1

خبر‌های یک خطی؛ گفته باشم که … .

*عزیزی خادم: اهمال کاری مدیریت گذشته حق میزبانی را تضییع کرد.

*عزیزی خادم نیامده تمام فوت و فن کار‌ها را یاد گرفته و یا به تعلیم داده‌اند این مرد اگر به گفته خودش ایمان دارد و این حرف‌‌ها را برای کاهش حاشیه‌‌ها و فشار‌ها بر زبان نمی‌آورد پس چرا سردمدار مدیریت گذشته را همچنان بر سر کار نگاه داشتهو ابلاغ داده است؟ خلاصه در این شب عیدی مانده‌ایم که دم خروس را باور کنیم یا قسم حضرت عباس را.

صدای مردم

جواد زنجانی: آمده‌ام تا در کنار مردم و صدای آن‌‌ها باشم.

*جناب زنجانی یعنی تا حال صدای مردم نبوده است؟ او که بودن در پست‌‌های مختلف را تجربه کرده و حاضر به دل کندن از آن‌‌ها نیست پس تا حال در مسئولیت‌‌های خود صدای چه کسانی بوده است؟ این شعار را هر کسی و هر کدام از مشاوران‌اش که برایش نسخه پیچیده‌اند سخت در اشتباه کرده‌اند.

البته دوستان وی از سطح علمی بالایی برخوردار هستند و ممکن است برداشت بی‌سوادی چون من غلط باشد ولی حالا اگر مردم نخواهند که برخی‌‌ها صدای آن‌‌ها بشوند باید چه کسانی را ببینند؟

سامان نوتاش

*نوتاش جوان‌ترین عضو سازمان نظام‌مهندسی برای انتخابات شورا ثبت نام کرد.

*این جناب نوتاش اگر کمی بجنبد و حواسش را جمع بکند حتما جزء پنج نفر اول انتخاب نهایی مردم برای شورای شهر اردبیل خواهد بود. هم اسم بودن وی با مسئول فوتبال استان برایش سرمایه‌ای بزرگ و اندوخته‌ای قابل توجه برای سبد رأی‌اش به شمار می‌رود. کافی است مقداری زرنگی در وجودش باشد. حتمی و صد در صد انتخاب شده است. برنامه‌ریزی او طوری باید باشد که بتواند از موقعیت و محبوبیت هم نامش به نحو احسن استفاده نماید. من خودم به حرمت اسم‌اش حتما به او رأی خواهم داد.

فوتبال شرمنده

*دو نماینده فوتبال استان در مرحله اول لیگ سه به رقاببت‌‌های استانی سقوط کردند.

*مگر قرار بود صعود بکنند؟ از همان روز اول سرنوشت دو تیم جام جم بیله سوار و ذوب آهن اردبیل مشخص بود. عزیز من موفقیت در فوتبال به پارامتر‌های مختلف نیازمند است. بپذیریم که با حلوا حلوا گفتن دهان شیرین نمی‌شود، این همه از پیشرفت فوتبال ما آمار می‌دهند و کمیته‌‌ها سخن می‌گویند این آمار‌ها چرا هیچ تأثیری در روند نتیجه‌گیری فوتبال ما ندارد؟

خلاصه‌اش کشک خالته به خوری پاته، نخوری پاتهاعتراض ممنوع، تحلیل قدغن، هم باید واقعیت شکست‌‌های پی در پی فوتبال را قبول بکنید و هم سربلندی و قهرمان شدن آن در بین هیئت‌‌های استانی را بپذیری و در استانه سال نو هم زیادی حرف نزنیم

تجلیل از هیئت‌‌ها و تیری که به سنگ خورد

*جلسه آخر سال مدیرکل ورزش و جوانان با رؤسا و نواب رئیس هیئت‌‌های ورزشی برگزار شد.

*ما که نبودیم ولی از حاضرین شنیدیم و تمثال‌‌ها را دیدیم که از جمع ررسای هیئت‌‌ها دو نفر یعنی حاج ودود اسحق‌زاده و هادی صباغی پشت تریبون قرار گرفته و با سخنان خود جمع حاضر را به فیض رسانده‌اند. ملاک انتخاب آن‌‌ها هم حتما اول و دوم شدن هیئت‌‌های تحت مدیریت‌شان در استان بوده است. تا اینجا هیچ ایرادی به کار وارد نیست اما باید گفت که این بارشگرد همیشگی برخی از روسای هیئت‌‌ها کارساز نشد و به قولی تیرشان به سنگ خورد.

برخی‌‌ها که خیلی علاقه‌مند به دیده شدن و ارائه آ؛ مار‌های دهان پر کن هستند در چنین محافلی یادداشتی به مدیر می‌دهند و تقاضای دو یا سه دقیقه صحبت می‌کنند. روایت می‌کنند که امسال نیز این کار را انجام دادند ولی کارساز نشد و مدیر در دام این شگرد گرفتار نگردید. می‌گویند حالا به دلیل بی‌نصیب شدن از فرصت سخت عصبانی و از مدیر گلایه منهستند. امیدواریم این حرکت خللی در روابط صمیمی، گرم و مثال زدنی آنا ایجاد نکند.

با برنامه و منظم‌تر

*سال 1400 را با برنامه‌تر و منظم‌تر شروع خواهیم کرد.

* این گفته مدیر کل ورزش و جوانان استان است. البته آقای مدیر باید این نکته را به رؤسای هیئت‌‌های استانی هم داشته باشند. همین نظم را اگر در کارهایشان مورد توجه قرار بدهند حتما خیلی از مشکلات حل خواهد شد. نظم یعنی اینکه نتیجه رسیدگی به تخلف انجام یافته در یک مسابقه ورزشی بیش از شش ماه طول نکشد، همین.

مسابقات کشوری فوتبال

* مسئول کمیته نظارت هیئت فوتبال استان اردبیل از برگزاری بیش از 27 مسابقه فوتبال کشوری در استان اردبیل خبر داد.

*چه خوب بود که این مسئول محترم کمیته نظارت که چنین مشتاقانه تعداد مسابقات را می‌شمارد ئ بر برگزاری هرچه بهتر و به تعبیر دیگری استاندارد تأکید می‌کند نظری هم به نتایج به دست آمده، موفقیت‌‌ها و افتخارآفرینی‌‌ها می‌انداختند. فوتبال و یا هر رشته ورزشی دیگر با نتایجش قضاوت می‌شوند. 27 که چه عرض کنم، 270 مسابقه برگزار بشود و خوشحالی و موفقیت به دنبال نداشته باشد چه دردی از درد‌های فوتبال اردبیل را درمان خواهند کرد؟

دوداور بانوی اردبیل در مسابقات

*هیئت فوتبال استان از فعالیت دو داور بانوی اردبیل در مسابقات کشوری خبر داده است.

* به خدا جای دوری نمی‌رود که اگر این دو داور زحمتکش را با اسم و محل تولد و مدت سکونت در استان اردبیل معرفی بکنند

 




تکرار داستانی به نام میزبانی

مدیر‌کل ورزش و جوانان استان اردبیل در جلسه شورای عالی ورزش از احتمال میزبانی اردبیل برای رقابت‌‌های والیبال جوانان دنیا خبر داده است.

مسلما میزبانی رقابت‌‌های مهم بین المللی و جهانی با رعایت همه جوانب و در نظر گرفتن نفع و صلاح استان می‌تواند از جنبه‌‌های مختلف به نفع استان باشد.

توسعه گردشگری ورزشی آرزوی همه دوستداران استان و علاقه‌مندان به ورزش می‌باشد. از طرف دیگر فراهم شدن امکان حضور تماشاگران برای تماشای یک دوره رقابت‌‌های مهم و جهانی و تأثیرآن برای افزایش هواداران ورزش و رشته‌‌های خاص، خواسته ورزشی‌‌های منطقه می‌تواند باشد اما هیچ کدام از این ویژگی‌‌ها نباید برای استانی که در تأمین حداقل‌‌ها برای هیئت‌‌های ورزشی درمانده است تعهد ایجاد بکند.

اردبیل در سال‌های اخیر سه میزبانی مهم والیبال را بر عهده داشته است. زیرساخت‌‌های موجود در کنار میهمان نوازی مردم و وجود مواهب طبیعی از جمله آبهای گرم سرعین و امکانات اقامتی در آن شهرستان و همدلی و عشق به کار در بین اکثریت کادر ورزش و جوانان و همکاری صمیمانه نهاد‌های مردمی با عوامل‌و دست‌اندرکاران مسابقه و در نهایت حضور تماشاگران خونگرم و فهیم، این منطقه را شایسته میزبانی برای رقابت‌‌های مهم ورزشی و به خصوص والیبال کرده است.

