پرداخت.

 




خودچهره سازان

همه در انتظارند که تغییرات در سطح مدیران و ادارت کل و نهادهای استان انجام بشود. انتخاب همکارانی که بتوانند با سیاست‌های دولت همسو بوده و توان همراهی برنامه‌های پیش‌بینی شده را داشته باشند حق مسلم مدیریت ارشد استان می‌باشد.

نق زدن‌ها و ایراد‌گیری برای چگونگی این امر از ضعف و عدم تحمل برخی‌ها از مشاهده دیگران در رأس قدرت سرچشمه می‌گیرد.

ذهن‌ها این قدر فرسوده و از کار افتاده نیستند که جریانات و انتصاب‌های رخ داده در آغاز فعالیت دولت تدبیر و امید و اصلاحات را فراموش بکنند. گویا برای برخی‌ها آن تغییرات عین صواب و جا‌به‌جایی‌های دولت مردمی مصداقی از بی‌توجهی به نیروهاست.

انتظار می‌رود که استاندار اردبیل جا‌به‌جایی مدیران و آن‌هایی را که باید خبرهای استان را از طریق رسانه‌ها پیگیری بکنند در اسرع وقت انجام بدهد. افرادی که احساس می‌کنند نمی‌توانند در جمع مدیران دولت مردمی جایی داشته باشند، چندان دل به کار نمی‌بندند. این قبیل مدیران هر چه بیشتر در مسند باقی بمانند به همان میزان بر روند اجرایی امور ضربه وارد می‌شود.

عده‌ای هم که رسیدن به مقام و تصاحب میز مدیریتی را نشانه گرفته‌اند، این روزها شب و روز در حال تفکر و رایزنی هستند. می‌خواهند به هر ترتیبی که باشد بر اریکه قدرت تکیه بزنند و در دنیای مدیریت، دلی از عزا در آورند.

آن‌ها در راه رسیدن به این خواسته از هیچ اقدامی کوتاهی نمی‌کنند. عمده کار و تلاش‌شان را در راه خودچهره‌سازی تلف می‌کنند. دست به دامن دوستان رسانه‌ای که مدت‌ها آن‌ها را با اعطای امتیازات نمک گیر کرده‌اند، می‌شوند و در فضای مجازی برای خود پست‌های مختلف تعریف می‌کنند. یک روز در سر هوای فرمانداری دارند و روز دیگر دل‌شان برای صمت می‌تپد و در فرصتی دیگر خواب بودن در کنار استاندار را می‌بینند.

و آن‌هایی هم که یک‌شبه و به لطف دوستان و فامیل و اقربا به جایگاهی رسیده و حاضر به دل کندن از پست خود نیستند، قصه‌ها تعریف می‌کنند و سناریوها می‌نویسند و به هر کس و ناکس، چنگ توسل می‌زنند تا بلکه بتوانند مسئولیت را ادامه‌دار بکنند و در دولت مردمی مدیریت نمایند و رفتارها و کردارها در دولت تدبیر و امید را به فراموشی بسپارند.

با انتشار عکس‌های مختلف در تیپ‌های متفاوت و با عنوان تراشی‌های روزانه و با کنار آمدن با برخی فعالین فضای مجازی نمی‌توان چهره‌سازی کرد و از خود تصویر مدیری لایق، توانا، کارآ و کاردان را در معرض دید قرار داد.

کسانی که تا دیروز بودن در کنار اصلاح‌طلبان را افتخار می‌دانستند، حالا خود را اصولگرای دو آتشه می‌نامند و با حرارت از هر اقدام دولت مردمی دفاع می‌کنند. رنگ عوض کردن و نان را به نرخ روز خوردن برای خیلی‌ها آسان‌تر از سرکشیدن یک لیوان آب سرد می‌باشد.

افرادی که با محبت دولت تدبیر و امید، صاحب‌ منصب شده‌اند اگر افرادی متعصب و نمک‌شناس و قدردان باشند نباید برای ابقای خود به زمین ‌و زمان متوسل شوند و باید عزت‌مندانه رفتن از مدیریت را به ماندن ترجیح بدهند.

خود چهره‌سازی نسخه‌ی مناسب و ایده‌آلی برای تصاحب پست‌های مدیریتی نیست. از ایجاد حاشیه و القای تفکر من “برترین هستم” به مسئولین و به‌خصوص مدیریت ارشد استان دوری کنیم و اجازه بدهیم که کارها به کاردان‌ها و اهل‌شان سپرده ‌شود.




