1

کارنامه غیر قابل‌قبول برخی از نامزدها

اتفاقاتی که در دهه‌های اخیر در ایران اسلامی رخداده هیچ‌وقت از ذهن مردم متعهد فراموش نخواهد شد.
نامزدهایی که کارنامه‌شان روشن و مشخص می‌باشد چگونه مدعی ایجاد تغییر و دستیابی به برخی از اهداف می‌شوند؟
آن‌هایی که در زمان مسئولیت‌شان همواره از پاسخ‌گویی به اقداماتی که مسئولیت مستقیم داشته‌اند فرار می‌کردن، حالا اگر از پاسخ‌گویی دم بزنند و در این‌ ارتباط حرف‌های شیرینی بر زبان جاری بکنند قابل‌قبول خواهد بود؟
کسانی که سال‌ها در قامت اصول‌گرایی ادعاها کرده‌اند وقتی در وسوسه حمایت اصلاح‌طلبان باشند تا شاید بر سبد رأی خود بیفزایند چگونه باید مورد اقبال مردمی مسلمان و متعهد قرار بگیرند؟
رفتار تخریبی و نگاه از بالا به پایین نامزد ها در دوره‌های قبلی انتخابات ریاست‌جمهوری در یاد و خاطره مردم ماندنی است، شعارهایی چون “کشور مدیر می‌خواهد نه نوکر” و یا “کشور مدیر می‌خواهد نه سوپرمن” نشان‌دهنده خوی و منش کسانی است که ادعای خدمتگزاری به مردم می‌کنند.
کاندیداهایی که خود را تافته جدابافته می‌دانند نمی‌توانند با کف جامعه ارتباط مناسب برگزار کنند. آن‌هایی که سال‌ها در مسئولیت‌شان بین خود و مردم فاصله ایجاد کرده‌اند برای رسیدن به پست ریاست‌جمهوری نباید پز مدیریت مردمی بدهند.
داستان و قصه برجام با وعده و وعده‌های عجیب‌وغریب دست‌اندرکاران‌اش همراه بود. کسانی که در جریان آن نقش‌آفرینی کرده‌اند، با به‌کار بردن انواع ترفندها نمی‌توانند پوششی ضخیم بر گذشته‌شان بکشند. تصویب ۲۰ دقیقه‌ای برجام در مجلس شورای اسلامی امری نیست که قابل چشم‌پوشی از کارنامه کاری برخی‌ها باشد.
مردم باید در روزهای مانده تا انتخابات چهاردهمین دوره ریاست‌جمهوری همه اتفاقات سال‌های گذشته و موضع‌گیری‌های مسئولین در مقاطع سرنوشت‌ساز کشور را در نظر داشته باشند. آیا کسانی که در مقطعی ادعا می‌کردند تصویب ۲۰ دقیقه‌ای برجام در مجلس نشانه‌ای از مدیریت قوی و اقتدار می‌باشد شایستگی نشستن بر مسند قوه مجریه را خواهند داشت؟
به جرأت می‌توان گفت که کشور به چهره‌هایی نیاز دارد که بتوانند ادامه دهنده راه دولت سیزدهم باشند. مردم مطمئن دست رد به سینه کسانی که در مقاطعی موضعی یکسان با برخی از چهره‌های خائن به ملت و مملکت داشته‌اند خواهند زد.




فسادستیزی شاخصه‌ای برای انتخاب اصلح

ایران اسلامی در هشتم تیرماه ۱۴۰۳ آزمون بزرگی را با موفقیت پشت‌سر خواهد گذاشت. با توجه به حادثه بالگرد و شهادت جمعی از خدمتگزاران صادق ایران اسلامی، کسانی که به آینده این نظام حساس هستند باید بدانند که وقت ایستادن در میدان است. همه باید در صحنه انتخابات حضور فعال داشته باشند و دست رد به سینه نمادهای فساد و اشرافیت سیاسی و خانوادگی بزنند.

مردم به دنبال فردی خواهند بود که برای آن‌ها نماد کارآمدی باشد، فردی که سال‌ها در کنار مردم بوده و در راستای تحقق نیاز جامعه و اقشار کم‌درآمد و محروم تلاش نموده باشد، کسی که از قدرت لازم برای فساد ستیزی برخوردار بوده و از جریان‌های غرب‌گرا دوری کرده باشد.

