1

بدبین های ورزشی

آدم های بدبین و بدگمان زندگی را برای خود به جهنمی تبدیل می کنند و همیشه در اضطراب و نگرانی روزگار می گذرانند.

افراد بدبین همیشه با تکیه بر خیال و توهم برای خود مشقت خلق می کنند و اسیر وحشت و نگرانی شده و به تجسس و جستجو در رفتار و کردار دیگران و نشست و برخواست آنها می کنند.

انسلان مبتلا به بدگمانی با دروغ و غیبت به بدگویی دیگران می پردازد و برای اثبات گفته های خود از هیچ کاری فروگذاری نمی کند. این ویژگی بدبین ها را به افرادی مغرور تبدیل می کند که تاب تحمل شنیدن حتی یک کلمه حرف حق را نیز نمی توانند داشته باشند.

فرد بدبین با برخورداری از روحیه سوء ظن به همه چیز به دیده شک و تردید نگاه می کند و بنابراین قادر به درک کامل جریانات پیرامون خود به آن صورتی که هست نمی شود.

بدگمانی در انسان ها روح انصاف و بی طرفی و سلامت نفس را از بین می برد و زمینه قضاوت نادرست در ارزیابی وقایع را موجب می شود.

بدبین ها در رواج بازار شایعه و رونق بخشیدن به آن کم نمی آورند و بنابر این بازی کردن با آبروی افراد و تهمت زدن و برچسب چسباندن در نزد آنها به یک امر طبیعی تبدیل می شود. توجیه اعمال نادرست از طریق همگانی جلوه دادن آن یکی از عوامل پدید آورنده خصلت زشت بدگمانی است. وقتی کسی ضعف های متعددی داشته باشد و در قبال افکار عمومی قادر به پاسخگویی نباشد در دام بدبینی گرفتار می شود و در دریایی از گناه و اندوه و غم غرق می شود.

تکبر و خودخواهی یکی دیگر از عوامل بدبینی است. بدبین ها کسانی هستند که همیشه تمایل به برتری جویی داشته و تلاش می کنند تا خود را بهتر و بالاتر از دیگران نشان بدهند. در این راه از پناه بردن به دامن دروغ ابائی نداشته و رفته رفته به یک دروغگوی قهار و شناسنامنه دار تبدیل می شوند.

بدبین ها از خوش و بش دو نفر در خیابان دلگیر می شوند و به دنبال سر در آوردن از چگونگی ارتباط به هر دری می زنند و نوچه های زیادی به استخدام در می آورند. بدبین ها هر گفتار و رفتار و کرداری جز در راستای خواست آنها را توطئه، فتنه و زیرآب زنی می دانند و در نهایت افراد بد بین همیشه به انواع بیماری های روحی و جسمی مبتلا شده و با اسیر شدن در چنگ و مشت وحشت و نگرانی در هر لحظه در معرض بیماری های جدید جسمی و روانی به سر می برند.

برای این قبیل بیماران در ورزش استان از درگاه احدیت شفای عاجل مسئلت می نمائیم.