اقدام شجاعانه محمود صفری

وقتی بعد از افتتاح آزمایشی عرشه اصلی پل قدس، محمود صفری شهردار اردبیل با حملات گسترده در فضای مجازی مواجه شد، سؤال چرایی این برخوردها و منشأ آن‌ها بیشتر در جامعه مطرح گردید.

برای چند روزی تا می‌توانستند در فضای مجازی میدان‌داری کردند و با نوشته‌ها و گفته‌های خود، خستگی دوندگی‌های شبانه‌روزی صفری و همکاران‌اش را چندین برابر نمودند.

بعد از گذشت چند روز، شهردار اردبیل از روابط مالی بین شهرداری و برخی از فعالان مجازی خبر داد. گمانه‌زنی‌ها آغاز شد و اسامی مختلفی مطرح گردید.

این‌که تا چه اندازه ادعاهای انجام‌یافته صحت دارد، بحث دیگری است ولی به‌نظر می‌رسد کلیات قضیه و برقراری رابطه مالی برای فعالیت‌های رسانه‌ای در فضای مجازی با شهرداری حقیقت داشته باشد.

اعلام این موارد، ریشه حملات به محمود صفری را تا حدودی مشخص کرد. آن‌هایی که با حضور صفری در مجموعه شهرداری، منابع درآمدی‌شان مسدود شده و امکان دریافت مبلغ در قبال انتشار مطالب شهرداری در فضای مجازی را نداشتند، بنای ناسازگاری گذاشتند و محمود صفری را به‌خاطر اتخاذ یک تصمیم در تنگنا قرار دادند.

اقدام شهرداری و جلوگیری از حیف‌ومیل بیت‌المال با استقبال فعالان صادق و واقعی رسانه مواجه گردید. دوستی تعریف می‌کرد که در ده سال اخیر، تبعیض رسانه‌ای در شهرداری اردبیل بیداد کرده‌است.

او می‌گفت: به‌عنوان مثال به یک روزنامه سراسری قدیمی و فعال در استان از طرف شهرداری در ده سال گذشته یک آگهی اختصاص نمی‌یابد و در مقابل برخی از روزنامه‌های سراسری تازه منشر شده‌ای که به ‌درستی در استان توزیع هم نمی‌شوند، ده‌ها و ده‌ها آگهی تعلق می‌گیرد.

این قبیل رفتارهای تبعیض‌آمیز که حتما با هدف و نیّت خاصی صورت می‌گرفت برای صفری و مسئول روابط‌عمومی شهرداری دارای پیام‌های خاصی است که باید مورد توجه قرار بگیرد.

موضع‌گیری صریح و آشکار صفری و اعلام این‌که شهرداری قصد ادامه رویه سابق را ندارد، اقدامی شجاعانه بود. شجاعت و برخورد قاطع با هر گونه تخلف از ویژگی‌های مهم یک مدیر جهادی است. او بدون ترس از حاشیه‌ها و مظلوم‌نمایی‌ها و فشارهای جانبی، کاری را انجام داد که مدت‌ها فعالان اصلی رسانه‌ در انتظار آن بوده‌اند.

شجاعت و جسارت صفری در برخورد با حاشیه آفرینان فضای مجازی ستودنی است ولی ادامه آن و جلوگیری از هرگونه تبعیض در برخورد با رسانه‌ها و اجرای عدالت با توجه به ویژگی‌ها و تأثیرگذاری آن‌ها در جامعه، مورد انتظار می‌باشد.

ایستادگی و مقاومت صفری در این راه می‌تواند الگویی برای دیگر مدیران ترسو و میز‌پرست باشد تا بتوانند از دامی که در این راه گرفتار شده‌اند خود را نجات بدهند و از روش اصولی اطلاع رسانه‌ تبعیت کنند.

هر اقدامی که منجر به شفاف سازی باشد مطمئنا با عواقبی همراه می‌شود. موقعیت از دست دادن ممکن است در سبد ظرفیت برخی‌ها جایی نداشته باشد. پس برخوردهای ناشی از کم‌ظرفیتی امری طبیعی است، باید ایستاد و از جمع شدن بساط تخریب ناجوانمردانه در فضای مجازی حمایت کرد.