هر کاندیدایی که برای بازی در میدان دشمن رغبت نشان بدهد در جلب نظر مردم موفق نخواهد بود. حمایت رسانه‌های بیگانه از برخی از نامزدها و اقبال و استقبال‌شان از نام‌نویسی آن‌ها باید عاملی برای مرور گذشته‌شان باشد تا دلیل و علت همراهی آن‌ها را بیابند و از کرده‌های خود پشیمان بشوند و دیگر راه خطا نروند.

برای اخذ تأیید صلاحیت از شورای نگهبان یکی از شرایط اصلی، مدیر و مدبر بودن کاندیداها می‌باشد. کسانی که در مسئولیت‌های قبلی چون رئیس قوه، وزیر و …. در حل مشکلات مردم و جامعه ناتوان بوده‌ و عملکردشان از مردم و جامعه نمره قبولی نمی‌گیرند را اجازه حضور دوباره در صحنه ندهند.

مردم به خوبی با عملکردها و دیدگاه‌های سیاسی افراد و وابستگی آن‌ها به جریان‌های سیاسی آگاهند و مسلماً با آگاهی کامل برای به قدرت رسیدن دل‌بستگان غرب روی خوش نشان نخواهند داد.

مردم برای نشان‌دادن قدرت نظام با تمام وجود در پای صندوق‌های رأی حاضر خواهند شد و بار دیگر یأس و ناامیدی را در اردوی دشمنان نظام و انقلاب حاکم خواهند کرد.




هر نه وار کرنرده وار

گفت:چه خبر از فوتبال اردبیل؟
گفتم:خدا را شکر رقابت‌های لیگ برتر شروع شده و روایت می کنند که بازی‌ها از کیفیت مطلوبی بهره می برند.
گفت: دست‌شان درد نکند ولی برای من یک سوال پیش آمده؟
گفتم : تا سوال تو چه باشد. تا بخواهیم حرف بزنیم بعضی‌ها ادعا می کنند که چشم دیدن موفقیت‌های ورزش و فوتبال را نداریم.
گفت:فصل گذشته لیگ برتر با ۱۰ تیم برگزار شد و امسال با ۱۲ تیم. دو تا تیم چگونه مجوز حضور گرفته‌اند؟
گفتم: آقایان فرموده‌اند که همه اقدامات فوتبال با حساب و کتاب است. تو بصیرت کافی برای درک عمق اقدامات را نداری. بی خیال باش و این شعار را سر بده: “هر نه وار کرنرده وار”.




فساد فوتبالی

پرونده لیگ بیست و سوم بسته شد، لیگی که از همان آغاز تا به انتها آبستن حوادث بود، لیگی که حاشیه‌ها در آن بر متن چربش زیاد داشت، و لیگی که  بسیاری از واقعیت‌های فوتبال ما را در دید همگان قرار داد و بر همه شعارها و ادعاهای انجام یافته در مورد ویژگی‌های منحصربه‌فردش خط قرمز کشید.

لیگ در فصل جاری آیینه تمام نمایی از حال‌وروز فوتبال کشور بود. روند لیگ و اتفاقات رویداده نشان داد که فوتبال ما بیمار است و مریض. از آن روزی که پرونده فساد در فوتبال ماتم‌زده مطرح شد و حرف‌ها و سخن‌ها از زدوبندها و حرکت‌های پشت پرده به میان آمد و خیلی از پیش‌بینی‌ها رنگ واقعیت گرفت بار دیگر بحثی به‌نام لزوم مبارزه با فساد مطرح گردید.