تجربه تلخ

میزبانی اردبیل برای رقابت‌‌های والیبال برای استان تجربه‌ای بسیار تلخ و زجرآور بوده است. هنوز فراموش نکرده‌ایم که در روز‌های اولی که مدیر کل ورزش و جوانان سکان هدایت ورزش استان را بر عهده گرفت مدام از بدهکاری‌‌های میزبانی‌‌ها و مشکلات ایجاد شده برای ورزش و تشکیلات منتسب به آن حرف می‌زد.

کار تا جایی پیش رفت که حتی نمایندگان مجلس هم برای رفع این مشکل قدم پیش گذاشتند و جلساتی را برگزار کردند. هرچند که بعد‌ها این جلسات را بدون خروجی و غیر مؤثر در جذب اعتبارات تلقی کردند ولی گویا موقعیت برخی‌‌ها بیشتر از دیگران برش داشته و می‌گویند در روز‌های آینده قرار است بدهی‌‌ها تسویه شود و مدال طلای این کار بر گردن علاقه‌مندان به مطرح شدن آویزان شود.

حال با این تجربه‌ای که وجود دارد آیا پذیرش ریسکی دیگر می‌تواند مورد قبول واقع شود؟ به خصوص در شرایط موجود و کمبود اعتبارات آیا استان توان تقبل یک گوشه از ده‌‌ها گوشه مربوط به هزینه‌‌های رقابت پیش رو را می‌تواند داشته باشد؟

تجربه می‌گوید اگر میزبانی‌‌ها روی حساب و کتاب و اقداماتی مناسب انجام نگیرد تنها نفعش برای منطقه و ورزش بی‌اعتماد کردن جامعه به تشکیلات ورزش و ایجاد دردسر‌های تمام نشدنی به دست اندرکاران اداره کل و در نهایت برای ورزش استان می‌باشد.

فدراسیون و هزینه‌‌ها

مدیر کل ورزش و جوانان اعلام کرده است که کلیه هزینه رقابت‌‌ها بر عهده فدراسیون والیبال خواهد بود. در نگاه اول با این شرط همه مشکلات ناشی از میزبانی و درگیری مالی استان مرتفع می‌شود ولی تا چه اندازه می‌توان به این حرف‌‌ها و قول‌‌های داده به استان اعتماد کرد؟ مگر در دوره‌‌های قبلی از این قبیل وعده‌‌ها داده نشده بود؟

چه تضمینی وجود دارد که پس از پایان رقابت‌‌ها هزینه و حق و حقوق مردم به موقع پرداخت گردد و استان و ورزش آن درگیر بدهکاری‌‌ها نشود.

اگر فدراسیون بر قولی که داده مصمم باشد در صورت انتخاب اردبیل به عنوان میزبان رقابت‌‌ها بهتر خواهد بود که عقد قرارداد با همه مراکز درگیر توسط خود فدراسیون انجام بگیرد و استان زیر بار هیچ تعهدی نرود و فقط وظیفه هماهنگی و اجرایی را داشته باشد.

ضرب المثلی است که می‌گوید: مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید می‌ترسد. حرف و حدیث‌‌هایی که بدهی‌‌های قبلی برای ورزش و والیبال اردبیل داشته و ضرباتی که از این میزبانی ورزش متحمل شده ورزشی‌‌ها را برای قبول هر وعده‌ای در این ارتباط با شک و تردید همراه می‌کند.

امیدواریم اگر بحث میزبانی عملی بشود اشتباه سال‌‌های قبل تکرار نشود و بعد از پایان رقابت‌‌ها شاهد ناله‌‌ها و گلایه‌‌های مسئولین وقت و سایه انداختن بدهی‌‌ها بر سرنوشت ورزش منطقه نباشیم.

احساس مسئولیت

همه این حرف‌‌ها با احساس مسئولیت و دور نگاه داشتن ورزشِ ندار استان از هزینه‌‌های اضافی و تحمیلی است. وظیفه ما گفتن واقعیت‌‌ها می‌باشد و مسئولیت با مسئولین و تصمیم‌گیرندگان است و امیدواریم که همه تصمیم‌‌ها به نفع ورزش منطقه باشد. حالا فردا فریاد نزنند که مخالفان میزبانی باج می‌خواهند و اِله می‌کنند و بِله می‌کنند. متأسفانه در ورزش ما به تازگی‌‌ها رسم غلطی رایج شده که هر جا در برابر حرف حقی، سخنی برای گفتن نباشد فورا برای سرپوش گذاشتن به واقعیت‌‌ها خیلی‌‌ها را متهم به باج خواهی می‌کنند.

امیدواری

با همه این مسائل، ورزشی‌‌ها حتما دعا خواهند کرد که بحث میزبانی اردبیل با حفظ حقوق ورزش استان محقق بشود و با میزبانی مناسب و بدون تعهدات مالی برگ دیگری بر افتخارات ورزش افزوده شود. انشااله

 




پنج نکته در مورد فوتبال اردبیل

نکته اول

در روز‌هایی که برای کمک به تیم شهرداری جهت حضور در لیگ دسته سه رایزنی‌‌ها صورت می‌گرفت و جریان چگونگی حمایت شورا در کمیسیون فرهنگی آن با دعوت از معاون ورزشی اداره کل ورزش و جوانان و رئیس هیئت فوتبال استان در جریان بود در آن جلسه مسئول فوتبال استان در سخنانی علنا اعلام کرد که فوتبال پایه اردبیل در بسیاری از پارامتر‌ها از فوتبال تبریز و آذربایجان شرقی جلوتر و بالاتر است.

فوتبال ما در هشت سال اخیر با این قبیل ادعا‌ها چندان غریبه نیست. کلی گویی و بازی با کلمات در مقاطعی رایج‌ترین و ابتدایی‌ترین بحث‌‌های فوتبال ما بوده است. ولی تأسف آنجاست که دوستان مدعی در ادامه کلی‌گویی‌‌ها هیچ وقت به جزئیات اشاره نکرده‌اند. نگفته‌اند که تبریز و تبریزی‌‌ها چگونه نمی‌توانند با فوتبال پایه ما برابری بکنند و به سطح مورد ادعای مسئول فوتبال ما برسند.

نکته دوم

هیئت فوتبال تبریز در هفته‌‌های اخیر برنامه رقابت‌‌های فوتبال پایه آن شهر را اعلام کرده است. بر طبق برنامه‌ای که در رسانه‌‌ها منتشر شده از هفته گذشته در رده نونهالان 16 تیم در دو گروه 8 تیمی، در رده نوجوانان زیر 17 سال 13 تیم و نوجوانان زیر 16 سال 9تیم، در رده جوانان 18 تیم در دو گروه 9 تیمی و در رده امید 11تیم رقابت‌‌های خود را آغاز کرده‌اند.

نکته قابل توجه در این امر اعلام برنامه مسابقات تا پایان فصل بوده و همچنین زمین مورد نیاز برای مسابقات در دوره مقدماتی به صورت رایگان در اختیار تیم‌‌ها قرار می‌گیرد.

این مسابقات مربوط به فوتبال شهر تبریز است. آشنایی حداقلی با فضای حاکم بر تیمداری و برگزاری رقابت‌‌ها در فوتبال می‌تواند انسان را وادار به ساعت‌‌ها تفکر بکند تا شاید پارامتر‌هایی را که نشان از برتری فوتبال بدون برنامه و مسابقه اردبیل نسبت به تبریز دارد، پیدا بکند. مسلما نه ساعت‌‌ها بلکه باید روز‌ها و هفته‌‌ها و ماه‌‌ها وقت صرف کند تا شاید گرهی هرچند کوچک از این معما را باز نماید.

نکته سوم

جایگاه هیئت فوتبال شهرستان اردبیل در کجای فوتبال استان است. اصلا فلسفه وجودی این هیئت در سال‌‌های اخیر چه بوده است؟ کارنامه هیئت و عملکرد آن که نباید محرمانه تلقی شود. جماعت فوتبالی شهر اردبیل نامحرم نیستند و حق دارند رئیس هیئت شهر خود را بشناسند، برنامه‌هایش را ملاحظه بکنند و با اهداف بلند مدت و کوتاه مدت وی آشنا بشوند.