هیأت های ورزشی و جلوگیری از حکومت نااهلان

امام هشتم شیعیان حضرت امام رضا(ع) می فرمایند:” کسی که برای خود خواهان ریاست باشد هلاک می شود، زیرا ریاست جز برای اهلش شایسته نیست”. دست اندرکاران ورزش استان و بخصوص هیأت های ورزشی نیازمند توجه و عمل به فرمایشات هشتمین اختر تابناک امات و ولایت هستند.
بارها دیده شده است کسانی که با توسل به هر ابزار و وسیله ای در ورزش تلاش کرده و می کنند که راه را در مدیریت رشته های مختلف ورزشی به شایسته ها ببندند و با اجابت غیر منطقی خواسته های نفسانی و پیروی از علاقه درونی خود به جاه و مقام و شهرت، شایسته سالاری را نابود نمایند بزرگ ترین لطمه ها را به ورزش وارد کرده و خواسته و ناخواسته به نسل جوان خیانت کرده اند.
ورزش و رشته های مختلف ورزشی برای قرار گرفتن در مسیر پیشرفت،چاره ای جز مدیریت افراد اهل و تنگ شدن فضا برای نااهلان ندارد.
کسانی که به ناحق و کمک ابر و باد و مه و خورشید و مهندسی کردن انتخابات هیأت ها و دست به دامن همسایه ها و هم شهری ها شدن صاحب موقعیت می شوند، این کار آنها نتیجه ای جز وارد کردن ضربات سهمگین به رشته های ورزشی نداشته و نخواهد داشت.
رسول خدا(ص) می فرمایند: کسی که بر گروهی از مسلمانان پبشی بگیرد در حالی که می داند در میان آنان کسی هست که از او برتر است بدون تردید به خدا و رسول و مسلمانان خیانت کرده است.
کسی که به ریاست طلبی آلوده می گردد پیوسته مواظب است تا در برابر اطرافیان خود به گونه ای رفتار نماید که با حیثیت ظاهری او منافات نداشته باشد. به همین جهت همواره گفتار و اعمال اش را مطابق میل و رغبت دیگران قرار داده ، برخلاف آنچه در باطن معتقد است ، عمل می کند. دورویی را شعار و نفاق را برنامه و شیوه عملی خود می سازد، با دگران منافقانه طرح دوستی می ریزد ، در جایی که کم ترین علاقه ای به آنان ندارد.
نگاهی به کارنامه برخی ها در ورزش می تواند این ادعا را ثابت بکند. دیده شده است کسانی مدت ها پشت سر خیلی ها حرف زده و در مقاطعی از تأئید آنها سر باز زده است ،وقتی احساس خطر بکند نظر قبلی را زیر پا له کرده و برای ماندن در پست دست به دامن آنها می شود و با لطایف الحیل و انواع وعده ها آنها را وارد معرکه کرده و بعد از بهره برداری های لازم این افراد را به بی کارترین افراد در مجموعه تبدیل می کند. رفتار این چنینی با افراد مختلف علتی جز ریاست طلبی و دل بستن به میز ریاست و از دست ندادن عنوان های پوچ و توخالی ندارد.
مولای متقیان علی ابن ابیطالب(ع) نیز می فرمایند: دوستی ریاست، انسان را از محبت خدای سبحان باز می دارد.
پس در ورزش استان و هیأت های ورزشی اگر باشند کسانی که به ناحق در جایگاهی قرار گرفته اند باید به خود آیند و از وارد شدن ضرر وزیان بیشتر به مجموعه تحت مدیریت خودداری کرده و دل به دو و یا سه روز مدیریت در این دنیای فانی نبندند و بدانند که اگر چند صباحی دنیا به کام ما و در اختیار ماست دیری نمی پاید که بر وفق مراد دیگری و به کام غیر ماست. به هوش باشیم و دل به ریاستی که فنا پذیر است نبندیم.
چیست دوران ریاست که فلک با همه قدر
حاصل آن است که دایم نبود دورانش




