1

هیاهوی شاهدان عینی

✍شاه عباس صفوی به شیخ بهایی عالم پرآوازه عصر خود پیشنهاد قاضی القضاتی داد. شیخ یک هفته مهلت خواست و سناریویی ترتیب داد. او به مصلای حومه شهر رفت و خود را برای اقامه نماز آماده کرد. در همین حال رهگذری شیخ را دید و شناخت و نزد او آمد. بعد از احوالپرسی شیخ رو به او کرد و گفت مرگ من فرارسیده و حین نمار زمین من را می بلعد!. شما که جرئت دیدن عزرائیل را نداری چشمهات را روی هم بگذار و هفتاد بار قل هوالله احد بخوان. وقتی در زمین فرو رفتم، الاغ و عصای من را ببر.

✍ شیخ عمامه را در جای نماز بر زمین گذاشت و خود را در کوچه های شهر مخفی کرده و به منزل رفت. او به اهل منزل گفت هر کس سراغم را گرفت بگویید به مصلی رفته و برنگشته! رهگذر وقتی چشمهاش را باز کرد. عمامه شیخ را دید و الاغ و عصای او را با خود برد. در تمام شهر شایعه شد، که شیخ بهایی در زمین فرورفته است!. فردای آن روز قبل از طلوع آفتاب شیخ به صورت غیرمترقبه به دیدن شاه عباس رفت. شاه تا شیخ را دید گفت: چیز مهمی اتفاق افتاده؟ گفت آری. می خواهم کوتاهی عقل شهود درباره ناپدید شدن من را ببینی!

✍به دستور شاه مردم در میدان شاه، مسجد شاه و عمارت‏ عالى قاپو جمع شدند، جمعیت به قدرى بود که راه عبور  بسته شد، لذا از طرف رئیس تشریفات امر شد که از هر محلى یک نفر شخص متدین، فاضل، مسن و عادل براى شهادت تعیین کنند تا به نمایندگى مردم آن محل به حضور شاه بیاید و درباره فقدان شیخ بهایى شهادت بدهند. بدین ترتیب 17 نفر شخص معتمد و  واجد شرایط از 17 محله آن زمان اصفهان تعیین شدند و چون به حضور شاه رسیدند، هر کدام به ترتیب گفتند: به چشم خود دیدم که چگونه زمین شیخ را بلعید! دیگرى گفت: خیلى وحشتناک بود ناگهان زمین دهان باز کرد و شیخ را مثل یک لقمه غذا در خود فرو برد!. سومى گفت:به تاج شاه قسم که دیدم چگونه شیخ  التماس می ‏کرد و به درگاه خدا گریه و زاری می ‏نمود. چهارمى ‏گفت: خدا را شاهد می گیرم که دیدم شیخ تا کمر در خاک فرو رفته بود و چشمانش از شدت فشارى که بر سینه ‏اش وارد می ‏آمد از کاسه سر بیرون آمده بود. شاه عباس این روایات را شنید. شیخ رو به او کرد و گفت اگر من قاضی القضات شوم این افراد بناست در موارد محاکمه به عنوان شاهد عینی شهادت دهند و پیشنهاد شاه را نپذیرفت.(منبع سایت تبیان).

✍این روایت تاریخی مصداق خوبی برای تحریف اخبار در رسانه های جمعی است. گزارش بسیاری از رویدادها بعد از وقوع آنها تهیه می شود. در چنین رخدادهایی که خبرنگاران شاهد عینی نیستند بناچار برای گردآوری اطلاعات و باورپذیری روایت خود دست به دامان شاهدان عینی می شوند.

✍ شاهدان تفسیر منحصربفرد و سلیقه خود از رویداد را دارند و تحت تاثیر دستگاه ادراکی خود واقعیات را صورت بندی می کنند. پاره ای یک کلاغ و چهل کلاغ کرده و راست و دروغ را بهم می بافند و تفسیر تحریف شده خود از رویداد را بنام واقعیت جلوه می دهند. پاره ای به قول جوونا کم نمی آرند و خود را مطلع جلوه داده و بدون اطلاع مبادرت به اظهار نظر می کنند.!

✍اگر شاهدان عینی آگاهی و تجربه کمتری درباره رویداد داشته باشند، نسبت درستی بین واقعیت و روایت گزارش شده کاهش یافته و اعتبار آن مخدوش خواهد شد. افزون بر اینها در مواردی شاهدان عینی به دلایل منافع شخصی از بیان آنچه دیده و شنیده اند اکراه دارند. مزید بر اینها گزارشگران به انتخاب شاهدان عینی همسو با گرایش سیاسی و اجتماعی خود علاقمند هستند که موجب سوگیری و کاهش سطح عینیت گزارش می شود.

✍در روزنامه نگاری حرفه ای در گزارش های پس رویدادی، برای پرهیز از چنین خطاهایی با کارشناسان حرفه ای مرتبط با موضوع رویداد که دارای دانش و تجربه خوب هستند مصاحبه می شود.در غیاب کارشناسان مجرب “گزارشگران و خبرنگاران بویژه در موضوعات چالش برانگیز با شاهدان عینی موافق و مخالف مصاحبه کرده و داوری را به افکار عمومی واگذار می کنند.

✍ شاهد عینی در غیاب خبرنگار، نقش اجتماعی او را ایفا می کند و در واقع چشم و گوش شهروندان محسوب می شود. از اینرو باید مطلع، دقیق و با انصاف بوده و مسئولانه اظهار نظر کند. اطلاعات او چه بسا دستمایه تصمیم گیری شده و در وقایع چالش برانگیز با سرنوشت کسانی بازی کند. ایفای نقش شاهد عینی، موقعیتی برای خودنمایی و هیاهوبازی نیست. شاهدان عینی باید راوی صادق رویدادها بوده و از سوگیری در بیان واقعیات بطور جد پرهیز کنند. (منبع:مطالعات ارتباطات و رسانه).