در هشت سال اخیر آیا جز برگزاری فوتسال رمضان و یک دوره مسابقه فوتبال به اصطلاح باشگاهی بزرگسالان عملکردی از این هیئت مشاهده شده است؟

بهتر است عزیزان دارای پست و منصب در هیئت فوتبال شهر اردبیل برنامه‌‌های اجرا شده در‌بخش برگزاری مسابقات فوتبال و فوتسال را به اطلاع مردم رسانده و از عملکرد خود دفاع بکنند.

نقش اداره ورزش و جوانان شهرستان اردبیل در این میان چیست؟ چرا در قبال خاموشی فوتبال شهرستان اردبیل روزه سکوت گرفته‌اند و هیچ اقدامی نکرده و نمی‌کنند؟ بگویند که با توجه به کدام ویژگی‌‌ها رئیس فعلی هیئت فوتبال شهرستان اردبیل را به هیئت استان معرفی کرده و معیار این انتخاب چه بوده است؟ رئیس اداره ورزش و جوانان اردبیل که خوشبختانه فوتبالی است بگوید که تا چه حد از عملکرد هیئت شهرستان راضی است؟ رئیس ورزش و جوانان شهرستان اردبیل تا حال چندین جلسه راهبردی با هیئت فوتبال شهرستان داشته و خروجی آن چه بوده است؟ آیا رئیس جدید، انتخاب اداره ورزش و جوانان شهرستان بوده و یا از سوی هئیت استان تحمیل شده است؟ اگر فعالیتی در هیئت فوتبال شهرستان نیست به چه دلیل امکانات در آختیار آن قرار گرفته است؟

نکته چهارم

در ورزش و فوتبال اردبیل تا انتقادی صورت می‌گیرد و حرف حق بر زبان رانده می‌شود بلافاصله موضعگیری‌‌ها آغاز می‌شود، مطالب سفارشی بر علیه منتقد تهیه و منتشر می‌شود، جّو را آشفته می‌کنند تا از جوابگویی فرار نمایند، سؤال را با سؤال جواب می‌دهند تا حاشیه امنی برای خود ایجاد کنند، انتقاد‌ها را کار یک شبکه تخریب تلقی نموده و همه را ناآگاه و خود را آگاه و دانا به حساب می‌آورند، منتقد را باج خواه و منفعت طلب خطاب می‌کنند و … .

امیدواریم این نکته‌‌ها را دیگر به حساب باج خواهی نگذارند و همت بکنند و بزرگواری به خرج بدهند و دوستان در اداره ورزش و جوانان شهرستان اردبیل علت سکوت و بی‌توجهی در قبال عملکرد هیئت فوتبال شهرستان را اعلام نمایند.

نکته پنجم

اگر برای فوتبال فکر می‌کنیم، اگر می‌خواهیم فوتبال استان نفس بکشد و در راه موفقیت گام بردارد مسائل حاشیه‌ای را کنار بگذاریم و برای تعیین تکلیف اداره امور آن دقت و وسواس خاص به خرج بدهیم. باید تلاش بکنیم که در این ارتباط با سر توی چاه نیفتیم چرا که اگر اشتباه بکنیم و منافع فوتبال اردبیل را در پای منافع شخصی، قومی، باندی و فامیلی قربانی نماییم آیندگان حتما در قبال ما نفرین خواهند کرد.

 

 

 

 




یکصدمین شماره

یکصدمین شماره نشریه الکترونیکی دنیای اردبیل را در حالی منتشر می‌کنیم که جامعه با توجه به شیوع ویروس کرونا و محدودیت‌های ایجاد شده در یک وضعیت خاص به سر می‌برد. در کنار این مشکل، گرانی سرسام آور و پائین آمدن قدرت خرید و نابسامانی‌های اقتصادی مردم را با چالش بزرگی مواجه کرده است.

جامعه رسانه‌ای و نشریات مختلف چه چاپی و چه الکترونیکی در چنین شرایطی به سختی قادر به ادامه حیات هستند ولی چاره‌ای نیست کاری که آغاز کرده‌ایم باید به انتها برسانیم و بریدن و در وسط راه انصراف دادن نمی‌تواند کاری منطقی و اصولی باشد.

اولین شماره نشریه در بهمن ماه سال 93 و با عنوان ورزش اردبیل منتشر شد و تا به امروز که شش سال از آن تاریخ می‌گذرد نشریه دوره‌های متفاوتی را پشت سر گذاشته است. بعد از انتشار 24 شماره چاپی به دلیل عدم حمایت‌ها و مشکلات مالی تغییر وضعیت داده و انتشار الکترونیکی را برگزیدیم و در ادامه از معاونت مطبوعاتی تغییر نام از ورزش اردبیل به دنیای اردبیل با موضوع فرهنگی، ورزشی را درخواست کردیم و خدا را شاکریم که در این مدت تلاش شده است چندان وقفه‌ای در انتشار الکترونیکی نشریه ایجاد نکنیم و حداقل به وظیفه‌ای داریم تا جایی که امکانات ما اجازه می‌دهد عمل بکنیم.

در مدت شش سالی که از ورزش نوشتیم و خبرهای مختلف آن را تحت پوشش قرار دادیم با کوچکترین حمایتی از سوی مسئولین مواجه نشده‌ایم. از یارانه معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تا اداره کل ارشاد و اداره کل ورزش و جوانان با بحثی به نام پشتیبانی روبرو نشده‌ایم ولی تا دلمان بخواهد از برخی از مسئولین هیئت‌های ورزشی، اداره کل ورزش و جوانان و حتی از بعضی به اصطلاح همکاران رسانه‌ای انواع تهمت‌ها و کم محبتی‌ها را به جان خریده‌ایم. این برخوردها کوچکترین تأثیری در راه ما نداشته‌اند و هرچقدر که آنها بیشتر حمله کرده‌اند به همان اندازه برای دفاع از حق و معرفی چهره‌های منافقانه و مزورانه خیلی‌ها مصمم شده‌ایم و ناگفته پیداست که این مسیر را تا رسیدن به اهداف متعالی در ورزش منطقه ادامه خواهیم داد.

وقتی نشریه‌ای از سوی متولی اصلی یعنی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی موررد حمایت و توجه قرار نگیرد از دیگر ارگان‌ها و مؤسسات انتظار پشتیبانی کار بیهوده‌ای می‌تواند باشد. علیرغم اینکه در بخشنامه مربوط به آگهی‌های دولتی توجهی نیز به نشریات الکترونیکی شده است ولی در اردبیل متأسفانه این نشریات را فرزند ناتنی رسانه‌ها به حساب می‌آورند و جایگاهی برای آنها قائل نیستند.

خوشحالیم که به عنوان اولین نشریه ورزشی اردبیل و اولین نشریه الکترونیکی منطقه تاکنون با تکیه بر داشته‌های خود ادامه حیات داده‌ایم و امیدواریم که خداوند رحمان و رحیم همچنان ما را مورد لطفق و عنایت خود قرار بدهد با بتوانیم ادای وظیفه نماییم. وقتی که خدا به انسان و مجموعه‌ای توجه بکند به فرهنگ و ارشاد اسلامی و ورزش و جوانان نیازی نخواهد بود. یاحق.

 




وزنه برداری استان در انتظار مدیری شایسته

در آخرین روز از اولین ماه فصل زمستان، مجمع انتخاباتی هیئت وزنه برداری استان اردبیل برگزار خواهد شد.

بعد از کش و قوس فراوان بر اساس شنیده‌ها گویا فدراسیون و اداره کل ورزش و جوانان بر سر اعضای مجمع و تاریخ برگزاری آن به توافق رسیده اند و به مبارکی و میمنت قرار است تکلیف مدیریت وزنه برداری استان در سی‌ام دی ماه مشخص بشود.

برگزاری مجمع انتخاباتی هیئت وزنه برداری استان اردبیل به دلایل مختلف از اهمیت زیادی برخوردار می‌باشد. این مجمع ممکن است حاشیه های زیادی را به دنبال داشته باشد ولی برخورد مناسب و حفظ بی طرفی از سوی برگزارکنندگان آن می تواند از روزها قبل از برگزاری پرونده هر گونه حرف و حدیثی را مختومه نماید.

در اطراف این مجمع صحبت‌های زیادی مطرح می‌شود. از طرفداری برگزار کنندگان آن از برخی از کاندیداها گرفته تا سوء تفاهمات موجود بین مدیر‌کل ورزش و جوانان استان و رئیس فدراسیون و رأی یکی از کاندیداهای هیئت در انتخابات گذشته فدراسیون و عکس العمل در قبال آن حرکت از مواردی هستند که این روزها نقل محافل ورزشی اردبیل می‌باشد.