دکتر جواد وهابزاده؛عاشق اردبیل و لایق تجلیل

پاسداشت خدمات ،فعالیت ها و اقدامات مردان بزرگ و تاثیر گذار در جامعه اقدامی مناسب و ستودنی است. مدت هاست که این کار به همت شورای فرهنگ عمومی استان و با راهنمایی های نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه اردبیل انجام می شود و این بار نوبت به مرد اخلاق و علم و ادب، دکتر جواد وهابزاده رسیده است.
انتخاب شورای فرهنگ عمومی انتخابی بسیار شایسته،به جا و قابل تقدیر است. دکتر جواد وهابزاده نماد عشق و محبت و ادب و تعهد است. این مرد بزرگ لحظه لحظه حیاتش را برای زندگی بهینه انسان ها و سرافرازی اردبیل گذرانده است.
رفتار،گفتار و اخلاق حسنه اش برای همه کسانی که افتخار آشنایی نزدیک با وی را داشته اند الگویی است تمام عیار. او مایه مباهات و مایه افتخار برای منطقه اردبیل است.
دکتر جواد وهابزاده انسان والایی است که یاد و نامش با تاریخ اردبیل عجین شده است. خدمات این مرد بزرگ در ابعاد مختلف صفحات زرین بیشتری را در تاریخ این دیار به خود اختصاص داده است.
در روزگاری که برخی ها سفر به ینگه دنیا و اقامت چند روزه در آن را برای خود افتخار قلمداد می کردند مرد بزرگی به نام جواد وهابزاده پس از اتمام تحصیل لحظه ای درنگ نکرد و برای خدمت به مردم کشورش و بخصوص زادگاهش اردبیل، بار سفر بست و آمد تا در غم و شادی همشهریانش شریک بشود و با مدد گرفتن از علم و دانش خود در راستای کاستن از درد و آلام آنها اقدام بکند.
عشق او به اردبیل و تعصب به زادگاهش مثال زدنی است. این مرد دوست داشتنی و اسوه اخلاق نه تنها در زمینه طب بلکه در بخش های دیگری هم که از استعداد لازم برخوردار بود خدمت به جامعه و مردم را افتخار می دانست و در این راستا از هیچ کوششی کوتاهی نمی کرد.
اوج فعالیت اجتماعی دکتر وهابزاده در جریان استان شدن اردبیل بود. وی به عنوان عضوی از هیات پیگیری شهر ماهها تلاش کرد ،رنج مسافرت ها را به جان خرید،شرکت در جلسات مختلف را وظیفه شمرد و تا رسیدن به هدف و تشکیل استان اردبیل لحظه ای احساس خستگی نکرد.
یاد هیات پیگیری به خیر. مردان بزرگ و متعصب و عاشق اردبیل عضویت در این هیات را پذیرفته بودند و همگی دست در دست هم برای رسیدن به یک هدف مشترک تلاش می کردند.
در این هیات بزرگان شهر با هدایت پدر معنوی استان مرحوم آیت اله مروج هدفی جز استان شدن منطقه و تحقق یکی از آرزوهای چندین ساله مردم نداشتند و دکتر جواد وهابزاده یکی از آن مردانی بود که خدمت به مردم را در قالب هیات پیگیری برای خود وظیفه ای مهم و حیاتی تلقی می کردند.
عشق دکتر وهابزاده به اردبیل و حساسیت وی برای توسعه مراکز آموزش عالی و تربیت نسل جوان او را بر آن داشت که در تاسیس دانشگاه آزاد اسلامی و دانشکده علوم پزشکی این دانشگاه و نیز دانشگاه علوم پزشکی اردبیل پیشقدم بشود.
کسانی چون نگارنده این سطور که از نزدیک شاهد ایثار،ازخود گذشتگی و حساسیت وی برای توسعه دانشکده های پزشکی در اردبیل بودند نمی توانند اقدامات موثر وی را فراموش بکنند.
زمانی که پایه های اولیه دانشکده پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی اردبیل بنا نهاده شد بار اصلی آن سال ها بر دوش پزشکان متعهد و علاقه مندی چون دکتر وهابزاده بود.
وجود مردانی که رفتار و کردار و خلاصه هر حرکت و موضعگیری شان منشا خیر و برکت برای اردبیل بوده است نعمت بزرگی برای منطقه است و باید خداوند سبحان را شاکر و سپاسگزار شد که مردانی چون دکتر جواد وهابزاده را برای منطقه ما ارزانی داشته است.
تجلیل از دکتر وهابزاده تجلیل از اخلاق حسنه و ادب و متانت،تجلیل از عاشقان تعلیم و تربیت ،تجلیل از خدمتگزاران صادق و علاقه مندان خدمت بی منت، تجلیل از ادیبان و پزشکان متعهد و تجلیل از همشهریان نمونه و انسان های وارسته و بزرگ مردان فراموش نشدنی است.
اقدام ‌مناسب شورای فرهنگ عمومی استان را در قدردانی از فرزندان لایق و سرافراز اردبیل ارج می نهیم و برای آنها در راه قدردانی از زحمات فرزندان و لایق این دیار توفیق و موفقیت آرزو می نماییم.
د