چه کسانی باید برای کندن ریشه فساد در فوتبال اقدام بکنند؟ آیا آن‌هایی که در تشکیلات فوتبال ما صاحب پست و مقام و دفترودستک شده‌اند وظیفه‌ای در قبال این آبرو ریزی ندارند؟ آیا این فساد نتیجه‌ای از نفوذ و رخنه جریان‌های منفعت‌طلب و شارلاتان مسلک‌های همیشه مدعی نیست؟ آیا زجرآور نمی‌باشد که کسانی بدون داشتن لیاقت و شرایط لازم در این فوتبال وامانده مسئولیت گرفته‌اند و به هر ترتیبی که خواسته‌اند عمل کرده‌اند؟

رفتارهاطوری است که گاهی آن‌ها که باید با باندهای مخرب و دلالان  هزار چهره و مسئولان نان به نرخ روز برخورد بکنند سکوت پیشه می‌کنند و به‌جای برخورد قاطعانه و پایان دادن به همه حرف‌ها و حدیث‌ها به فلسفه‌بافی روی می‌آورند با شیرین زبانی و کلی‌گویی چیزی هم از جامعه طلبکار می‌شوند.

بحث فساد در فوتبال چیز تازه‌ای نیست که امسال چهره خود را نشان بدهد. سال‌هاست که زحمتکشان و عاشقان راستین ورزش و فوتبال بر این مسئله تأکید و برخورد با آن را خواستار شده‌اند. فساد در فوتبال بسته به یک یا دو تیم نیست، عناصر مزاحم و باج‌خواهی که عامل ریشه دوانیدن فساد در فوتبال هستند وقتی اراده‌ای برای مبارزه نمی‌بینند دایره‌ی فعالیت خود را گسترش می‌دهند و به تاخت‌وتاز‌شان در همه زمینه‌های فوتبال ادامه می‌دهند.

کسانی که باید به معنی اخص کلمه برای فوتبال دل بسوزانند و هر حرکت و رفتار سؤال‌برانگیز را با تمام قدرت سرکوب بکنند چندان حساسیت به اصل موضوع نشان نمی‌دهند و چنین می‌شود که به بحثی چون فساد سال‌ها در فوتبال مطرح می‌شود اما اقدام جدی برای قرار دادن آن در در مسیر درست و صحیح انجام نمی‌دهند.

بیماری فوتبال در استان‌ها نیز در تاروپود آن نفوذ کرده‌است. در بسیاری از موارد تصمیم‌های خودسرانه و رفتارهای خارج از آیین‌نامه، میدان را برای ابراز وجود عناصر مخرب و سودجو فراهم می‌کند. اگر اعضای مجامع به وظیفه خود عمل کنند و برگزاری مجمع انتخاباتی را از اختیار قدرتمندان حاضر در صحنه خارج نمایند و از اقدامات خودمحورانه و تصمیم‌های خلق‌الساعه خودداری کنند پاک‌سازی فضای آن در سطح کشور دور از دسترس نخواهد بود.

تا زمانی‌که فوتبال و فضای مدیریتی آن از دست عناصر ناباب و باند‌های شناخته شد و عناصر بدسابقه و جماعت مخل و انگل خلاصی نیابد برای پاکسازی کامل آن و به قدرت رسیدن مدیران دلسوز و کاردان و پاکدست امیدی نخواهد بود.




تلاش رسانه‌های خارجی برای ابهام‌آفرینی در ذهن مخاطب

با نزدیک شدن به ایام انتخابات و آغاز فرآیند آن، رسانه‌های بیگانه همچنان به‌دنبال اجرای برنامه‌هایی هستند تا شاید بتوانند با ایجاد جو ناامیدی و بی‌اعتمادی در برگزاری موفق آن سنگ‌اندازی نمایند.

به‌دنبال وقوع حادثه بالگرد و شهادت ریاست محترم جمهور و هیئت همراه وقتی مردم قهرمان ایران از یک داغ جانسوز یک حماسه بزرگ خلق کردند به کوچک‌نمایی این مراسم پرداختند و سعی نمودند تا آن‌جا که می‌توانند شکوه و عظمت تشییع شهدا در شهرهای مختلف را کم‌رنگ نشان بدهند.

رسانه‌های خارجی با اقدام به‌موقع مسئولین در آغاز روند انتخابات شگفت‌زده شدند و تمام معادلات خود را دچار آشفتگی دیدند و برای تأثیرگذاری در این روند، اقدامات متعددی را در دستور کار قرار دادند.

آن‌ها برای ایجاد ناامیدی در مردم و کم‌رنگ کردن مشارکت مردمی تمرکز کرده و سعی نمودند بحث امنیت و سلامت انتخابات را از همین حالا زیر سؤال ببرند.