البته طرح نمودن چنین حرف‌ها و نسبت دادن آنها به این و آن، خود چشم بسته غیب گفتن است. روند امور و رفتارها و اقدامات و رایزنی های انجام یافته به مرور موضع همه عوامل دخیل در امر مجمع را روشن خواهد کرد و نیاز به هیچ‌گونه پیشگویی و احیانا آلوده کردن آب نمی باشد.

شعار ورزشی‌ها و کسانی که استخوان خرد کرده ورزش هستند همواره بر حول محور سپردن امور ورزش به دست اهالی آن بوده است. در رشته‌هایی چون وزنه برداری که استان از پیشینه و سابقه درخشانی برخوردار است حضور چهره‌های نامی و مطرح وزنه‌برداری دنیا برای اردبیل یک نعمت بزرگی است و بنابراین پیشقدم شدن آنها برای خدمت به وزنه برداری اردبیل باید با استقبال همه کسانی که دستی در آتش دارند مواجه شود.

مسلما آنهایی که با زیر و بم وزنه‌برداری آشنا هستند، از سکوهای قهرمانی جهان بالا رفته اند، رکورد جهان را جا به جا نموده اند، پرچم پرافتخار ایران اسلامی را در صحنه های مختلف برافراشته اند، برای اردبیل سرافراز آبروداری کرده‌اند و توان و قدرت خود در دنیای وزنه برداری را نشان داده اند مطمئنا می‌توانند برای وزنه برداری استان منشأ خیر و برکت باشند.

به هر حال وزنه برداری استان در بین رشته های مختلف موقعیت ممتازی دارد، مدیریت آن را هم باید به افراد شناخته شده و مطرح در ورزش بسپارند و امیدواریم که وزنه برداری استان در آزمون پیش‌رو نمره قابل قبولی بگیرد. انشااله

 




اخلاص ورزشی

در هر کار و اقدامی، اخلاص از شروط اصلی برای برخورداری از الطاف الهی است.

پاکی نیت و خالی بودن انگیزه از هر گونه شائبه آلودگی به هوای نفسانی را اخلاص می‌گویند.

اخلاص به عمل جلا و مقبولیت می‌بخشد و تعیین کننده میزان صحت اعمال به حساب می‌آید. اخلاص کار را برای خدا و به خاطر فرمان وی انجام دادن است.

ششمین اختر تابناک امامت و ولایت حضرت امام صادق(ع) به نقل از امیر مؤمنان می‌فرمایند: “تنها با اخلاص، رهایی میسّر می‌گردد”. برای اینکه انسان بتواند از جهنم وابستگی خود را نجات بدهد و خود را از دام نفس و شیطان برهاند باید از اخلاص برخوردار باشد.

حال کسانی که در ورزش مسئولیت دارند و آینده ورزشی نوجوانان و جوانان به اقدامات و تصمیمات آن‌ها گره خورده است باید به هوش باشند که فریب نیرنگ‌های نفس را نخورند و با گستردن بساط خودنمایی و انجام کارها و اقدامات برای جواب دادن به ندای نفس، ناخالص بودن نیّت و انگیزه‌شان را به نمایش نگذارند.

مسئولی که ادعا می‌کند در فضای مقدسی چون ورزش انجام وظیفه می‌کند باید به توجیهات فریبنده نفس توجه نکند و ذهن و نیّت خود را از شائبه‌های هوی و هوس پاک نگه دارد.

کار در ورزش اگر با اخلاص همراه باشد نتیجه مطلوب حاصل می‌شود و اگر ورزش پلی برای رسیدن به اهداف شخصی از جمله پست‌ها و مقام‌ها قرار‌گیرد ناکامی پشت سر هم ردیف می‌شوند و کارنامه‌ای سیاه برای افراد بر جای می‌ماند.

حاکمیت اخلاص و دوری کردن از هوای نفس اجازه نمی‌دهد که فردی برای قرار گرفتن در رأس بخشی از ورزش از ماه‌ها قبل مهره چینی بکند، بر نا حق لباس حق بپوشاند، تهمت زدن به افراد و منتقدین را در دستور کار قرار بدهد، نان به نرخ روزخورها و فرصت طلبان را به دور خود جمع نماید، جنگ زرگری به‌راه اندازد، به تحریک احساسات قومی و قبیله‌ای بپردازد، انسانیت و اخلاق را در زیر پاها له نماید و همه چیز را فدای ماندن در قدرت و ریاست چهارساله نماید.

چگونه می‌توان ادعای مخلص بودن در ورزش کرد ولی منافع آن را در زیر پای رسیدن به منصبی بالاتر از آنچه دارد قربانی نمود؟ باید در جوانمردی و مردانگی آن کسی که هوای نفس و خواست‌های شخصی را بر امور ورزش و حق جوانان و قهرمانان ترجیح می‌دهد، تردید کرد و از اعتماد و سینه زدن در حریم طرفداری و هواداری از آن‌ها اجتناب کرد.

بهره‌برداری شایسته از اعمال و رفتار‌ها نیاز به اخلاص دارد. کسانی که به ظاهر دم از اخلاص و خدمت بی‌منت می‌زنند و در همه حال از هوای نفسانی و وسوسه‌های شیطانی پیروی می‌کنند و دل‌های تیره دارند در کاشتن بذر دوستی و محبت و اخلاص در دل‌ها ناموفق‌اند و هر‌چه پیش بروند بر میزان سیه روزی و موقعیت نامطلوب‌شان در جامعه افزوده می‌شود.

ورزش و کار در آن را باید جدی گرفت و از دستاویز قرار دادنش برای خدمت به باندها و جناح‌ها و گروه‌ها خودداری کرد. ورزش و رشد و توسعه رشته‌های مختلف با آینده جامعه و جوانان آن در ارتباط می‌باشد، خیانت به ورزش در هر موقعیت و در هر جایگاهی گناه بزرگی است که می‌تواند عذابی الیم و دردناک به دنبال داشته باشد.

برخورداری از اخلاص ورزشی زمینه پذیرش اعمال و جلب توجه پروردگار و در نهایت خشنودی حضرت حق را می‌تواند به دنبال داشته باشد.

مسئولی که از اولین روز فعالیت در ورزش اقداماتش را بر اساس حفظ و تحکیم موقعیت ریاستش قرار بدهد و در اقداماتش ردپایی از خلوص نیّت دیده نشود، مسئولی که ریا و تظاهر در همه کارهایش موج بزند و مسئولی که منافع خود و دوستانش را منافع جامعه و ورزش ترجیح بدهد بر استقرار و سلطه شیطان بر روح و جانش مهر تأیید می‌زند.

در حدیث قدسی آمده است:

عمل خود را خالص کن که نقّاد و بازرس بسیار آگاه و بیناست.

 




مقصود بایرامی؛ اسطوره اخلاق، نخبه فوتبال

فرا رسیدن آذر ماه برای فوتبالی های اردبیل یادآور از دست دادن یکی از فوتبالیست های اخلاق مدار و بنیانگذار فوتبال نوین منطقه، مرحوم مقصود بایرامی است.

در این چند سالی که از درگذشت مرحوم بایرامی می گذرد وقتی صدای پای آذر ماه به گوش می رسید نوشتن مطلبی در مورد این مرد بزرگ را وظیفه خود می دانستم. خوشحالم که در سال های اخیر برای یادآوری زحماتی که آن مرحوم برای فوتبال اردبیل کشیده بود مراسمی برپا می شد.

امسال شرایط خاصی که از شیوع بیماری کووید۱۹ بر جامعه تحمیل شده است امکان برگزاری مراسم وجود ندارد و چون سال های قبل, ما می مانیم و قلم قاصر و ناتوان ما، شاید بتوانیم چند سطری در موردش بنویسیم و یادش را گرامی بداریم و به خاطر تلاش ها و تعصب و عشق اش به فوتبال و اردبیل در مقابل روح اش سرتعظیم فرود آوریم.