طرح ملی مسکن از حرف تا عمل

بحث طرح ملی مسکن و شروع فعالیت تولید انبوه مسکن بعد از وقفه شش ساله امید برای جوابگویی به تقاضای مسکن و غلبه بر وضعیت نابسامان آن در سطح کشور را افزایش داده است.
در دولت یازدهم فرصت های زیادی برای تأمین مسکن مورد نیاز متقاضیان از دست رفت. وزیر راه و شهرسازی این دولت به ساخت مسکن دولتی و مداخله در بازار اعتقادی نداشت . وی با اصرار بر عقیده اش و تن دادن دولت به سایست های او، برای مسکن و کسانی که امیدوار به مساعدت دولت برای خانه دار شدن بودند روزهای بسیار بدی را رقم زد.
وقتی در دولت دوازدهم وزیری معتقد به نهضت خانه سازی در رأس وزارتخانه قرار گرفت بحث تولید انبوه مسکن به کانال اصلی خود برگشت شد و اقدامی تحت عنوان طرح ملی مسکن در دستور کار قرار گرفت.
برای طرح ملی مسکن تعریف جدیدی صورت گرفته است. در این طرح دولت زمین رایگان و پروانه ساخت را در اختیار انبوه سازان و توسعه گران قرار می دهد و در مقابل، سرمایه گذاری و ساخت توسط انبوه ساز انجام می شود.
یکی از موارد قابل توجه در اقدام برای تولید انبوه مسکن اجرای دو سیاست کاملا متضاد در دولت های یازدهم و دوازدهم است. دولت هایی که رئیس شان به همراه تفکرات حاکم بر فضای آن در بحث مسکن با دو موضعگیری مواجه بوده است!! نزدیک به پنج سال دولت با فعالیت در بخش تولید مسکن مخالفت کرده و از سال ششم به صف مدافعان عرضه انبوه مسکن پیوسته است.
اعلام کرده اند که در دو سال آینده 400 هزار واحد مسکونی تولید و عرضه می شود که از این تعداد 200 هزار واحد در شهرهای جدید ، 100 هزار واحد توسط بنیاد مسکن و 100 هزار واحد نیز توسط شرکت بازآفرینی شهری در بافت های فرسوده انجام خواهد شد.
طرفداران دولت همچنانچه قبلا از ایده های آخوندی دفاع می کردند در حال حاضر نیز به سرعت تغییر موضع داده و در صف مدافعان طرح ملی مسکن قرار گرفته اند. این عده برای سرپوش گذاشتن به ضعف دولت یازدهم در مورد مسکن ضمن مانور دادن و بیان مباحث کلی همچنان بر موضع گیری نسبت به مسکن مهر اصرار می کنند.
باید پذیرفت که بحث تولید انبوه مسکن تحت هر عنوانی که بوده باشد هدفی جز خانه دار کردن قشر ضعیف و کم درآمد جامعه نباید داشته باشد.
مسکن مهر به دلیل برخورداری از مجموعه ای از ویژگی ها از جمله ارائه تسهیلات ارزان قیمت و ساخت با قیمت مقطوع و …..در جلوگیری از افزایش قیمت و فراهم کردن زمینه لازم برای صاحب خانه شدن افراد واجد شرایط تأثیر بسیار مطلوب داشته است و اینکه آیا مسکن ملی نیز قادر خواهد بود در این پارامترها چون مسکن مهر تأثیرگذار شود یا نه بحث های زیادی را به دنبال داشته است.
در این طرح که 75 درصد آن در شهرک های جدید اجرا خواهد شد با تکمیل واحدها دولت و انبوه ساز هر یک سهم خود را بر می دارند و واحدهای مسکونی را به قیمت روز به بازار عرضه می کنند.
جمعی از طرفداران طرح ملی مسکن و از جمله حبیب اله طاهرخانی مدیر عامل شرکت عمران شهرهای جدید معتقد است که در این طرح موضوع کارفرمایی و پیمانکاری وجود نداشته و سازندگان مسکن به شرکای دولت تبدیل می شوند اما عده ای از کارشناسان نیز روش تولید انبوه مسکن مبتنی بر شیوه مشارکتی را اقدامی در راستای منافع سوداگران می دانند.
این عده می گویند که در شیوه مشارکتی تولید انبوه مسکن، انبوه سازان و سوداگران بیشتر سود خواهند برد چرا که سازنده از طریق طولانی کردن ساخت و ایجاد ارزش افزوده در زمین بر اثر طولانی شدن پروژه و سوداگران از طریق خرید و فروش مکرر و یا خالی گذاشتن واحدهای نو ساز به سود کلان خواهند رسید و آنکه در این میان متضرر می شود مصرف کننده واقعی خواهد بود.
به بیان دیگر می توان گفت که در شیوه تولید مسکن به روش مشارکتی زمینه برای سوداگران در بازار مسکن فراهم است چرا که احتکار واحدهای نوساز می تواند به یک امر عادی و طبیعی تبدیل شود.
در اجرای مسکن مهر زمین برای ساخت واحدها در قالب واگذاری زمین 99 ساله تعریف شده بود . تسهیلات ارزان قیمت به این طرح اختصاص داده می شد و ساخت با قیمت مقطوع سرعت مطلوبی به روند عملیات احداث می بخشید.
یکی دیگر از ویژگی های مهم و قابل توجه مسکن مهر بحث واگذاری واحدها به افرادی با فرم جیم سبز بود. یعنی واحدهای مسکن مهر به کسانی تعلق می گرفت که در یک فرجه زمانی نه وام مسکنی از بانگ ها گرفته بودند و نه اسناد رسمی ملکی به نام خود داشتند. اجرای این سیاست تا حدودی بر مهم ترین تحقق سیاست دولت مبنی بر خانه دار شدن قشر ضعیف جامعه کمک و مساعدت می نمود.
به هر حال امید می رود در راستای اهداف ماندگار مسکن مهر و نقش بسیار مؤثر آن در غلبه بر مشکلات مسکن خانواده های کم درآمد ، طرح ملی مسکن نیز بتواند در جوابگویی به تقاضاهای انباشته مسکن و به جا مانده از سیاست های غلط اعمال شده موفق عمل نماید. انشاله.