فضول باشی ورزش و توسعه پایدار فوتبال

فضول باشی ورزش اردبیل مدت ها بود که پیداش نبود.کم تر به ما سر می زد. دوست ندارد که در مورد ورزش صحبت بکند. معتقد است هر چقدر در فضای موجود عطای ورزش و پرداختن به مسایل آن به لقایش بخشیده شود به نفع آدمی است.
متاسفانه دیوار ورزش کوتاه تر از آن است که فکرش را بتوان کرد. دست اندر کارانش اگر زحمت بکشند و کار مثبت انجام بدهند ولی اقدامات آنها مطابق با میل و خواسته برخی ها نشود کارشان خیانت تلقی می شود. اگر به خواست آنهایی که مدعی مالکیت بر ورزش هستند تن ندهی و بخواهی خودت باشی و استقلال ات را حفظ کنی چنان حاشیه ای ایجاد می کنند و دیوار های حرمت و مردانگی را به هم می ریزند که با هیچ معیاری نمی تواند قابل اندازه گیری باشد.
فضول باشی را در حال خرید دیدم. به من گفت چشم دوستداران فوتبال استان روشن،خدا را شکر که فوتبال ما به توسعه پایدار دست یافته است.
گفتم باز چه شده؟مگر توسعه و رسیدن به قله توسعه پایدار کار بدی است که از اعلام آن ناراحت می شوی . چشم حسودان و کم ظرفیت ها و دشمنان فوتبال استان کور شود که چشم دیدن موفقیت ها را ندارند.
فضول باشی در حالی که به دوردست ها خیره شده بود، افزود:توسعه پایدار چه مفهومی دارد؟در ورزش و فوتبال ،توسعه پایدار را چگونه تعریف می کنند؟حرف زدن خیلی آسان است و مالیاتی بر آن در نظر گرفته نمی شود. آیا غیر از این است که توسعه پایدار در هر بخشی باید رشد اقتصادی و رونق اقتصادی را به دنبال داشته باشد پس فوتبال استان در این ارتباط چه نقشی می تواند داشته باشد؟
ادامه داد: اساس توسعه پایدار مبتنی بر برنامه ریزی بلند مدت است. برنامه ریزی در فوتبال ما از چه جایگاهی برخوردار است . اهدافی که رسیدن به آنها مورد تاکید قرار گرفته کدام ها هستند و آیا پیش بینی های به عمل آمده برای ۱۰ سال آینده در اختیار افکار عمومی قرار گرفته و به موقع اطلاع رسانی انجام پذیرفته است؟
گفتم فضول باشی اطلاعات خود را در ارتباط با مدیریت به روز کرده ای و برای من کلاس توسعه برپا کرده ای. حق داری وقتی در جامعه ما کسانی فوق دیپلم نشده مهندس نامیده می شوند و کارشناسی ارشد قبول نشده عنوان دکتری را یدک می کشند پرداختن شما به درس توسعه نیز دور از انتظار نیست.
فضول باشی سخنم را قطع کرد و گفت: حاشیه نرو و گوش بکن. ببین هسته اصلی توسعه فوتبال در یک منطقه باشگاه ها هستند. آیا در استان باشگاه ها به معنی اخص رشد کرده و فعال هستند؟توسعه پایدار فوتبال بدون برخورداری از هسته اصلی آن آیا امکان پذیر می تواند باشد؟
و باز گفت:باید قبول کرد که بخش اعظمی از عدم توسعه یافتگی فوتبال اردبیل به بی بهره بودن این منطقه از حمایت کننده های مالی است. وقتی فوتبال و ورزش اردبیل از این پارامتر مهم بی نصیب است چگونه می توان ادعای توسعه پایدار را داشت؟
به فضول باشی گفتم:هر وقت که به حرف ها و سخنان تو پرداخته ام ضرر و زیان اش را بیش از بیش تحمل کرده ام ولی این حرف های تو منطقی و علمی است و حیف است که نسبت به انعکاس آن اقدام نکنم. ایرادی هم نخواهد داشت که سینه چاکان توسعه پایدار فوتبال استان بیایند و دشنام بدهند و حکم غیر ورزشی بودن ما را صادر بکنند . آن هم حکم قطعی و بدون برخورداری از حق اعتراض.
فضول باشی در حالی که آب دهانش را فرو می برد گفت:هوا سرد است به این نکته هم اشاره کنم و دیگر بیش از این تو را سر پا نگاه ندارم. با رشد اجتماعی که در آن نیازهای همه افراد بر آورده شده باشد توسعه پایدار به دست می آید. آیا فوتبال بیمار،درمانده و بی در و پیکر ما می تواند در قالب تعریف فوق قرار بگیرد؟
به فضول باشی گفتم:گوته می گوید اندیشیدن آسان و عمل کردن دشوار است. عمل کردن مطابق اندیشه های خود دشوارترین کاری است که در جهان یافت می شود.
امیدواریم آنهایی که مدعی توسعه پایدار فوتبال استان هستند و در این ارتباط به خوبی حرف می زنند در عمل نیز بتوانند این ادعا را به اثبات برسانند که نهایت آرزوی ما می باشد.