امسال برای مردم استان اردبیل و فوتبالی های آن, سال خوبی نبود. گرفتاری های ناشی از ویروس کرونا از یک طرف و از دست دادن برخی از چهره های نامدار ورزشی از طرف دیگر سال متفاوتی نسبت به سال های گذشته را برای آن ها رقم زده است. درگذشت منصور امیرخانی یکی از چهره های دوست داشتنی و اخلاق مدار فوتبال اردبیل ضایعه ای بس سنگین برای دوستان و علاقه مندان به فوتبال بود. منصور مانند مقصود خیلی زود جمع یاران را ترک کرد. این زود رفتن های کسانی که می توانستند سال ها برای فوتبال اردبیل منشأ خدمت باشند خسارت غیر قابل جبرانی را وارد می کند.

و یا همین چند روز پیش بود که جوانی پاک و قلم به دست و عاشق فوتبال که عاشقانه سال ها می نوشت و برای ورزش و بهبودی اوضاع اش تلاش می کرد غریبانه رفت و در دل خاک آرام گرفت. آرش رستم نمدی از آن دسته نویسندگان جوان ورزشی بود که با آبرو زندگی کرد و بر سر شرافت حرفه ای خود با کسی معامله ننمود. او ناملایمات زیادی دید ولی قلمش را جز در راه ورزش و منافع آن به خدمت نگرفت. آرش و آرش هایی که صادقانه قلم زدند و سرافرازانه زیستند هرچند که از مال دنیا چیزی نیندوختند اما در عمر کوتاه خود با آبرو زندگی کردند و مایه عزت و سربلندی جامعه رسانه ای شدند.

یاد بزرگانی که صادقانه به ورزش و فوتبال خدمت کرده اند همیشه با برکت همراه بوده است. برای سالگرد مقصود می خواستیم بنویسیم که نام او وسیله ای برای یاد کردن از عزیزان سفر کرده جامعه ورزش در ماه های اخیر شد.

با گذشت  ۲۵سال از کوچ ابدی کاپیتان فوتبال اردبیل همچنان نوشتن در مورد وی سخت است. کسانی که او را از نزدیک دیده اند و هنر نمایی اش را در مستطیل سبز به تماشا نشسته اند این ادعا را می توانند تأیید کنند.

از او که ستاره نسل من بود، از او که هر حرکتش در میدان درس فوتبال می داد، از او که متواضع ترین ورزشکار و فوتبالیست منطقه بود، از او که هیچ وقت توانایی هایش را در فوتبال  به رخ دیگران نمی کشید و از او که همیشه در خدمت تیم و گوش به فرمان مربی بود خاطره های زیادی در ذهنم وجود دارد.

از او که تکیه گاه محکمی برای جوانان در میدان فوتبال بود، از او که به فوتبال عشق می ورزید و زندگی اش را وفقش کرده بود، از او که هوادارن برای تماشای بازی اش لحظه شماری می کردند، از او که به تیم ملی دعوت شد و در پای هواپیما ناجوانمردانه از لیست خط خورد، از او که در فوتبال اردبیل تحول ایجاد کرد و فصلی نو در تاریخ معاصر آن باز نمود، از او که در رعایت اخلاق سرآمد همه ورزشکاران بود و از او که یکی از دوست داشتنی ترین چهره تاریخ فوتبال اردبیل است ساعت ها می توان گفت و خاطره تعریف کرد.

از رقابت های پرشور باشگاهی و بازی های فراموش نشدنی اش در تیم های پاس و صنعت نفت، از حضور مؤثر و تأثیرگذارش در تیم منتخب اردبیل و جام فلق، از جایگاه و موقعیتش در تیم منتخب آذربایجان شرقی در لیگ قدس، از درخشش در فوتبال تهران و حکومت بر کمربند میانی تیم بنیاد شهید پایتخت، از مربیگری اش در تیم فوتبال جوانان اردبیل، از فوتبال متعصبانه اش در زمین های خاکی، از پاس های طلایی و دربیل های مثال زدنی اش، از تاکتیک پذیری و تکنیک منحصر به فردش و از عشق و علاقه اش به اردبیل و فوتبال آن ده ها و صد ها مطلب می توان نوشت.

فوتبال اردبیل با کوچ ابدی مقصود بایرامی به دیار باقی یکی از یاران مؤثر خود را از دست داد . در آن روزهایی که با بیماری دست و پنجه نرم می کرد لحظه ای از فوتبال اردبیل و سرنوشت آن غافل نمی شد. هیچ وقت نمی توانم روزی را که راه و ترابری نماینده اردبیل در لیگ دسته سه در ورزشگاه کارگران در مقابل حریفش صف آرایی کرده بود را فراموش کنم. مقصود در حالی که حال مساعدی نداشت به همراه فیض اله نیک نزاد برای تماشای بازی آمد و در گوشه ای بر روی زمین خاکی اطراف میدان نشست، حرص و جوش خورد و بازیکنان جوان فوتبال شهرش را مورد تشویق قرار داد.

مقصود و مقصودها نباید فراموش شوند. او شناسنامه فوتبال اردبیل و یکی از مدافعان جوانان فوتبالی این منطقه در سطح کشور بود. او یاری مؤثر، بازیکنی با ارزش، انسانی بزرگ، مردی پرتلاش، پدری مهربان و ورزشکاری دوست داشتنی و قابل احترام بود.

برای معرفی الگوهای ورزشی منطقه به نسل جوان کوتاهی های زیادی شده است. جبران این کوتاهی ها همتی مضاعف می طلبد همتی که از عشق به ورزش و بزرگان آن سرچشمه بگیرد و در عمل چهره خود را نشان بدهد.

روح مرحوم مقصود بایرامی شاد و یادش گرامی باد.

 




پرویز آفتابی،کاشف چهره های مطرح فوتبالی

وقتی از گذشته فوتبال اردبیل سخن به میان می آید مرور خاطرات خوش گذشته می تواند در روزهای سخت کرونایی برای انسان لحظه های شیرینی رقم بزند.

فوتبال دهه ۵۰ و ۶۰ اردبیل برای خود عالم دیگری داشت و حتی در دهه ۷۰ نیز روزگار بر وفق مراد این رشته پرطرفدار بود.

نشستن به پای صحبت کسانی که در آن روزهای خوش در صحنه بوده، فوتبال بازی کرده و برای سربلندی اردبیل عرق ریخته و در سرما و گرما به عشق فوتبال تلاش کرده اند موهبت بزرگی است که هر از چندی نصیب ما می شود و از این بابت خدای بزرگ را شاکر و سپاسگزاریم که بر ما این توفیق را عطا فرموده است تا ستاره های درخشان و عاشق روزهای خوب و پرغرور فوتبال اردبیل را به نسل جوان معرفی بکنیم و زحمات و از خود گذشتگی آن ها را در دل تاریخ فوتبال منطقه به یادگار بگذاریم.

آنهایی که تازگی ها در فوتبال اردبیل پیدا شده اند وقتی برای گفتن حرفی نداشته باشند دست به دامن برخی ها می شوند تا نوشته های آنها را منتشر بکنند. آنها فکر می کنند با این وسیله می توانند برای خود حاشیه امنی درست نمایند.

سال هایی که برای فوتبال اردبیل زحمت کشیده شده و این رشته ورزشی را در سطح کشور به عنوان یک رقیب معرفی کرده است اینها نبودند کلاش بودند که و امروز چنین بی محابا نگویند که به فوتبال اردبیل چه کارها شده است.

فوتبال اردبیل در منطقه مطرح ترین بوده و حاصل آن تربیت و پرورش و معرفی چهره هایی است که امروز در سطح کشور نام آورند و پُز آنها را آقایان می دهند. برای فوتبال اردبیل کار زیاد انجام شده بود که متأسفانه آنهایی که از ته دل با آن دشمنی داشتند در قالب دوست ضربه ها به آن زدند و به وضع امروز دچارش ساختند.

روی این اصل است که تا از گذشته فوتبال اردبیل سخن به میان می آید آنها که در نابودی آن سهیم بوده اند دست و پای خود را گم می کنند و می خواهند با به راه انداختن مجموعه ای از توهین ها و تهمت ها با غبارآلود کردن فضا، حاشیه ای امن برای خود ایجاد نمایند. فوتبال دهه ۵۰ و ۶۰ اردبیل برای این قبیل افراد کابوسی دردآور است. کابوسی که می تواند هراس بر جان و تن آنها مستولی بکند. پشت کردن به گذشته فوتبال اردبیل ناسپاسی به زحمات جمعی مخلص و عاشق است و هیچ شکی نیست که پرده کشیدن بر روی واقعیت نوعی ناسپاسی به درگاه احدیت می باشد.