عطر خوش نذری امام حسین(ع) در حسینیه زنجیرزنان اوچدکان اردبیل

در یکی از کوچه های تنگ و قدیمی محله ابراهیم آباد اردبیل ساختمانی وجود دارد که بر سر درب آن تابلویی با عنوان “حسینیه متبرک زنجیرزنان محله اوچدکان” به چشم می خورد.
این حسینیه در شهر حسینی اردبیل از معروفیت خاصی برخوردار می باشد. در شهر اردبیل فعالیت اماکنی تحت عنوان حسینیه محدود است چرا که از دیرباز و در سایه سنت دیرینه، مراسم مذهبی و بخصوص عزاداری ها در مساجد متمرکر هستند .
از ویژگی های این مکان مقدس ، نقش آن در اعلام آغاز عزاداری های اباعبداله (ع )می باشد. مردم اردبیل برای شروع عزاداری های محرم و صفر سنت ویژه و منحصر به فردی به نام “طشت گذاری” دارند.
حسینیه زنجیرزنان اوچدکان مکانی است که برگزاری این مراسم از آنجا کلید می خورد و بنابراین به عنوان اولین مکان برای برپایی مراسم سنتی “طشت گذاری” در بین مردم اردبیل و حسینیان منطقه از یک جایگاه خاص و ویژه بهره می برد.
همچنانچه در این حسینیه اولین گام برای عزاداری های سالار و سرور شهیدان در ماه محرم برداشته می شود به نوعی در پایان ماه محرم ختم عزاداری ها نیز با برگزاری آخرین نوبت مراسم احسان در آن انجام می شود.
این ویژگی ها دست به دست هم داده و “حسینیه متبرک زنجیرزنان محله اوچدکان” را به میعادگاهی برای عاشقانِ ارباب و دوستداران و علاقه مندان مکتب حسینی تبدیل کرده است.
شب های دهه اول ماه محرم که دستجات عزاداری ازتمامی محلات در سطح شهر اردبیل به راه افتاده و در مساجد مختلف به اقامه مراسم عزاداری می پردازند این حسینیه محل تجمع و حرکت دسته بزرگ و قدیمی زنجیرزنان محله اوچدکان به شمار می رود.
اردبیل شهر حسینی و محلی برای تجلی عشق و ارادت مرد به سیدالشهدا(ع) و یاران آن بزرگوار می باشد. نقش مردم اردبیل و فرندان آن در زنده نگه داشتن یاد و خاطره قیام عاشورا در طول تاریخ نقشی بی بدیل و تأثیرگذاراست.
در ماه های محرم و صفر عزاداری های مردم اردبیل با روش های خاص و طرق مثال زدنی برگزار می گردد . در کنار مراسم مختلف سینه و زنجیر زنی و سنت حرکت دستجات محلات شش گانه در سطح شهر و بخصوص بازار سرپوشیده و چگونگی استقبال و بدرقه دستجات میزبان توسط ریش سفیدان و اهالی محلات میهمان، سنت قدیمی و دلنشین نذری دادن از ویژگی های عزاداری های محرم و صفر منطقه است.
در کنار همه شورآفرینی ها و جاذبه هایی که عزاداری های مردم حسینی اردبیل از آن ها برخوردار می باشد اعتقاد به حرمت و برکت نذورات ، جایگاه والائی به خود اختصاص می دهد. در فرهنگ دینی مردم منطقه استفاده از نذورات و تناول کردن از احسان آقا حسین بن علی(ع)یعنی بیمه شدن در مقابل همه اتفاقات و حوادث مختلف. استقبال مردم از سفره احسان سالار شهیدان و حتی ساعت ها توقف در صف های طویل دلیلی محکم بر اعتقاد قلبی و درونی شیعیان به برکت احسان می باشد.
مراجعه مردم به اماکن مذهبی، مساجد و منازلی که در آن ها سفره احسان حسین(ع) برپاست هیچ دلیل واضح و آشکاری جز عشق به سومین اختر تابناک امامت و ولایت نمی تواند داشته باشد.
در جایی که پرچم سیدالشهدا(ع) بر سر یک منزل، مکان و یا سالنی نصب شده باشد صاحب آن خانه دیگر سیدالشهدا(ع) و سایر معصومین علیهم السلام است. مراجعه مردم به این قبیل فضاها به عشق صاحبخانه است . می آیند و دور هم جمع می شوند تا از مجلس حسین(ع) نور بگیرند و صیقل بخورند و همراه با شوری که بر وجودشان مستولی است شعور و معرفت اهل بیت عصمت و طهارت را بیشتر دریابند، می آیند تا با زنده نگه داشتن یاد و تاریخ پرشکوه نهضت حسین ، روح ایثار و حماسه را در خود پرورش بدهند و می آیند تا به جهانیان بگویند که نام و یاد و راه و حسین زنده است و به بلندای تاریخ همچنان زنده و تأثیرگذار خواهد بود.
سفره احسان حسینیه اوچدکان
احسان یکی از سنت های بسیار خوب اسلامی است. هرچند که صبغه اصلی سنت نیکوی احسان و نذری مذهبی است اما نمود اجتماعی این پدیده نیز بسیار چشمگیر است.
در هر محفلی که دیگی به نیت آقا و به نام ارباب و به یاد حسین(ع) گذاشته شود و یا شمعی در دل سقاخانه ای روشن گردد و یا باران اشکی بر کویر گونه ها جا خوش بکند باید پذیرفت که در آن محل ها در حقیقت چراغ آگاهی روشن می شود.
بر اساس یک سنت قدیمی که بنا به برخی از اظهار نظر ها قدمت آن به دو قرن می رسد همه ساله در نیمه دوم ماه صفر به مدت شانزده شب سفره احسان آقا اباعبداله (ع) در حسینیه زنجیرزنان اوچدکان اردبیل گسترده می شود.
احسان و پهن شدن سفره غذای امام حسین(ع) صفای دیگری دارد. غذای امام حسین(ع) در کنار بحث تبرک و مسائل معنوی آن به عنوان یک رسم مذهبی است. شیعیان اعتقاد بر آن دارند که احسان امام حسین(ع) مزه و طعم دیگری دارد و به عبارتی می توان گفت که احسان حسین(ع) صفای دیگری دارد.
سفره ای که در شانزده شب متوالی در حسینیه اوچدکان پهن می شود علاوه بر ویژگی های یک احسان، آداب خاص حاکم بر آن دنیای خاص خود را دارد. هرچند که ممکن است حرف هایی در مورد چگونگی حضور مهمانان در آن مطرح باشد ولی به جرئت می توان گفت که احسان حسینیه زنجیرزنان محله اوچدکان نماد کاملی از فرهنگ، آداب، رسوم و سنت های مرسوم در جامعه و در بین مرم اردبیل در زمان های گذشته می باشد.
محدودیت فضا
فضای حسینیه محدود بوده و بنابراین خدمتگزاران این مجموعه هر شب می توانند از تعداد اندکی از عاشقان حسین(ع) پذیرایی نمایند. برنامه هایی که از زمان حضور مهمانان تا پایان مراسم به مورد اجراء گذاشته می شود امکان حضور تعداد بیشتری را فراهم نمی کند.
محدودیت فضا و عزم زحمتکشان برای پذیرایی مناسب ، حضور در مراسم را با دعوت قبلی میسر می کند. هر شب تعدادی از عاشقان و از قشرهای مختلف با در دست داشتن دعوتنامه به حسینیه مراجعه می کنند. از آنجایی که در طی سال ها نحوه حضور در احسان حسینیه در بین مردم اردبیل نهادینه شده است بنابراین در 16 شب از برگزاری مراسم احسان، نشانی از تجمع و مراعات بی دلیل به محل مشاهده نمی شود.
نظم و ترتیب
نظم و ترتیب حاکم بر مراسم از آغاز تا پایان نقطه قوتی بر سنت چند و چندین ساله حسینیه است. بعد از استقرار مهمانان اولین گام، پذیرایی با چایی معطر است. چایی در استکانی کوچک و در پایه های نقره ای تقدیم مهمانان می شود.
روش پذیرایی در این حسینیه نیز قابل توجه است. برای هر اتاق و هر قسمتی دو مأمور پذیرایی در نظر گرفته می شود. یکی به عنوان مسئول پذیرایی سمت راست و دیگری مسئول پذیرایی سمت چپ است.حرکت این دو برای تحویل چایی و یا هر اقلام پذیرایی دوش به دوش یکدیگر و هم زمان صورت گرفته و رفت و برگشت آن ها نیز به همین ترتیب انجام می شود.
قرائت قرآن مجید و سخنرانی روحانی و توسل به اهل بیت(ع)
مردم اردبیل در اقامه عزای حسینی و با شکوه برگزار کردن آن زبانزد خاص و عام هستند. مرحوم منزوی شاعر مرثیه سرای نامی اردبیل می گوید:
آنام دیل اورگدنی گونده یا حسین دییرم
محرم و صفری اینیمه قرا گییرم
استفاده از هر فرصتی برای گریستن در غم حسین(ع) و اولاد حسین (ع) یکی از ویژگی های مردم این دیار است و روی این اصل از مراسم احسان حسینیه نیز برای گوش کردن به سخنان یک روحانی و عزاداری در مصائب کربلا بهره می برند و فضا را با ذکر مصیبت مولا معنویت خاصی می بخشند.
بعد از تلاوت آیاتی چند از کلام اله مجید و سخنرانی یکی از روحانیون، ذکر مصایب توسط مداحان حسینی انجام می شود.
شستشوی دست ها با آفتابه و لگن
بعد از عزاداری و پرواز دل ها به سوی کربلا، نوبت به اجرای یکی از سنت های قدیمی در مهمانی های مردم اردبیل می رسد .
مسئولین پذیرایی در حالی که هر کدام یک دست آفتابه و لگن مسی را حمل می کنند در برابر هر یک از مهمانان زانو می زنند و بر دست های آن ها آب می ریزند تا بدینوسیله یکی از رسوم نیاکان خود را که نشان از رعایت بهداشت و اهمیت دادن به سلامتی است اجرا نمایند
آفتابه و لگن وسیله ای است که در گذشته برای شستشوی دست و دهان در قبل و بعد غذا مورد استفاده قرار می گرفت.
می گویند این امر از دوره قاجار در سطح کشور مرسوم شده است. آفتابه و لگن انواع مختلفی می تواند داشته باشد که نوع مسی و برنجی آن بیشتر مورد توجه بوده است. از آفتابه برای شستن و از لگن برای جمع اوری آب زاید استفاده می شده است.
در قدیم که غذا را با دست می خوردند رسم بر این بود که پیش از غذا با استفاده از آفتابه و لگن دست ها را می شستند. در مهمانی ها آفتابه و لگن را سر سفره می آوردند و آن را پیش تک تک مهمانان می بردند ، لگن را زیر دست هر یک می گرفتند و با آفتابه آب می ریختند و مهمان ها دست را می شستند و با حوله خشک می کردند.
این سنت هنوز هم به همت خادمان و زحمتکشان در احسان حسینیه زنجیرزنان اوچدکان که قدمت دیرینه دارد حفظ شده است. هرچند که این روزها استفاده از آفتابه و لگن به دلیل امکانات موجود غیرممکن به نظر می رسد ولی همین وسیله گوشه ای از فرهنگ گذشته مردم بزرگ این منطقه را از آن خود داشته که زنده نگه داشتن یاد آن و معرفی اش به نسل جوان می تواند گویای گذشته پرافتخار مردم این منطقه باشد .
پهن کردن سفره
در این مرحله نوبت به پهن سفره و توزیع نان می رسد. قرص های نانِ لواشی که بر روی سفره قرار می گیرد عطرش مشام همه حاضرین را نوازش می هد. لواش هایی که ماده اولیه اش عالی و پختش عالی تر است. اگر از این لواش به حد کافی در سفره قرار بدهند می تواند شام مناسبی باشد چرا که آنقدر از کیفیت مطلوبی برخوردار است که خوردنش به تنهایی نیز می تواند دلچسب باشد.
گلاب و گلابدان
مرحله بعدی در پذیرایی معطر ساختن فضا با گلاب قمصر کاشان است. پذیرایی کنندگان با گلابدان های نقره ای وارد می شوند و بعد از زانو زدن در مقابل تک تک مهمانان آن ها را به قطراتی از گلاب خوشبو مهمان می کنند.
گلابدان ظرفی مانند تُنگ کوچک دسته دار با گردن باریک و بلند و معمولا دارای لوله است که در آن گلاب می ریزند.. این وسیله قدیمی که اینک در منازل به وسیله ای برای استفاده در دکور تبدیل شده است در حسینیه متبرک زنجیرزنان اوچدکان در جای خود مورد استفاده قرار گرفته و خاطرات خوش زندگی نیاکان ما را در اذهان جوانان این دیار زنده می کند.
غذای نذری
وقتی نوبت به توزیع غذای نذری می رسد خادمین با سینی های مسی در دست وارد می شوند و برای هر دو نفر از مهمانان یک سینی غذای نذری در ظروف چینی تقدیم می کنند.
بشقاب بزرگ پر از برنجِ با کیفیت، یک کاسه آش دوغ برای هر نفر، قورمه سبزی، پیچاق قیمه، مسمای مرغ، سبزی همراه با دو تکه پنیر و لیوان آب محتویات هر یک از سینی ها را تشکیل می دهند.
در کنار این ها برای هر نفر، ظرف یک بار مصرف به همراه دو نایلون دستی نیز تقدیم می گردد تا مهمانان بتوانند از غذای حسینیه به عنوان تبرک به خانواد خود نیز هدیه ببرند.
کیفیت غذای نذری حسینیه زنجیرزنان اوچدکان زبانزد خاص و عام در منطقه است. همه مهمانان به عنوان تبرک چند لقمه ای را تناول کرده و بقیه سهم خود را برای بهره مندی اعضای خانواده با خود به همراه می برند.
معمولا وقتی یکی از اعضای خانواده مهمان سفره پربرکت حسینیه می شود همه برای بازگشت وی به منزل در انتظار به سر می برند چرا که می خواهند از غذای نذری حسینیه بی بهره نباشند و سهمی هرچند ناچیز از آن داشته باشند.
جمع کردن سفره
جمع کردن سفره و سینی ها هم تابع آداب حاکم بر مجموعه است. از غذای تخصیص یافته نمی توان حتی دانه ای برنج را در سینی ها مشاهده کرد و به عبارتی دیگر برگشت غذا از سفره حسینیه امکان پذیر نمی باشد.
بعد از آنکه سفره جمع شد دوباره برای شستشوی دست ها خادمین با آفتابه و لگن وارد می شوند. البته تفاوتی که بین شستن دست ها در آغاز و پایان غذاخوردن وجود دارد این است که آب این مرحله گرم است. چرا که در قدیم وقتی با دست غذا می خوردند برای زدودن آثار چربی آب گرم به کار می بردند. در حسینیه نیز اجرای مراسم احسان، تکرار مراسم یک قرن پیش است و مطمئنا برای حفظ این سنت نیکو لازم است همه مراحل آن با جزئیات به مورد اجرا گذاشته شود .
توزیع شیر کاکائو
در سال های گذشته پذیرایی در مساجد اردبیل از دسته های عزاداری با شیرکاکائو رایج بود. البته این کار بیشتر در سطح محلات شش گانه و معمولا از آخرین دسته هر محله صورت می گرفت. برای ین کار از فنجان هایی در اندازه کوچک استفاده می شد.
مدت هاست که این رسم در مساجد اردبیل به دست فراموشی سپرده شده است ولی توزیع شیرکاکائو در آخرین مرحله از پذیرایی احسان حسینیه به نوعی خاطرات سال های گذشته مساجد و بخصوص محلات شش گانه را در اذهان زنده می کند.
وقتی فنجان های شیرکاکائو جمع شد همه برای ترک حسینیه آماده می شوند. برای انجام این مرحله نیز باید در انتظار اقدام خادمین بود. خدمتگزاران هر مجموعه درب های ورودی را می بندند و باز شدن دوباره درب ها به معنی صدور مجوز برای ترک حسینیه است.
حاضرین در فضایی آرام و بدون عجله و شتاب و در حالی که هر کدام بسته ای در دست دارند و توسط خادمین حسینیه بدرقه می شوند حسینیه را ترک می کنند.
آن هایی که پا از حسینیه بیرون می گذارند از خداوند می خواهند برای آن ها سلامتی همراه با طول عمر عنایت فرماید تا بتوانند سال ها توفیق شرکت در عزاداری های محرم و صفر و حضور در مراسم احسان حسینیه زنجیرزنان اوچدکان را داشته باشند
مراسمی ماندگار
برنامه هایی که با نظم و ترتیب و با حفظ سنت ها در حسینیه اوچدکان اجرا می شود آن را به مراسمی ماندگار و قابل توجه تبدیل می کند. فضای محدود حسینیه، امکان پذیرایی و دعوت از تعداد بیشتری از علاقه مندان و عاشقان حسین(ع) را فراهم نمی کند . همین امر خود گلایه هایی را می تواند در سطح جامعه به دنبال داشته باشد و برای کسانی که علی رغم تلاششان موفق به شرکت در مراسم نمی شوند سؤال ایجاد بکند.
غلبه بر این مشکل با اتخاذ تصمیمیم مناسب و روشی ایده آل تا حدودی امکان پذیر خواهد بود . هرچند که در چنین مواردی جلب رضایت همه ممکن نیست ولی زحمتکشان و تلاش کنندگان حسینیه می توانند همه ساله با دعوت از چهره های جدید و ممانعت از حضور تکراری افراد ، گامی در راستای بهره مندی همه عاشقان حسین(ع) از نعمت و برکت سفره احسان حسینیه بردارند.
امید است این مطلب که مسلما دارای اشکال و ضعف هایی خواهد بود با راهنمایی و مساعدت دوستان و خادمین حسینیه تکمیل گردد.
برای همه کسانی که در اقامه عزای حسینی و افزودن بر عظمت و شکوه مراسم مختلف ماه های محرم و صفر تلاش می کنند التماس دعا داریم. یاحق.