این قبیل رسانه‌ها با همه‌ی آشفتگی‌هایی که به آن‌ها دچار شده‌اند تا روز حضور مردم در پای صندوق‌های رأی به تکنیک‌های مختلف متوسل خواهند شد. رقابتی نبودن انتخابات موضوعی است که روی آن مانور داده و خواهند داد و سعی خواهند کرد که نشان بدهند بین نامزد‌ها تمایزی وجود ندارد. آن‌ها با بحث رقابتی نبودن انتخابات هدفی چون کاهش مشارکت مردمی را در نظر می‌گیرند.

اعتبار زدایی از انتخابات و نامزدهای انتخاباتی یکی دیگر از ترفندهایی است که دشمنان مردم و نظام مقدس ایران اسلامی به آن دل بسته‌اند. آن‌ها انتظار فراهم شدن مقدمات برگزاری انتخابات در فاصله‌ای کوتاه از شهادت رئیس جمهور را نداشتند.

ایجاد ناهماهنگی شناختی در مخاطب یکی دیگر از تکنیک‌هایی است که رسانه‌های خارجی به آن توجه کرده‌اند. آن‌ها تلاش خواهند کرد که به شکلی کشور اسلامی را دچار تزلزل نشان بدهند و در تصمیم‌گیری‌های مخاطب خلل ایجاد نمایند.

رسانه‌های خارجی همواره در مورد امنیت و سلامت انتخابات برگزارشده در ایران اسلامی سکوت اختیار کرده‌اند. آن‌ها بعد از شهادت آیت‌الله رئیسی برای انتشار گوشه‌ای از فعالیت‌های دولت آن مرحوم به دامن تکنیک سکوت پناه بردند و در راستای ایجاد یأس و ناامیدی در مخاطب داخلی به موفقیت‌های دولت سیزدهم و دستاوردهای آن اصلاً اشاره نکردند.

مردم قهرمان و ولایت‌مدار ایران اسلامی همچنان با حضور در پای صندوق‌های رأی، دشمنان نظام و ایران اسلامی را ناامید خواهند کرد. مردم قهرمان با موضع‌گیری مناسب و حضور حداکثری در پای صندوق‌های رأی، نقشه آن‌ها را مبنی‌بر ابهام آفرینی و اغتشاش در ذهن مخاطب با ناکامی مواجه خواهند کرد.




لیگ برتر فوتبال و بی‌اخلاقی‌های شرم‌آور

در دو هفته مانده به پایان رقابت‌های لیگ برتر فوتبال، علاقه‌مندان شاهد صحنه‌هایی هستند که تماشای آن‌ها جز تأسف و افسوس حاصل دیگری نمی‌تواند داشته باشد.

فوتبالی که فساد در تاروپود آن رخنه کرده و هرروز پرونده جدیدی در ارتباط با آن گشوده می‌شود، فوتبالی که در آن حفظ حرمت و جایگاه بزرگ و کوچک معنی و مفهوم خود را از دست داده است، فوتبالی که جز ضربه زدن به بیت‌المال و هزینه کردن از آن اقدام دیگری بلد نیست و فوتبالی که نه‌تنها حرفه‌ای نیست بلکه از آماتور‌ترین کشورها نیز در فوتبال آماتور‌تر است چه انتظاری می‌توان داشت؟

فوتبال زوار در رفته‌ی ایران، هرروز آبستن حادثه‌ای جدید و گشوده شدن پرونده‌ای تازه است. این روزها تهمت زدن و از خجالت یکدیگر درآمدن به عادی‌ترین مسئله فوتبال تبدیل شده‌است. گویا فوتبالی‌ها، بازیکنان و مربیان ما کار دیگری جز تهمت زدن و نفرت‌پراکنی ندارند.

فحاشی و توهین، به‌کار روزانه عده‌ای که باید الگوی جوانان و فوتبالی‌های این کشور باشند تبدیل شده‌است. چگونه می‌توان باور داشت که الفاظ رکیک و تأسف‌آور از دهان کسانی بیرون می‌آید که خود را عالم دهر می دانند و در فوتبال صاحب‌نظر و کارشناس  بدون رقیب.