به یزدان هر آن کس که شد ناسپاس

به دلش اندر آید ز هر سو هراس

این که چرا باید از روزهای خوش گذشته چشم پوشی شود و با مطالب سفارشی و ایجاد جو وحشت همه خوبی های آن دوره زیر سؤال رود گذشت زمان مشخص خواهد کرد.

جاهلان را نیست آگاهی زحال خویشتن

خفته دائم خویش را بیدار می بیند به خواب

فوتبال اردبیل گلچینی از بهترین یاران را پرورش و درس محبت، ایثار، اخلاق و بزرگی داده است. نام و یاد آنها تا ابد زینت بخش کتاب فوتبال اردبیل خواهد بود.

پرویز آفتابی یکی از این چهره هایی است که زندگی خود را از یازده سالگی با فوتبال گره زده و اینک که عمری را پشت سر گذاشته است همچنان با فوتبال همراه است و پیوندی را که از نوجوانی با آن بسته استوار و پابرجا نگاه داشته است.

پرویز در سال ۱۳۴۵ در یک خانواده ورزشی و فوتبالی و در محله “قره دینک” که امروز به محله صفویه معروف است چشم بر جهان گشوده است. برادر بزرگ وی ناصر یکی از فوتبالیست های سرآمد دهه ۵۰ و ۶۰ بود. پرویز در یازده سالگی برای پا به توپ شدن از حمایت برادرش ناصر برخوردار شده بود و بنابراین به دلیل آشنایی خانواده با فوتبال مشکلی برای ادامه دادن این رشته وجود نداشت. او در سال ۱۳۷۲ ازدواج کرده و حاصل آن یک فرزند دختر و یک فرزند پسر می باشد.

دوران تحصیل

پرویز دوران ابتدائی را در مدرسه شاه اسماعیل و راهنمائی را در دیباج تحصیل کرده است. در دوره دبیرستان به ابومسلم می رود. دبیرستانی که در رقابت های آموزشگاهی و در رشته های مختلف با بهره بردن از جوانان جویای نام همواره به عنوان رقیبی سرسخت مطرح بوده است. تحصیل در دبیرستان ابومسلم او را در راه شناخت بیشتر از فوتبال در پیمودن راه موفقیت در این رشته کمک کرد و یاری نمود.

عضویت در تیم های مختلف

در ۱۱ سالگی برای اولین بار پیراهن تیم فریاد را که مخصوص بچه های محله قره دینک بود بر تن کرد و در ادامه در تیم های مختلف از جمله ائل سون، پاس، فجر سپاه، پیام پیکان در اردبیل و در تهران بانک ملی و اکباتان و بینس عضویت داشته است.

اولین مربی

پرویز آفتابی در سال ۱۳۸۰ از دنیای فوتبال در قامت بازیکن خداحافظی کرد. اولین مربی اش داود حسنی فرد بود. داودآقا یک چهره دوست داشتنی و یک مربی کاربلد بود که به فوتبال اردبیل خدمات قابل توجهی کرده است.

داودآقا در فوتبال اردبیل از یک جایگاه و موقعیت خاص بهره می برد و روی این اصل کسانی که در تیم های فوتبال با او کار کرده اند برایش حرمت خاص قائل هستند و آفتابی از این مربی نام آشنا آنچنان یاد می کند که کاملا حرمتش نسبت به وی از لحن کلامش مشخص می گردد.

فوتبال دیروز و امروز

از او در ارتباط با فوتبال دهه۵۰و ۶۰ و فرق آن با فوتبال امروز سؤال می کنم. چنین جواب می دهد:

در روزگاری که ما فوتبال بازی می کردیم تیم های زیادی در سطح شهرفعال بودند. آنها در رده های مختلف سنی تیم داشتند، مدیران کار بلد و دلسوزی اداره امور فوتبال را بر عهده می گرفتند، مربیان شایسته و کار بلدی مسئولیت فنی تیم ها را بر عهده می گرفتند، ولی شرایط فعلی فرسنگ ها با ویژگی های فوتبال زمان ما فاصله دارد.

در آن روزگاران هر تیم به عنوان یک خانواده محسوب می شد تا جائی که برای فراهم کردن مقدمات ازدواج یک بازیکن همسر مربی به خواستگاری می رفت.

دوستان صمیمی

یکی از آثار مثبت فوتبال برای من بهره بردن از دوستان صمیمی می باشد. از آن جمله می توان از تیمسار فریدون ترک حصاری، احد عروجی، پرویز حدیثی و حیدر وطن خواه نام برد.

جام فلق

جام فلق یعنی اوج شکوفایی فوتبال اردبیل. از دل این جام، اردبیل بازیکنان بزرگی به فوتبال ایران معرفی کرد. بعد از دور اول فلق بود که تنی چند از بازیکنان به تیم های خارج از اردبیل جذب شدند و حتی بازیکن بزرگی چون مرحوم بایرامی به اردی تیم ملی دعوت شد.

دلایل موفقیت فوتبال اردبیل در جام فلق از نگاه پرویز آفتابی: مدیریت بی ادعا، تواضع مدیران و بازیکنان، وجود همدلی و تعصب در جامعه فوتبالی، انتخاب های منصفانه و بدون غرض و مرض مربیان و توجه و اهمیت دادن به جوانان.

جام عقاب

جام عقاب مؤثرترین فاکتورهای موفقیت و استعداد یابی و ایجاد انگیزه در بین جوانان را داشت. در جام عقاب استارت فصل فوتبالی اردبیل زده می شد. مرحوم هوشنگ چمن آرا عاشقانه برای برپایی و استمرار این جام تلاش می کرد. مغازه هوشنگ خان رختکن داوران بود و به طور کلی این جام نمونه ای از برگزاری یک دوره مسابقه فوتبال بود.

مربیگری

از سال ۱۳۸۰ با راه انداختن مدرسه فوتبال کار مربیگری را آغاز کرد. او چهره های زیادی را کشف و تحویل فوتبال کشور داده است. کریم انصاری فرد، سجاد شهباززاده، بهزاد بایرامی، مهرداد بایرامی، حبیب هوشیار، بهمن یوسفی … از آن جمله می باشد.

او در تیم های مختلفی هم مربیگری کرده است. تیم های منتخب آموزشگاهی، جوانان پاس، منتخب اردبیل، تیم ملی ناشنوایان، منتخب ایرانیان، تیم های پایه شهرداری، فجر، پیکان، مقاومت نگهبان و نیروجوان خلخال را می توان نام برد.

خاطره فوتبالی

*همراه با تیم پاس اردبیل برای دیدارهای دوستانه به قائم شهر رفته بودم. در خوابگاه یک جسم خارجی به چشمم فرو رفت و ناراحتی شدید من را موجب گردید. نادر پرستار که از همراهان تیم بود تا صبح پیگیر وضع چشمم شد تا این که زمینه رفع ناراحتی فراهم گردید. این کار او را هرگز نمی توانم فراموش بکنم. در حالی که همه و حتی برادرم خوابیده بودند او در کنار من ماند. این گونه رفتار کردن یعنی تعهد، امانت داری و درسی برای مدیریت مطلوب تیم های ورزشی.

* اولین گلم در ورزشگاه تختی اردبیل را در دیدار پاس و عقاب روی پاس طلایی مرحوم مقصود بایرامی به ثمر رساندم. ۱۶ ساله بودم و گل زدن با پیراهن تیمی چون پاس بسیار شادی آور بود. از فرط خوشحالی پریدم به بغل مرحوم هوشنگ چمن آرا کاپیتان تیم عقاب و او هم با دست کشیدن بر سرم تشویقم کرد.

* در دهه ۷۰ تیم قوی را برای اعزام به مسابقات آماده کرده بودم که در آستانه اعزام به دلیل نبود اعتبار از فرستادن آن خودداری کردند. من قطعه ای طلا فروخته و هزینه اعزام را تأمین کردم. البته بعد از بازگشت از مسابقات هزینه های انجام یافته را پرداخت کردند.

حبیب نجفلو

تکرار نشدنی، جنتلمن، منشأ خیر، اخلاق مدار و مدیری توانا در فوتبال که خدماتش چون نگینی در فوتبال اردبیل می درخشد.

اژدر عمی

خدمتگزاری بزرگ، در دوران کودکی نماد دنبال کردن و فرار نمودن، حامی از خود گذشته فوتبال، عاشق پاس بزرگ از یاد ر فته. آن مرحوم بر گردن همه فوتبالیست های دهه ۵۰ و ۶۰ حق دارد.یادش گرامی.