نمی‌دانم مخاطب سلام‌تان هستم یا نه؟! اما می‌دانم سلام یعنی آغاز…

دلنوشته ای از امیررضا سعیدی:
ظهر روز جمعه در حال تحریر خبر نماز جمعه بودم که سلام‌ و پیام‌ حضرت آقا به جوانان فعال فرهنگی اردبیل را خواندم، ابتدا خوشحال شدم اما بعد مدت کوتاهی از خود پرسیدم آخر از کجا می‌دانی که مخاطب سلام آقا هستی؟ اصلا چرا باید خود را جوان فعال فعال فرهنگی بدانی؟
سلام آقاجان؛ آقاجان شاید به لحاظ سنی جوان باشم اما نمی‌دانم در عمل به وظایف یک جوان از نگاه شما چقدر موفق بوده‌ام؟ نمی‌دانم می‌توان اسم چند پروژه و کار را فعالیت، و فعالِ در تراز انقلاب اسلامی گذاشت یا نه؟ آن هم از نوع فرهنگی!
مدت‌ها است که یکی از گفتمان‌های اصلی انقلاب‌مان، طبق فرمان و فرمایشات شما، جوانان است و جوانان است و جوانان؛ تا حدی که بار بخش عظیمی از گام دوم بر عهده ما جوانان است؛ نمی‌دانم خود ما جوانان برای گام دوم چه کرده‌ایم یا چه خواهیم کرد اما می‌دانم هنوز اقدام اساسی را آغاز نکرده‌ایم؛
نمی‌دانم می‌توانم نام خود را جوان فعال فرهنگی بنامم یا نه! چرا که شما آنقدر به ما اعتقاد و اعتماد دارید که فرمان آتش به خیر به اختیار داده‌اید! اما بعید می‌دانم آن طور که شایسته است، عمل کرده باشیم.
مطالبه، دغدغه‌، همراهی مردم، روشنگری، امیدآفرینی، تبیین اهداف و دستاوردهای انقلاب و هزاران عنوان دیگر، انتظار شما از ما جوانان است؛ اما حقیقتاً از زبان خود می‌گویم که شرمنده‌ام…
برادران و خواهرانم بگذارید به نکته‌ای اشاره کنم، این‌که از سلام آقا خوشحال هستیم چیز عجیبی نیست، بنده هم هستم! اما تا به حال شده است در پایان کاری سلام دهیم؟ قطعاً نه! همیشه سلام‌هایمان در ابتدای فعالیت دیدار یا هر رویداد است.
پس باید بدانیم این سلام آغاز کار است نه پایان آن…
اینکه بگوییم یا بنویسیم ممنون آقاجان یا دلم آرام گرفت یا به قول برخی مشتی‌ها آخیش… یعنی خطر!!! ما دیدگاه‌هایمان و احساس‌هایمان را بیان کرده‌ایم اما در بخش اعظم این پیام‌ها هیچ نگاهی به آینده وجود ندارد.
اینکه حس کنیم کار تمام شده است یا اصلا ما خوب بوده‌ایم و به وظیفه خود عمل کرده‌ایم و کار تمام شده است، خطرناک است؛ نمی‌‌دانم حضرت آقا از ما راضی است یا نه اما این را می‌دانم که برای رسیدن به تراز انقلاب راه زیادی در پیش داریم، حس می‌کنم خودمان هم در برخی موارد از خودمان راضی نیستیم؛ یک سئوال، آیا شما هم موافق هستید که هزاران کار بر زمین مانده داریم که باید انجام دهیم؟ پس کارمان تمام نشده است و وقتی کار تمام نشده نباید از خودمان راضی باشیم.
شاید برخی بگویند تلنگر تلخی است و نگاهی به نیمه خالی لیوان؛ اما مطمئنم برای برخی تلنگری شیرین و امیدآفرین است مثلاً خودم؛ چرا که آقا به ما پیام داده و سلام کرده است و این یعنی به ما جوانان اعتقاد دارد، اعتماد دارد و امیدوار است و چه خوب است حالا در میان خوشحالی و خرسندی‌هایمان کمی به خود بنگریم؛ اهدافمان، کارهایمان، تلاش‌هایمان، آینده‌مان، همکاری‌هایمان، تحمل‌هایمان، تشکیلات‌هایمان و…
چه خوب است این سلام آغاز همدلی بیشتر، همت بیشتر و کار بیشتر در تراز عالی و حقیقی برای خدا، انقلاب و مردم باشد.
اما نکته‌ای در میان تمامی این سلام‌‌ها بیشتر خوشحالم کرده است؛ خوشحالم که برخی از جوانان که ادامه‌دهنده مکتب یکی از مرحومان انقلاب بودند از این سلام استقبال کرده‌اند، جواب داده‌اند، پیام‌داده‌اند و خوشحال شده‌اند؛ آری هنوز یادمان نرفته آن نامه بدون سلام…
و اینکه گفتم ادامه‌دهنده بودند و از فعل ماضی استفاده کردم بخاطر این است که این جوانان امروز ثابت کردند برای رهبر و سلام حرمت قائل‌اند و اشتباهات گذشتگان را تَکرار نمی‌کنند.