تیمی که با آویزان شدن از حاشیه‌ها، جادوها و یا احیاناً هدیه دادن‌ها و تحت تأثیر قرار دادن این و آن به قهرمانی برسد چه حاصلی می‌تواند برای فوتبال فلک‌زده‌ی ما داشته باشد؟ باید بپذیریم با وضعیت حاکم بر فوتبال و جایگاه و رفتار و عملکرد دست‌اندرکاران‌اش در سطح قاره به‌جایی نمی‌توانیم برسیم و حتی در یک سطح معمولی هم قادر نخواهیم بود که گلیم خود را از آب بیرون بکشیم.

آن‌هایی که مدعی‌اند و خود را در فوتبال جهان، چهره‌ای شناخته‌شده می‌دانند و هواداران به بازی‌شان در یک ورزشگاه و در مقابل یک تیم می‌بالند با پریدن به این و آن و پهن کردن بساط تهمت و زیر سؤال بردن دست‌اندرکاران و عوامل اجرایی در این فوتبال بیمار چه چیزی را می‌خواهند جستجو بکنند؟

بزرگی در ایجاد حاشیه و اظهار نظر کردن‌های آنچنانی نیست، بزرگی در برخورد تند و به دور از انصاف و مروت با رقبا و به قولی چشم بستن و دهان باز کردن نیست، بزرگی حرکت در چارچوب اخلاق ورزشی و توجه به متن و بی‌توجهی به حاشیه‌ها می‌باشد.

تا یک هفته دیگر تکلیف این دوره از رقابت‌های لیگ برتر هم مشخص می‌شود اما آن‌چه در اذهان می‌ماند رفتار کسانی است که حرمت‌ها را می‌شکنند و با به‌کار بردن الفاظ زشت و تهمت به حاشیه‌های لیگ پر حاشیه و سؤال‌برانگیز می‌افزایند.

فوتبال ما با این رفتارها و با این جو حاکم بر آن به مقصد نخواهد رسید و جز شرمندگی ارمغانی دیگر برای ورزش نخواهد داشت.




تعیین سرنوشت مردم

فرصت چندان زیادی به انتخابات ریاست‌جمهوری نیست. حادثه سقوط بالگرد و شهادت جمعی از خدمتگزاران نظام، حادثه بزرگی بود که باید از آن فرصتی برای نشان‌دادن چندین‌باره‌ی اقتدار نظام و وحدت و همبستگی ملت قهرمان ایران ساخت.

فضای سیاسی روزهای اخیر نشان می‌دهد که تقریباً همه گروه‌های سیاسی به نوعی نسبت‌به انتخابات و حضور پرشور در آن واکنش نشان داده‌اند.

مردم چون گذشته در پای صندوق‌های رأی حاضر خواهند شد و فردی لایق و اصلح را برای اداره امور کشور انتخاب خواهند کرد ولی امیدواریم گروه‌های سیاسی در روزهای منتهی به اخذ رأی راه خود را از اکثریت جامعه و مردم جدا نکنند و به اعمال ناشایستی چون تخریب نامزدها و یا تخریب انتخابات اقدام ننمایند.

همه به‌خوبی به یاد دارند که در ایام تبلیغات انتخابات سیزدهمین دوره ریاست‌جمهوری شهید آیت‌الله رئیسی کاندیدایی بودند که علی‌رغم تهمت‌ها و ناروایی‌ها و دروغ‌پردازی‌های برخی از اشخاص و جریانات سیاسی به بی‌اخلاقی روی نیاوردند و همه اطرافیان، دوستان و هواداران‌شان را به صبر و عمل بر اساس وظیفه و قانون تشویق نمودند.

کسانی که در انتخابات ریاست‌جمهوری ثبت‌نام بکنند و مورد تأیید شورای نگهبان قرار گیرند برای مردم، عزیز خواهند بود و باید در یک رقابت سالم در جهت جلب رأی مردم کوشش ‌کنند و تا می‌توانند از اقدامات غیراخلاقی پرهیز نمایند و خود و هواداران‌شان به تخریب و تهمت و دروغ روی نیاورند .