عارف بزرگان

مردی تلاشگر که اگر یک دهم از اهمیتی که به فوتبال و پاس قائل بود به زندگیش توجه می کرد قضیه خیلی فرق می کرد. مرد پرتلاش و متعصبی که از گمنامان عرصه خدمت به فوتبال بود. روحش شاد.

 




جای خالی کاراته استان در رقابت های لیگ

فدراسیون کاراته در خبری که منتشر کرده است اسامی تیم های شرکت کننده در رقابت های لیگ کاراته را اعلام کرده است.

در رقابت های لیگ کاراته که در سبک آزاد و کنترلی برگزار می شود ۹۲ تیم از سراسر کشور در مقطع بانوان و آقایان ثبت نام کرده اند.

با مرور اسامی تیم ها متأسفانه متوجه می شویم که در بین ۹۲ تیم نام تیمی از استان اردبیل وجود ندارد.

غیبت استان اردبیل با سرمایه انسانی غنی در رشته کاراته سؤال برانگیز است. وجود اساتید گرانقدر و دارای رزومه در سطح استان و بخصوص در شهرهای اردبیل و پارس آباد و جمعیت تحت پوشش این رشته جایی برای توجیه عدم شرکت تیم های اردبیل در این رقابت ها باقی نمی ماند.

مسئولین کاراته استان با جذب نظر مساعد علاقه مندان و صاحبان صنایع و رایزنی های متعدد می توانند برای این رشته در رقابت های لیگ، سرنوشت خوب و مساعدی را رقم بزنند.

هزینه مورد نیاز برای حضور یک تیم در لیگ کاراته با برخی از رشته ها قابل مقایسه نمی باشد. این که چرا دست اندرکاران این رشته برای میدان دادن به جوانان و افزودن بر تجربه و توانایی آنها جهت شرکت در لیگ چاره ای نمی اندیشند می تواند جای بحث داشته باشد.

یکی از پیشکسوتان و فعالین عرصه کاراته در جواب سؤال ما مبنی برآورد هزینه شرکت در لیگ گفت: با رعایت صرفه جویی و همکاری ورزشکاران با مبلغی در حدود ۲۵ الی ۳۰ میلیون تومان می توان در لیگ شرکت نمود.

از طرف دیگر روایت می کنند که استاد بهروز قربانی یکی از پیشکسوتان و رئیس هیئت کاراته شهرستان نیز در صورت حضور یک تیم از اردبیل برای تقبل بخشی از هزینه ها اظهار تمایل کرده است. با وجود چنین زمینه هایی آیا نباید تیمی از اردبیل در بین ۹۲ تیم تیم حاضر در لیگ برای خود جایی باز می کرد.

برخی از رشته ها چون فوتبال و والیبال برای لیگ هزینه زیادی نیاز دارند. جذب اسپانسر و حامی مالی برای این رشته ها در شرایط اقتصادی موجود کار طاقت فرسایی است ولی رشته هایی چون کاراته وقتی می توانند با حداقل هزینه ها میدان پیشرفت و آبدیده شدن ورزشکاران و جوانانش را فراهم بکنند با اندکی تلاش، گذشت، همکاری و احساس مسئولیت امکان برداشتن قدم های مثبت در این ارتباط وجود دارد.

بعد از اردبیل، کاراته در پارس آباد مغان نیز از جایگاه والایی برخوردار می باشد. این شهر همواره مهره های تأثیرگذار و قهرمانانی افتخارآفرین داشته است. کاراته بی شک جز رشته هایی است که در سطح آن شهرستان بالاترین میزان تحت پوشش ورزشکاران را دارند. همچنین مربیان و اساتید کاراته آن شهرستان نیز کارنامه دار می باشند. وجود اساتیدی چون استاد صمد نوری می تواند نعمتی برای این رشته محسوب شود.

این که استان با بهره بردن از این هم نیروی انسانی نمی تواند در بین ۹۲ تیم جایگاهی برای خود داشته باشد زجرآور نیست؟

همه مشکلات موجود بر سر راه پیشرفت ورزش و توسعه رشته های مختلف ورزشی با اندکی صبر و گذشت و مضاعف کردن تلاش و احساس مسئولیت در قبال جوانان و آینده سازان این مرز و بوم قابل حل است.

در پشت میز نشستن و به کار بردن جملات و کلماتی مانند “سخت است”، “نمی شود”، “پول نیست” و همکاری و تعامل وجود ندارد کارها حل شدنی نمی شود. باور داشتن به قدرت و توان همکاری و نیت خدمت بی منت گره گشای بسیاری از مشکلات می تواند باشد. پشت کردن به منیّت ها و قهر کردن با خصوصیات زشتی چون خودمحوری و دراز کردن دست همکاری به سوی همه اعضای خانواده ورزش ترسیم کننده روزهای خوب برای ورزش هستند.

 




چند کلمه حرف حساب در باب مدیریت ها

تجربه

هر که ناموخت از گذشت روزگار

هیچ ناموزد ز هیچ آموزگار

چرا از فراز و نشیب روزگار عبرت نمی گیریم و درس های تازه نمی آموزیم؟ وقتی می بینیم که مسیر انتخابی در مدیریت، در تحصیل، در تجارت و .. اشتباه بوده و ضرر کرده ایم جرئت پذیرش اشتباه را در خود پیدا نمی کنیم و همچنان بر ادامه رویه قبلی اصرار می ورزیم.

دندانی که زیاد درد می کند و مانع از آرامش و خواب و استراحت می شود به حکم عقل باید کشیده شود. زیر مجموعه ای که جز ایجاد نارضایتی و سنگ اندازی در مقابل ارباب رجوع کار دیگری ندارد باید با برخورد جدی روبرو شوند . حفظ حرمت مردم از واجبات و ضروریات است و اگر جز این باشد کار ما اصل لجبازی و رفتارمان رفتاری مبتنی بر خودکامگی خواهد بود.

خودکامگی می تواند نابود کننده و ویرانگر فرد و جامعه باشد و این امر در طول تاریخ به اثبات رسیده است. تمرکز کارهای یک مسئول بر حول جلب رضایت خالق و خشنودی خلق است. انحراف از این مسیر خسارت جبران ناپذیری بر حیثیت، کارنامه و آبروی یک مسئول وارد می کند.

عمل به وظیفه، مسئول را می تواند در مقابل بسیاری از مشکلات بیمه بکند. زد و بندهای پشت پرده و آویزان شدن از ریسمان مقامات بلندپایه برای یک مدیر نهایت ذلت به دنبال خواهد داشت.

دوستداران پیشرفت و توسعه واقعی کشور و منطقه وقتی برنامه های مختلف برای حفظ مدیریت ها و تلاش نوچه ها و دست نشانده های آنها در قبال دیگران را می بینند بالبخندی تلخ این خیمه شب بازی ها را به نظاره می نشینند و با تأسف فراوان شیرین زبانی و ادا و اطوار این عروسک های کوک شده را نگاه می کنند .

تا دیر نشده چشم بر روی واقعیت ها باز بکنیم، خادمین را از خائنین تشخیص بدهیم، در دام باندبازی ها و بده و بستان های سیاسی گرفتار نشویم، میدان را برای لایق ها تنگ نکنیم، در دفع آدمک های بی شخصیت، مذنذب، سودجو و متملق کوشش بکنیم، آدم های کار بلد و با شخصیت را در گوشه ای رها ننماییم، علت ها را نادیده گرفته و به بزرگ نمایی معلول ها نپردازیم، از ادبیات خاله زنکی و مخرب و تحقیر کننده دوری بجوییم و در نهایت از پرونده سازی و اقدام انگل ها علیه لایق ها جلوگیری نماییم.

مرور کارنامه مدیریتی برای هر مقام مسئول ضروری است. این کار برای مدیری که عزمش برای حل مشکلات مردم و جامعه جزم است راهنمایی پرفروغ و تأثیرگذار می تواند باشد.

بودن به هر دلیل

کسانی هستند که می خواهند باشند و دیده شوند، به هر قیمت و بهایی که بوده باشد. برای آنها رسیدن به هدف مهم است. حاضرند هر طور که ایجاب می کند حرف بزنند و شیرین زبانی بکنند، این را بکوبند و آن را مدح کنند و ثنا گویند.

متأسفانه تعداد آنها که در فضای سیاسی و مدیریتی استان ما کم نیستند با استفاده از هر ترفند و شگردی بساط پاچه خواری برای مسئولین مافوق راه می اندازند و از سوی دیگر بساط کوبیدن و زدن و تصفیه حساب با هر کس را که دلشان می خواهد پهن می کنند.