قلدری رسانه ای

✍ بعید است که شهروندی با مفهوم «قلدری» (bulling) آشنا نباشد و در عصر اطلاعات و ارتباطات کمتر فردی زیست می کند که نوعی قلدری را در طول زندگی تجربه نکرده باشد.
✍ در جهان کنونی پدیده اجتماعی قلدری، سیطره خود را از خانواده تا جامعه گسترانده است و سایه به سایه ساختارهای اجتماعی واقعی و مجازی را تعقیب کرده و شکل فرا مدرن بخود گرفته است.
✍”قلدری در محیط کار”(bulling in workplace) موجب سو مدیریت، زایل شدن عدالت اجتماعی، ایجاد نابرابری، کاهش انگیزه شغلی، ناامنی شغلی و به حاشیه راندن شایسته سالاری می شود و تبعات ناخوشایند آن گریبان جامعه را می گیرد.
✍در دنیای رسانه ای شده امروز و وابستگی مفرط شهروندان به اطلاعات رسانه ها، سواستفاده از قدرت ارتباطات و رسانه ها بسیار افزون شده است و قلدری رسانه های اصلی و رسانه های اجتماعی به سرفصل مطالعات رسانه ای ارتقا یافته است.
✍ قلدری رسانه ای(bulling in media) گونه های مختلفی را تجربه می کند و می توان از قلدری مطبو عاتی، قلدری رادیویی، قلدری تلویزیونی، «سایبر قلدری» و«رایاقلدری»، قلدری اینترنتی، قلدری فیس بوکی، توئیتری و قلدری اینستاگرامی و…. سخن به میان آورد.
✍ “قلدری رسانه ای” نوعی رفتار پرخاشگرانه با هدف آزار و زیان رساندن به دیگران از طریق تولید و انتشار اطلاعات و اخبار فراواقعی و جعلی در رسانه های جمعی و اجتماعی با هدف تغییر اذهان عمومی است. مصادیق “قلدری رسانه ای” توهین، تهمت، افتراء، تحقیر، آبروریزی، زورگویی، انتقام گیری، دروغ پردازی با هدف زیاده خواهی، باج گیری و تضعیف موقعیت دیگران و تامین منافع فردی و گروهی است.
✍قلدری رسانه ای با سوء استفاده از مسئولیت و با هدف ترور شخصیت، آزار روحی، سرکوب و کنترل افراد و گروههای اجتماعی انجام می شود.
✍فرد یا گروه قلدر از طریق رسانه ها، بدون درگیری فیزیکی، قدرت خویش را با دستکاری در افکار عمومی افزایش داده و با تقلیل قدرت رقبا آنها را به زیرسلطه کشیده و منافع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خود را به پیش می برد.
✍در قاموس مفاهیم سازمانی «اختیار» و «مسئولیت» به صورت توام تعریف می شوند و هر نوع اختیار سازمانی متضمن مسئولیت و پاسخ گویی است. در “قلدری رسانه ای” قلدران و دنباله های آنان به صورت سازمان یافته در صدد استفاده حداکثری از اختیارات خود بدون قبول مسئولیت و پاسخ گویی هستند. از اینرو بزرگترین خسارات را از طریق رسانه ها به دیگران تحمیل می کنند و کوچکترین انتقاد را نیز بر نمی تابند.
✍رسانه ها جمعی و بویژه رسانه های عمومی در فرایند ارتباطات جمعی، نقش میانجی و واسطه دارند و به همین جهت به آنها مدیا اطلاق می شود. ارتباط سازان جمعی در بیان اخبار و اطلاعات باید از جهت گیری غیر واقعی و از یک سویه نگری در روایت رخدادها و پدیده های اجتماعی پرهیز کنند.
✍آنچه می تواند قطار قلدری رسانه ای را تا حدی متوقف کند، نهادینه کردن دمکراسی، جریان آزاد اطلاعات، آزادی رسانه ها، آزادی بیان و تغییر سیاستگذاری رسانه ای بر مدار قانون و خواست، نیاز و آمال های شهروندان است.(منبع :مطالعات رسانه و ارتباطات).




به جا مانده از سفر وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به استان اردبیل