هرچند که مردم این روزها غمگین هستند و در شوک آن حادثه به سر می‌برند ولی انتخابات را نمی‌توان جدی نگرفت چرا که در ارتباط با سرنوشت ملتی قهرمان، مقاوم و قدرشناس می‌باشد.

امیدواریم کاندیداها و کسانی که برای خدمت به مردم مسلمان احساس تکلیف می‌کنند از تخریب روی برگردانند و به اصل مطلب و ارائه برنامه‌های خود بپردازند و قضاوت نهایی را به مردم همیشه در صحنه بسپارند.




فضول‌باشی و کور مشعل‌دار

فضول‌باشی بدون مقدمه گفت: چشم‌ها روشن، تو هم که عامل نفوذی هستی، خجالت نمی‌کشی که دولت محلی را تضعیف می‌کنی؟
گفتم: حالت خوبه رفیق، به هر نقاب بر چهره که نباید اهمیت داد. نفوذی‌ها کسانی هستند که چهره خودشان را در پشت اسامی جعلی پنهان می‌کنند و تخم نفاق در دل خاک می‌پاشند.
گفت: چه اقدامی کرده‌ای که مهر مخالفت با دولت محلی بر پیشانی‌ات زده‌اند؟
گفتم: مثل برخی‌ها که بعد انتخابات ریاست‌جمهوری در زیر پرچم دیگران برای استانداری سینه می‌زدند نبودم که زود زود رنگ عوض کنم و هرروز دست به سینه به خیلی‌ها عرض ارادت نمایم .
فضول‌باشی نگاهی از سر تمسخر به من انداخت و گفت: روایت است که اکثر آن آقایان پست گرفتند و حکمرانی می‌کنند و طلبکارانه هر کسی را بخواهند می‌کوبند و بر هر کسی که دوست داشته باشند لطف می‌کنند و موجبات پیشرفت‌اش را فراهم می‌نمایند.
گفتم: چند چهره‌گی روش کارعده‌ای است که به‌مرور مشت‌شان در جامعه باز شده‌است ولی تأسف از آن افرادی است که از این هزار رنگ‌ها می‌ترسند و برای حفظ موقعیت‌شان از قلم‌های فرسوده آن‌ها آویزان می‌شوند و به هر دستور و امرشان گردن می‌نهند و به مهره و عروسکی در دست‎شان تبدیل می‌شوند.
حرفم را قطع می‌کند و می‌گوید: مگر این پست‌ و مقام‌ چه ارزشی دارد که انسان برای رسیدن به آن‌، اصول اخلاقی را پایمال می‌کند و به زیرآب زنی قهار تبدیل می‌شود و به زمین‌وزمان رحم نمی‌کند.
گفتم: آن‌قدر در شرح حال ابن‌الوقت‌ها گفته شده که توان شنیدن و تحمل گوش کردن از آدم‌های صالح و درستکار را گرفته است. به‌نظر می‌رسد دور دور خودفروخته‌ها و فرصت‌طلب‌ها می‌باشد. گاهی انسان فکر می‌کند که باید در حلق برخی‌هاکه از شرف، انسانیت و یک‌رنگی حرف می‌زنند سرب داغ ریخته شود.
فضول‌باشی خنده‌ی معنی‌داری می‌کند و می‌افزاید: اوضاع در بخشی از جامعه قمر در عقرب شده‌است. عده‌ای با پناه بردن به هیاهو و جنجال و حاشیه‌سازی و کمک گرفتن از فضای مجازی، اندیشه‌ای جز پر کردن جیب و تهدید حقگویان ندارند. از قدیم گفته‌اند: “جایی که میوه نیست چغندر سلطان مرکباته”، وقتی دلبستگی به صندلی، انسان را خلع سلاح بکند به هر نامردی سر خم می‌کند و اوامر دیکته شده را موبه‌مو اجرا می‌نماید.
گفتم: مدیری که قدرت تصمیم‌گیری و توان مدیریت نداشته باشد نبودنش هزاران هزار مرتبه بهتر از بودنش است. این قبیل مدیران هیچ نفعی به مجموعه تحت مدیریت نمی‌توانند داشته باشند. “عالم ناپرهیز‌کار کور مشعل داره”، وای به حال کسانی که عنوان پر طمطراقی چون مدیر را یدک بکشند ولی دیگران به‌جای آن‌ها تصمیم گیرنده باشند.
فضول‌باشی افزود: مصیبت از آن‌جا شروع شد که در فضای مجازی همه نویسنده شدند و تحلیلگر و کارشناس. مسلماً وقتی چپاولگران و کسانی که حساب بانکی‌شان را خیلی دوست دارند به خواسته‌شان نرسند و یا در مسیر خود موانعی را ببینند، شمشیر از رو می‌بندند و حیا می‌خورند و آبرو قی می‌کنند.
گفتم: فضول باشی اما در جامعه ما هستند افرادی که فرق دوغ و دوشاب را بهتر تشخیص می‌دهند. آن‌هایی که یک عمر با چند چهره‌گی برای خود موقعیت خلق کرده‌اند را بهتر می‌شناسند. کافی‌ا‌ست که مسئولین همتی بکنند و از باج دادن به این افراد خودداری نمایند. مردم فرق خائن و خادم را بهتر و بهتر می‌دانند، می‌گویند که آفتابه و لولهنگ (لولئین) هردو یک کار می‌کنند اما قیمت‌شان موقع گرو گذاشتن معلوم من شود.
گفت: برخی ها فکر می‌کنند که خیلی زرنگ، باهوش و کارآمد تشریف دارند ولی نمی‌دانند که این روزها دیگر به‌راحتی سر جامعه نمی‌توان کلاه گذاشت. رفتار و کردار و نوشته‌ها و گفته‌های همه مدعیان در سال‌های اخیر دردسترس است. تغییر مواضع حتماً با تأمین خواسته‌ها همراه شده‌است اما در همه حال باید آویزه گوشمان باشد که:
فردا که بر من و تو وزد باد مهرگان
معلوم می‌کنند که نامرد و مرد کیست
گفت: گاهی وقت‌ها از برخی رفتارها سرگیجه گرفتن امر طبیعی است. عده‌ای به‌راحتی می‌توانند خود را با شرایط مختلف تطبیق بدهند. امروز موافق و فردا مخالف و پس‌فردا خنثی. آن‌ها چنین عادت کرده‌اند و ترسی از قربانی کردن افراد و گروه‌ها در راه رسیدن به هدف‌شان احساس نمی‌کنند.
گفتم: فضول باشی بذار حرف آخرم را بزنم. متأسفانه هستند افرادی که اسب ترکمنی‌اند. هم از توبره می‌خورند و هم از آخور و خلاصه برخلاف اهداف آن‌ها فکر کردن و اقدام نمودن می‌تواند تاوان سنگینی به‌دنبال داشته باشد در شرایط فعلی در قبال فرصت‌طلبان با پا راه بری کفش پاره می‌شود و با سر کلاه، ولی باکی نیست.