آفتاب لگن هفت دست اقدام به‌موقع در فوتبال…..

نادیده گرفته شدن برخی از موارد تصریح‌شده در قوانین جاری فوتبال در سطح استان اردبیل یک واقعیت غم‌انگیز است. برای این ادعا می‌توان چندین نمونه و مصداق ذکر کرد.

شاید در هیچ مقطعی از تاریخ فوتبال اردبیل چون سال‌های اخیر بی‌توجهی به برخی از مقررات روشن، آشکار و صریح فوتبال سابقه نداشته‌است. بارها به مواردی در این ارتباط از طرف فوتبالی‌ها و پایگاه خبری، تحلیلی ناظر ورزش اشاره شده‌است ولی گویا کسی برای شنیدن واقعیت‌ها و مساعدت برای برقراری عدالت و رعایت قوانین، روی خوش نشان نمی‌دهد.

حتی کسانی که در سایه این بی‌توجهی‌ها با ضرر و زیان مواجه شده‌اند در جمع‌های دوستانه از حق کشی ها، رفتارهای جانبدارانه، ادعاهای فریبنده حرف می‌زنند و مظلومیت خود را با صدایی بلند اعلام می‌کنند ولی جرئت، شهامت و بیان آن‌ها را به‌طور علنی و از طریق رسانه‌ها پیدا نمی‌کنند.

این قبیل افراد خود بزرگ‌ترین ضربه‌ها را به فوتبال استان زده و می‌زنند و در تاریخ، نام آن‌ها به‌عنوان کسانی که فقط در تاریکی‌ها از حق‌کشی‌ها حرف زده اند به یادگار باقی خواهد ماند.

به‌عنوان مثال چرا مسئولین تیمی که به اعتراض هفته اول آن ها در دور رفت لیگ به‌اصطلاح برتر تاکنون رسیدگی نشده و دیدار برگشت با آن تیم را برگزار کرده و الان هم که لیگ به ایستگاه آخر رسیده، دم فروبسته و برای رفع مشکل از مسئولین مربوطه در استان و فدراسیون استمداد نمی‌ کنند؟ از چه می‌ترسند و از چه واهمه دارند؟ آیا ماندن در رقابت‌هایی که نمونه اقدامات‌اش بلاتکلیف ماندن پرونده‌های انضباطی است برای برخی‌ها خیلی مهم است و اهمیت دارد؟

چه معادله‌ای وجود دارد که آقایان در یک جلسه فوتبالی جلوس می‌کنند و فردی محروم از یک‌سال فعالیت‌های فوتبالی را در جمع خود می‌بینند ولی سکوت اختیار کرده و به گسترش بی‌قانونی کمک و مساعدت می‌کنند و لب به تحسین و تمجید باز می‌نمایند؟

به چه دلیلی بازی که در دور رفت نیمه‌تمام مانده و در دور برگشت دیدار آن دو تیم انجام‌شده تا به امروز که مسابقات در آستانه به پایان رسیدن است نتیجه‌اش اعلام نمی‌شود؟ تیم‌هایی که در لیگ به‌اصطلاح برتر استان حضور دارند آیا به‌نحوی توان اعتراض و یا قدرت بیان واقعیت‌ها را از آن‌ها سلب کرده‌اند؟ آن‌هایی که در مجموعه هیئت فوتبال دارای پست و صاحب منصب هستند و با مشاهده این نابسامانی‌ها لب فرومی‌بندند و از اجرای برنامه‌های ایده‌آل سخن می‌گویند و به‌راحتی یک لیوان آب خوردن واقعیت‌ها را در زیر چکمه های مقام‌پرستی و زراندوزی و دنیاطلبی له می‌کنند فردا در پیشگاه خداوند متعال چه حرفی برای گفتن خواهند داشت؟

به‌نظر می‌رسد با این مسائل و دیگر موارد مطروحه چون برابری ۲۸ با ۳۵ و یا یکسان بودن فوق‌دیپلم با کارشناسی و یا عدم لزوم استعلام از مراجع قانونی و بی‌توجهی و عدم اقدام اداره‌کل ورزش و جوانان و فدراسیون یا باید سکوت کرد و بر بانیان وضع موجود درود فرستاد! و یا دست به دامن مسئولینی خارج از حوزه ورزش و فوتبال شد تا شاید فرجی حاصل گردد.