دکتر سید عباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در سفر سه روزه به استان اردبیل در جلسات مختلف حضور یافت و در ارتباط با رفع مشکلات و تأمین خواست و نیاز اهالی فرهنگ و هنر و رسانه قول مساعد داد.
سفر های مسئولین رده بالای نظام به استان موقعی می تواند مهم تلقی شود و برای آن ها هورا کشیده شود که  وعده های داده شده فقط به حرف خلاصه نشود و در کمترین زمان ممکن همه حرف های شیرین و امیدوار کننده فراموش نگردد.
آرشیو مطبوعات و ذهن افرادی که معمولا در جلسات رسمی سفر مسئولین به استان حضور می یابند پر است از وعده هایی که با آب و تاب بیشتر و با قیافه طرفداری از مناطق محروم زده شده ولی با گذشت زمان، اجرایی شدن آن ها به بایگانی سپرده شده است.
بازار داغ تفاهم نامه
استان اردبیل از جمله استان هایی است که انعقاد تفاهم نامه بین ادارات کل و سازمان ها در آن رواج دارد . برخی از ادارات و مؤسسه ها در بحث تفاهم نامه ها پیشقدم هستند که از آن جمله می توان به دانشگاه آزاد اسلامی و اداره کل ورزش و جوانان اشاره کرد.
این که تا چه حدی تفاهم نامه های منعقد شده در استان عملیاتی گردیده بحث دیگری است ولی امیدواریم تفاهم نامه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و استانداری اردبیل به میزان 600 میلیارد ریال به طور کامل به مورد اجرا گذاشته شود و حداقل هر شش ماه یک بار گزارش عملکرد و تحقق موارد قید شده در تفاهم نامه به اطلاع مردم رسانده شود.
تالار شهر
تالار شهر در مجاورت نمایشگاه بین المللی در سال 90 کلنگ زنی شده است و از آن تاریخ تاکنون در چم و خم تأمین اعتبارات مورد نیاز گرفتار شده و بعد از گذشت بیش از 8 سال تا رسیدن به مرحله بهره برداری راه درازی در پیش دارد.
وزیر قول داد که اعتبارات تالار با همکاری وزارتخانه و استانداری اردبیل تأمین شود و البته گفته شد که اعتبارات این پروژه در قالب تفاهم نامه 600 میلیارد ریالی نخواهد بود.
زمان در نظر گرفته شده برای پایان عملیات احداث و تکمیل آن پایان سال 99 می باشد. امیدواریم اجل مهلت دهد و افتتاح این پروژه را بتوانیم شاهد باشیم.
دیدار با اهالی فرهنگ و هنر ورسانه
دکتر صالحی در روزهای چهارشنبه و پنجشنبه در جمع محدودی از اهالی فرهنگ و هنر ورسانه حضور پیدا کرد.
در فرصت به دست آمده نمایندگان هنرمندان و رسانه و تشکل های قرآنی و … گوشه ای از مسایل و نقاط مثبت و مشکلات موجود را بیان داشتند.
نکته قابل توجه در هر دو جلسه که استاندار اردبیل نیز حضور داشت حوصله وزیر در گوش کردن به حرف ها و جواب دادن به اکثریت موارد مطرح شده بود.
اگر در ارتباط با بخشی از خواست ها اقدام مقتضی صورت بگیرد می توان به سفر وزیر نمره مثبت داد و اگر این جلسات نتیجه ای جز نشستند و گفتند و برخاستند نداشته باشد باید نشست و به تلف شدن وقت حاضرین در جلسه تأسف خورد.
خبرنگاران و سفر وزیر
برای پوشش خبری سفر وزیر از طرف اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی و روابط عمومی استانداری از تعدادی محدود خبرنگار که بیشتر خبرگزاری ها را شامل می شد دعوت به عمل آمده بود.
در دو جلسه برگزار شده با اهالی فرهنگ و هنر این امر کاملا مشخص بود و در اعزام خبرنگاران به بیله سوار نیز خبرنگاری جز وابستگان به خبرگزاری های فعال، خبرنگار دیگری از مرکز استان دیده نشد.
یاد ایام بخیر که در روزگاری نه چندان دور ، خبرنگاران روزنامه های سراسری و محلی در کنار زحمتکشان خبرگزاری ها چه زحماتی که در تحت پوشش قرار دادن خبرهای استان در جریان سفر مسئولین متحمل نمی شدند.
مشخص نیست که به چه دلیل روزنامه های سراسری فعال و با پیشینه را آرام آرام از دعوت به مراسم خط زدند و میدان را فقط در اختیار خبرگزاری ها قرار دادند.
آن دسته از روزنامه های سراسری که برای سرپرستی های خود در استان هزینه کرده و دفاتری همراه با نیروهای ثابت را به کار گرفته اند چرا غریبه می شوند و به چه دلیلی بر روی اسم آن ها در دعوت از رسانه ها به مراسم مختلف خط قرمز کشیده می شود و به آسانی از کنار تأثیرگذاری آن ها عبور می کنند .
باید بپذیرند که برخی از روزنامه های سراسری تأثیرشان از خبرگزاری های مورد علاقه مسئولین استان اگر بیشتر نباشد کمتر هم نیست. البته اعمال این سیاست سؤال برانگیز در سفر وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی از سوی اداره کل تا حدودی آزار دهنده و ناراحت کننده است.
غیبت بسیج رسانه در جلسات
در جلسات وزیر با اهالی فرهنگ و هنر و رسانه جای خالی مسئولین بسیج رسانه و هنرمندان کاملا احساس می شد. حضور آن ها که در ارتباط نزدیک با بخشی از مطبوعات و هنرمندان می باشند می توانست در طرح مسائل و وحدت همه جانبه مؤثر باشد. غیبت آن ها به هر دلیلی که بوده باشد امیدواریم در چنین جلساتی در آینده دیگر تکرار نشود. حضور همه عزیزانی که برای اعتلای فرهنگ و هنر و رسانه استان تلاش می کنند در کنار یکدیگر می تواند حال و هوا و صفای دیگری داشته باشد.
حال خوب
حال خوب و ایده آل برای اهالی فرهنگ و هنر و رسانه آرزوی همه کسانی است که در ارتباط با این اقشار هستند اما شرایط موجود و حرف هایی که نمایندگان آن ها در جلسات زدند حال آن ها را نامساعد نشان داده است.

امیدواریم شرایطی فراهم شود که کبک همه وابستگان به فرهنگ و هنر و رسانه استان خروس بخواند و آثاری از یأس و نومیدی در چهره آن ها مشاهده نگردد.

رسانه ها که هفتِ شان در گرو هشتِّ شان می باشد .آرزو می کنیم که دخل و خرج آن ها با هم مطابقت پیدا نمایند تا بیشتر از این برای فعالیت در این عرصه اظهار ندامت و پشیمانی نکنند. انشااله.




شورای شهر، خبرنگاران و معمای جیره خواری

خبری که از طریق وسایل ارتباط جمعی منتشر می شود باید درست ، روشن و جامع باشد و سرعت و دقت و صحت در آن کاملا مورد توجه قرار گیرد.
خبرنگار به کسی گفته می شود که وظیفه کسب،تهیه،جمع آوری و تنظیم اخبار و انتقال آن ها از طریق وسایل ارتباط جمعی را بر عهده داشته باشد.
با توجه به موارد بالا خبرنگاری که با سرعت و دقت، خبر را در اختیار افکار عمومی و جامعه قرار بدهد باید به عنوان یک خبرنگار موفق مورد تقدیر قرار گیرد ولی متاسفانه در شهر ما یک خبرنگار موفق مورد مواخذه قرار گرفته و در کمال تعجب با القابی چون جیره خوار روبرو می شود.
می گویند رحیم آقازاده یکی از اعضای شورای شهر در جلسه رسمی در ارتباط با مدیر کل ورزش و جوانان اظهار نظر می کند. خبرنگاران حاضر در جلسه بر حکم وظیفه نسبت به مخابره خبر اقدام می کنند و به دنبال اطلاع آقازاده از انتشار مطلب،خبرنگاران را مورد عنایت و محبت بی پایان قرار می دهد و تلاشگران عرصه اطلاع رسانی را به القابی چون جیره خوار و ضعیف مفتخر می نماید.
جلسات علنی تعریف خاص خود را دارند. در جلسات علنی سخنرانان نباید انتظار داشته باشند که انعکاس اخبار جلسه با نظر آن ها و تائید حضرات باشد.
وقتی در جلسه علنی نماینده ای حرفی بر زبان جاری می کند خبرنگاری موفق است که بتواند در کم ترین زمان ممکن اخبار جلسه را به اطلاع عموم برساند یعنی همان کا ر که خبرنگاران حاضر در جلسه شورا انجام دادند ولی به جای تقدیر و قدردانی از زحمات آن ها،جیره خوار شدند.
کسانی که اطلاع کافی در حوزه خبر و خبررسانی نداشته و به رمز و رموزآن آگاه نیستند در قبال فعالیت های اصولی موضع گیری می کنند و با رفتاری غیر قابل قبول آنچه را که نباید بر زبان جاری کنند بیان می نمایند.
دخالت و اظهار نظر در موردی که انسان علم و اطلاع کافی نسبت به آن نداشته باشد به مشکلی بزرگ در جامعه ما تبدیل می شود. کسانی که با رای مردم به مجلس شورای اسلامی و یا پارلمان محلی راه پیدا می کنند از همان ساعات اولیه به همه علوم آراسته می شوند و اظهار نظر در
همه موارد را حق طبیعی و مسلم خود به حساب می آورند.
خبرنگار جیره خوار نیست. خبرنگار فردی ضعیف و درمانده نیست. خبرنگاران افرادی آزاد،مستقل،نترس و شجاع هستند . خبرنگاری که وظیفه خود را به نحو احسن انجام بدهد باید مورد تقدیر قرار بگیرد و حرمتش حفظ بشود.
و در نهایت از رئیس محترم شورا انتظار می رود اجازه توهین به خبرنگار در صحن شورا را ندهد. مسلما جامعه خبری استان در انتظار موضعگیری رسمی رئیس شورا در قبال رفتار انجام یافته خواهند بود. بدون شک عیار مسئولین در چنین شرایطی برای مردم و افکار عمومی روشن و مشخص می شود.