بدبختی آن جا چهره خود را بیشتر نشان می دهد که ادعای روشنفکری می کنند و خود را ”فرزانه“ می پندارند.

برقراری رابطه سالاری به جای شایسته سالاری یکی از اهداف آنهاست. آراستن افراد بی استعداد که فرسنگ ها با معیارهای مورد نیاز برای تصدی یک پست فاصله دارند ار ترفندهای آنها به شمار می رود. استادند در این که طفل گرسنه را شانه بزنند و واقعیت ها را کتمان کنند و باظاهری آراسته همه را گول بزنند.

خلاصه آنهایی که برای به دست آوردن یک موقعیت و یا تثبیت در مقام و مرتبتی که دارند تلاش می کنند و به هر دری می زنند تا راهی برای تقرب پیدا نمایند اگر شایستگی قبول مسئولیت و یا ادامه آن را داشتند به دنبال این و آن راه نمی افتادند تا جایی برسند و یا آن چه را در اختیار دارند از دست ندهند. آنها اگر توانایی و لیاقت مدیریت و ریاست را داشتند بر سابقه خدمت و ارزش های خود متکی می شدند تا شغل منتظر آنها باشد.

تجربه ثابت کرده است که آدمیان سفارشی خدمتگزاران صدیق نمی توانند باشند. آنها خادمان مخدومند، عاشقان مال و جاه و نام، و حکایت آنها مصداق بارز این بیت است:

در دل دوست به هر حیله رهی باید کرد

طاعت از دوست نیاید گنهی باید کرد.

کبک خروس خون

می گویند نمایندگان از هر فرصتی برای دخالت در انتصاب مدیران دستگاه های اجرایی استفاده می کنند. از خودشان سؤال بکنی همه چیز را انکار می کنند و ساعت ها در مورد وظیفه نمایندگان و بخش حساس آن یعنی نظارت تأکید می نمایند. وقتی پای درد دل مدیران می نشینی از تحت فشار بودن برای ارتقای نیروها و به کارگیری برخی ها در پست های بالاتر گلایه می کنند. در این وسط شنونده ها هستند که مات و مبهوت می مانند و نمی دانند دم خروس را باور کنند یا قسم حضرت عباس را.

درچنین وضعیتی حال و روز مدیرانی که سال ها بر اریکه مدیریت تکیه زده اند دیدنی و شرح وضع آنها شنیدنی است. برای این که احساس خطر نکنند و از تزلزل صندلی ریاست ممانعت و جلوگیری بکنند از بابت ملاقات، تشکیل جلسه، عرض ارادت به نمایندگان و اطرافیان و سینه زدن در زیر علم این و آن هلاک می شوند.

سعی می کنند به هر طریق ممکن لبخند رضایت از عملکردشان را بر روی لبان آنها ببینند. اینها وقتی تا حدودی خیال راحت می شوند کبکشان خروس می خواند، بیشتر قیافه می گیرند، در برابر مخالفان جدی و سینه جلو و سربالا ظاهر می شوند و اظهار ارادت به وابستگان نمایندگان در مجموعه مدیریتی را آغاز می کنند.

مدیریتی که پایه هایش بر ترک خوردن استقلال، باج دادن و التماس کردن و نوچه پروری و خاموش کردن صدای مخالف باشد معلوم است که نمی تواند زیاد دوام بیاورد. اگر همه را به هر ترفند و روشی از ریا و تزویر گرفته تا دروغگویی با خود همراه کنند وعده پروردگار را می خواهند چه بکنند؟ راستی پست و مقام چقدر می ارزد که انسان باید برای آن عزت و سربلندی اش را لگدمال بکند؟

پیچک ها

گل نیلوفر خاصیت پیچیدن دارد. علیرغم همه زیبایی هایی که این گل می تواند به محل رشد و حیات خودش ارزانی بدارد اما توان ایستادن روی پاهای خود را ندارد. اگر تکیه گاهی نداشته باشد وجودش نمی تواند معنی پیدا بکند.

در جامعه ما نیز افرادی هستند که خود به تنهایی هیچ هستند. همیشه به دنبال یک سری آدم ها و یا عوامل می گردند تا زمینه اوج و بالا رفتنشان را سبب بشوند.

آنها که ضعف و تملق و چاپلوسی ، ریا و تظاهر و تزویر و چندرویی در وجودشان لانه کرده است می خواهند خود را بالا بکشند این که به دور چه چیز و چه کسی بپیچند مهم نیست بلکه مهم بالا رفتن و خودی نشان دادن است.

عشق به مقام و نشستن بر روی صندلی مدیریت و امر و نهی کردن چنان چشم هایشان را کور و دل هایشان را سیاه و چرکین می کند که از یاد می برند بزرگترین، بالاترین، مطمئن ترین و پایدارترین تکیه گاه آدم ها، خداوند بزرگ و قادر و توانا را.

وقتی چنین شد بالا رفتن های ظاهری و پیچیدن به دور بوته های هرز و بی ریشه و درخت های پوسیده دوام چندانی نمی توانند داشته باشند. وقتی بر عرش دل انسان، زنجیر عشقِ پروردگاری قادر و مهربان آویخته شد و تکیه گاه و پیچیدن به دور ایمان برای سعادت و سرافرازی باشد غصه ای نخواهد بود.

آنهایی که در راه رسیدن به مدیریت و بعد از استقرار در پشت میز آن، خدا را فراموش کنند و تکیه گاهشان را جز او انتخاب بکنند مدیرانی از درون تهی با ظاهری آراسته و باطنی آلوده هستند که سرنوشتی جز رسوایی و شرمندگی نخواهند داشت.

کلی گویی

یکی از دوستان در تماس تلفنی از نوشته هایم در احوال مدیریت انتقاد کرد و گفت: متأسفانه تازگی ها بیشتر نوشته ها در لفافه است و کمتر به طور مستقیم افراد و یا مجموعه ها مورد خطاب قرار می گیرند. چرا این جوری شده و از افشاگری مستقیم فاصله گرفته می شود.

نوشته های تو هم یک سری مسائل کلی را مطرح می کنند و در آنها از پرداختن به جزئیات و اشاره به افراد و دستگاه ها خودداری می شود.

به این دوست عزیز در جواب گفتم که حق با شماست. انگشت گذاشتن بر مصداق ها می تواند در راضی نگاه داشتن مخاطب مؤثر باشد. وضعیت فعلی حوزه عمل در برخورد با چنین مواردی را محدود می کند.

به دوست شفیق گفتم به هزار و یک دلیل حداقل در مقطع کنونی خواسته تو را نمی توان برآورده کرد چرا که اولا مدیران فعلی زودرنج هستند ، آستانه تحملشان بسیار پائین است. مستقیم مدیران و عملکردشان را زیر ذره بین بردن یعنی اعلام جنگ با قدر قدرتی به نام مدیر یا رئیس. در شرایطی که هشت یک خبرنگار در گرو نه می باشد دیگر حوصله ای برای زور آزمایی و توانی برای جمع کردن حاشیه ها باقی نمی ماند.

طرح بحث کلی و بیان واقعیت ها و حقایق موجود خیلی ها را به تفکر وا می دارد و آن که باید از مطالب بهره ببرد می فهمد و به فکر چاره می افتد.

از قدیم گفته اند: چوب را که برداری گربه دزده پا به فرار خواهد گذاشت. آنها که باید بفهمند می فهمند شاید که تلنگری برای بیداری و هشیاری آنها باشد. مشت آنها باز شدنی است چرا که هیچ کس نمی تواند مدت زیادی ماسکی که بر چهره دارد را به نمایش بگذارد.

ثانیا نوچه ها، دست پرورده ها و غلامان حلقه به گوش که بیگانه با منطق و استدلال هستند شروع به فحاشی، هوچیگری و بافتن اراجیف می کنند . این کار فضای کافی برای عربده کشی ها و داستان سرایی ها فراهم می کند. عقل سلیم حکم می کند با تمام توان از میدان دادن به افراد هتاک و خودفروخته خودداری گردد.

نبود فرهنگ تحمل پذیری بزرگترین ضعف برخی از مدیران محسوب می شود. آرزوی ما کاستن از میزان کم تحملی آنهاست تا بلکه بتوانند با صبر و حوصله گفته های منتقدان را بشنوند و از آنها به نفع مجموعه تحت مدیریت بهره برداری بکنند . انشااله