مرور درس عاشقانه زیستن در مراسم شام غریبان هیأت مکتب الشهدا

سالار و سرور شهیدان آقا حسین بن علی(ع) با برافراشتن پرچم حماسه کربلا و عاشورا مدرسه ای را بنا نهاد تا مردمان در آن به نیکوترین و والاترین تربیت نبوی دست پیدا کنند.
حسین(ع) در آغاز نهضت و به هنگام حرکت از مدینه به سوی مکه در وصیت نامه اش نوشت “من می خواهم به خوبی ها سفارش و از زشتی ها جلوگیری کنم و به سیره جدم محمد (ص) و سیره پدرم علی بن ابی طالب(ع) رفتار نمایم” و حسین (ع) با بنیان گذاشتن چنین مدرسه ای اسلام را زنده کرد.
عاشقان حسین (ع) و کسانی که در اندیشه پیروی از آن بزرگوار هستند باید در مدرسه حسینی، روح شان اوج بگیرد و انقلاب کربلایی در درونشان رخ بدهد. آن هایی که عاشق اهل بیت(ع) هستند باید از مسیر منطق و معرفت پا به عرصه احساسات ناب و خواسته های اصیل بگذارند تا حسینی بشوند.
در عزاداری های محرم و در اشک ریختن ها و سیه زدن ها باید از شور به شعور رسید. شور حسینی اعجاز می آفریند و زمانی که احساس و تفکر دو بال شعور و معرفت آدمی شوند روح را تا عرش بالا می برند.
دل واله نهضت حسین(ع) است
جان محو تماشای حسین (ع) است
دل های همه خداپرستان
کانون محبت حسین(ص) است
مجالس عزاداری اگر با غنای محتوایی آمیخته شود و برنامه هایی بر پایه حریت و آزادگی که از ضروری ترین اساس مدرسه حسینی است به مورد اجرا گذاشته شود بهترین زمینه برای سیر آدمی به سوی کمالات را فراهم می کند.
در مجالسی که جوانان با شور وشوق حضور می یابند باید پیام های مهم عاشورا تبیین گردد و بیشتر درس های نهفته در مکتب عاشورا مورد توجه قرار گیرد.
اخلاص، صداقت، یکرنگی و یکپارچگی عزاداران حسینی در اردبیل مثال زدنی است و توجه عزاداران به حفظ سنت ها و با ممانعت از هرگونه آسیب برای رونق بخشیدن به مراسم مختلف از ویژگی های مهم دستجات عزاداری به شمار می رود.
در استان ما عزاداری برای سرور و سالار شهیدان با جسم و جان و روح وروان مردم پیوندی عاطفی، عمیق و جداناشدنی ایجاد کرده و به این علت است که در این منطقه مراسم دهه اول ماه محرم هر سال باشکوهتر از سال های قبل برگزار می شود.
در کنار عزاداری محلات مختلف، فعالیت برخی از هیأت ها در دهه اول ماه محرم نیز چشمگیر است. هیأت مکتب الشهدا با حضور جوانان ولایی و حسینی و با برنامه های متنوعی که اجرا می کند امید است بتواند با الهام از مدرسه حسینی سهمی هرچند ناچیز در تربیت و پرورش آینده سازان ایران اسلامی داشته باشد.
مراسم شام غریبان هیأت مکتب الشهدای اردبیل امسال با حضور دو نفر از پیرغلامان حسینی و از مداحان خوشنام و قابل احترام حال و هوای دیگری داشت.
جوانان مکتب در کنار بزرگان در شبی که سخت تر از آن را نمی توان در تاریخ پیدا کرد به خوبی با بازماندگان حادثه کربلا همنوائی کردند.
جوانان هیأت مراسم شام غریبان که یادآور آوارگی اهل بیت امام حسین(ع) و اسیران و کودکان بازمانده از واقعه کربلاست را با ناله ها و گریه ها و سوز و گدازشان برپا نمودند و در عزای شهادت مظلومانه شهدای کربلا اشک ماتم و عزا از دیده ها جاری کردند.
قدر این جوانان را باید دانست. جوانان با چشمانی اشکبار و با نوای حسینیم وای حسینیم وای و در حال قیام از حاج رحیم حیدری و حاج قدرت جوادی استقبال کردند و نشان دادند که تا چه اندازه به کسانی که در به اهتزار درآوردن پرچم عزای حسینی در منطقه نقش دارند، اهمیت قائل بوده وحفظ حرمت شان را واجب و لازم می دانند.
و دو پیر غلام چقدر زیبا اهمیت بودن در کنار جوانان متعهد و عاشق را دریافتند و با نوحه سرائی و قرائت اشعاری ناب از شعرای نامی بر شکوه و عظمت مجلس افزودند.
دو پیر غلام حسینی چنان با تسلط مرثیه سرایی کردند که اگر تا صبح مجلس را ادمه می دادند از همراهی جوانان و شوق آن ها برای گریه بر حسین و یارانش بالاترین لذات روحی و معنوی را می بردند.
حاج قدرت جوادی مداح پیشکسوت و پدر دو شهید گرانقدر، اشعار زیبایی از ساتید مرحوم منزوی، مرحوم مضطر و مرحوم حسان قرائت کرد و تحسین جوانان را برانگیخت.
حاج رحیم حیدری زمانی که با صدای دلنشین از تاج الشعرا مرحوم یحیوی خواند:
قاب قوسیندن اولکه چخوب اسری گیجه سی
ساربان کسدی اونون مثلنی دعوا گیجه سی
مجلس را حالتی دیگر بخشید.
مرحوم یحیوی در وصف حماسی صحنه های کربلا تبحر حاصی داشته است. آن مرحوم در به تصویر کشیدن واقعه کربلا و سرودن اشعار حماسی تا به آن حد بوده که او را فردوسی زمان لقب داده اند.
و ادامه داد:
آرترور واهمه نی عربده نهر فرات
مله شور وحشی نیستاندان اوجالمش نعمات
توکولوب یرده پاریلدار او سنق اسلحه جات
سوورور تپراقی یل یای گونی گرما گیجه سی
و ببینید که آمدن ساربان به قتلگاه را با چه مهارتی بیان می کند:
او هیاهوی خطرگه ده باخ اول سنگدله
هرچه آختاردی سالا بیلمدی بیر غارت اله
علی اوغلی منی مأیوس دیدی ایتمه بیله
گلمشم قسمت آلام منده بو اضحی گیجه سی
بولدی وار محضر شهده اونا سهمیه نهان
تحفۀ بانوی سلطان عجم دانه نشان
ایلدی اول بدوی فکر خیانت او زمان
شاه اونا مانع اولوب محنت عظمی گیجه سی
داد او غدار حسین اللرینی قطع ایلدی
تازه دن اول یارالی پیکری قانه بله دی
گوردی بر ناله گلور وا ولدی وا ولدی
بو گیجه اولدی سنیچون گنه دنیا گیجه سی
و مجلس عزای باشکوهی که با شور وشعور حسینی همراهی می کرد به پایان رسید تا گردانندگانش برای افزودن بر غنای مراسم بیشتر و بیشتر مصمم شوند. التماس دعا.




هیأت مکتب الشهدا آمیخته ای از شور و شعور حسینی

اردبیل را شهر حسینی نامیده اند. بچه های اردبیل تا زبان باز می کنند و حرف زدن آغاز می کنند یا حسین از اولین کلماتی است که یاد می گیرند و ذکرش می کنند. در اردبیل همه عاشق حسین(ع) هستند و او را مولا و سرور خود می دانند و خدمت در آستانش را افتخاری بس بزرگ قلمداد می نمایند.
اینجا در طول سال عزاداری های سالار و سرورشهیدان استمرار پیدا می کند و عزاداری های ماه محرم با جلسات هفتگی هیأت های حسینی به عزاداری های محرم سال بعد پیوند زده می شود.
در اردبیل و در دهه اول ماه محرم وقتی اسم حسین در میان باشد همه آستین همت بالا می زنند و در کنار یکدیگر قرار می گیرند تا بر عظمت عزای حسینی بیفزایند و برنامه های پربار و تأثیرگذار به مورد اجرا بگذارند. در اردبیل برای مردم همیشه در صحنه و حسینی آن، مهم ترین بحث برافراشته شدن لوای سید و سالار شهیدان و عظمت روزافزون مجالس عزاداری می باشد.
و چنین است که اینجا یعنی اردبیل را پایتخت حسینیت نامیده اند و محرم اش با حال و هوای خاص مقصد دوستداران ارباب در دهه اول ماه محرم محسوب می شود.
سنت عزادری اردبیل و تقسیم بندی شهر به شش محله بزرگ و ترتیب عزاداری آن ها در سطح شهر و بازار سرپوشیده در نوع خود بی نظیر است. تعصب مثال زدنی مردم برای حفظ سنت ها بدان حد است که علی رغم گذشت ده ها سال ، مردم همچنان به آدابی که از طرف نیاکان شان بنا نهاده شده پایبند هستند.
در کنار فعالیت دسته های عزاداری محلات مختلف شهر ، در سال های اخیر در سایه همت جوانان متعهد و دوستداران اهل بیت(ع) هیأت هایی فعال شده اند که مراسم عزاداری آن ها با رعایت برخی از آداب ضروری حال و هوای خاصی پیدا کرده و جوانان بیشتری از علاقه مندان به اهل بیت(ع) را جذب کرده اند.
یکی از هیأت های فعال در اردبیل هیأت مکتب الشهدا می باشد. مجالس عزاداری این هیأت که اکثریت اعضای آن را جوانان پاک سرشت، مؤمن و عاشق نظام و انقلاب تشکیل می دهند صفای دیگری دارد. حضور پرشور جوانان و رعایت اصول اولیه شرکت در مجالس عزاداری به نقاط قوت آن تبدیل شده و چنین است که فضای معنوی مجالس عزای آن هر روز توسعه پیدا می کند و در جذب هرچه بیشتر جوانان لایق و حسینی موفق عمل می نماید.
می گویند مجالسی که به نام اهل بیت(ع) برگزار می شود محل تشرف ولی اله الاعظم آقا امام زمان(ع) می باشد پس در چنین محافلی باید گستردگی ادب و اخلاق و رعایت حرمت و عزت در صف اول اقدامات باشد . مشاهده مجالس عزای هیأت مکتب الشهدا اثبات می کند که اعضا و خدمتگزارانش در تحقق این هدف بزرگ هیأت های مذعبی قدم های مؤثری برداشته اند.
معرفت و بصیرت از آداب اصلی و اساسی مجالس عزای حسین(ع) است . معرفت و بصیرت یعنی این که وقتی کسی با نمره ده به مجلس وارد شود نمره اش به هنگام خروج  به یازده برسد. یعنی این که شرکت کنندگان در یک مجلس عزا حتما باید به داشته های خود اضافه کنند و این امر ممکن نمی شود مگر این که گردانندگان هیأت ها به محتوی مجالس توجه نمایند.
در هیأت مکتب الشهدا و در دهه اول ماه محرم برنامه عزاداری با تلاوت آیاتی چند از کلام اله مجید آغاز می شود. یکی از روحانیون به سخنرانی می پردازد و در ادامه زیارت عاشورا قرائت می شود. سینه زنی بخش پایانی مراسم هر شب را تشکیل می دهد.
با این برنامه و اجرای اصولی و کامل آن همه شب مسلما بر اندوخته ها و آگاهی های جوانان حاضر در مجلس افزوده می شود و به این ترتیب یکی از مهم ترین آداب مجالس عزاداری حسین(ع) تحقق پیدا می کند.
عشق آفرینی یکی دیگر از آداب مجالس عزا می باشد. مطالبی که در چنین مجالسی گفته می شود باید بتواند عشق مردم به امام حسین(ع) را زیاد بکند. هیأت مکتب الشهدا با عملکردی که دارد و با ادامه موفقیت ها در راهی که انتخاب کرده نشان می دهد با گفته ها و سخنرانی ها و برنامه ریزی ها در رسیدن به هدفی بزرگ چون بالا بردن عشق مردم به ارباب کارنامه ای قابل قبول دارد.
بدون شک یک بار حضور در مراسم مکتب الشهدا می تواند دلایل مستند و قوی برای ادعاهای بالا را در اختیار قرار بدهد. جوانان ما در مقطع کنونی برای مصون ماندن از آسیب های احتمالی ناشی از برنامه ریزی های دشمنان به هدایت صحیح نیازمند می باشند. هیأت هایی چون مکتب الشهدا قادرند در تأمین نیازهای روحی و روانی و ابزار لازم برای پرورش استعدادها و دوری آن ها از دام دشمنان قسم خورده انقلاب نقش مؤثر و تعیین کننده ای داشته باشند.
برای همه گردانندگان مکتب سیدالشهدا و اعضای جوان، مخلص و عاشق آن از درگاه احدیت توفیق هرچه بیشتر در خدمت به مکتب پربار سالار و سرور شهیدان را آرزو می کنیم.

 

 

 




حال ناخوش خبرنگاری

اصلن دلش نمی خواست روز خبرنگار را بش تبریک بگن. از روزی که در کسوت خبرنگاری وارد شده بود سهم خودش و خانواده، تسهیم استرس و غم بود.
شب و نصف شب، زنگ تلفن همراهش به صدا در می آمد، یکی می خواستش، بیا آفیش خبری داریم. خلاصه خونه هم اداره شده بود. وقتی بخونه می آمد همسرش به شوخی می گفت به دفترخونه خوش آمدی!.
به همسرش می گفت، مرغ مراسم عروسی و عزا شده ام. در هر دو مناسبت ذبحم می کنن. کارم تعطیل بردار نیست و در هر غم و شادی باید به پوشش خبری بروم.
کمتر روزی بود که آب خوش از گلویش پایین رود. قلمش تکیه گاهی پارادوکس گونه و به مثابه ستونی، هم نیم بند نگه اش داشته بود و هم گاه و بیگاه به دست طوفان حوادث می سپردش!
از وقتی خبرنگار شده بود مرغش تخم نمی گذاشت و گاوش هر روز می زایید. چند پرونده تشویش اذهان، انحراف افکار عمومی، اخلال در نظم، نفوذ و همکاری با بیگانه در محاکم براش باز شده بود. هنوز از جلسه دادگاه یکی خلاص نشده بود، برای جلسه دیگری دعوت می شد. طوری شده بود که از خونه تا دادگاه جلیقه خبرنگاری را می پوشید و سعی صفا و مروه می رفت!.
پرونده های پی در پی و اعتراض های افراد صاحب نفوذ همیشه تعادلش را بهم می زد. کمتر روزی آرامش بخودش می دید. یار همراهش زانوهایش بود که بهنگام غم بغل می کرد.
گاه و بیگاه بعضی افراد بش می گفتند تو دیگه چته، براخودت خبرنگاری! چنان آهی محکم از درون می کشید که صدای ناله اش تا آسمان بالا می رفت.
روزهای تعطیل که مردم با خانواده به تفریح می رفتند او بار و بساطش را جمع می کرد و برای پوشش خبری می رفت. به همسرش می گفت: شغل من درونش خودمو کشته و بیرونش مردم را.
مسیر روزانه خونه تا محل کارش مثل طنابی بر دور گردنش خفه اش می کرد. وقتی سر ماه می رسید و فیش حقوقش را می دید، برق از چشمانش می پرید و انگار پتک محکمی بر سرش کوبیده می شد.
سر ماه قسط های بانکی خونه و اثاثیه رژه می رفتند و یک در میان عقب می افتادند. صدای ماموران بانک ها و صاحبان مغازه ها گاه و بیگاه به مانند پیج های فرودگاه ها به صدا در می آمدند و برای پرداخت اقساط به او تذکر می دادند.
با خودش می گفت این هم شد زندگی، حتی آینده ام را نیز پیش خور کرده و فروخته ام. همه را برق می گیره و منو چراغ نفتی!.
این دغدغه های بی پایان در 17 مرداد هر سال؛ یعنی روز خبرنگار به اوج می رسید. اصلن دلش نمی خواست این روز فرارسد و کسی بهش تبریک بگه. با خودش می گفت:حال داری. با هزار و یک مشکل دست و پنجه نرم می کنم. حالا باید بهم تبریک نیز بگن. قوز بالا قوز اونه که باید برای این حال نزارم اظهار خوشحالی نیز کنم.
روز خبرنگار گرامی باد!(منبع: مطالعات سانه و ارتباطات).