جابر عباس زاده قهرمانی از تبار پهلوانان؛ از مردان انتظار همین است

هرچقدر هم که بزرگ باشی یا مال و منال داشته باشی، هرچقدر که غرور بر وجودت مستولی گردد و خود را از بزرگان و نظرکرده‌ها به حساب آوری و هرچقدر که برای دو روز حکمرانی تن به ذلت بدهی و برای خود دنیایی از قدرت و حاکمیت ایجاد بکنی روزی باید از همه‌ی آن‌ها دست بکشی و برای همیشه چشم از این جهان ببندی.

خوش به‌ حال آن کسی که نامی نیک از خود به یادگار بگذارد. خوش به حال فردی که نام و یادش در تاریخ ماندگار بشود و درود بر آن‌هایی که مردانگی‌شان ورد زبان‌ها باشد و گذشت سال‌ها نتواند در عظمت اقدامات‌شان خدشه‌ای وارد نماید.

در دنیای ورزش، مدال‌ها، بالا رفتن از سکوهای قهرمانی، مدیریت‌ها، فخر فروشی‌ها و خلاصه دنیایی از امرونهی برای خود و اطرافیان درست کردن‌ها ماندگار نیستند اما آن‌هایی که در زندگی ورزشی‌شان مردانه زیسته‌اند، اخلاق را زیر پا نگذاشته‌اند، به‌درستی بر مولایشان علی(ع) اقتدا کرده‌اند و منافع جامعه و کشور را در پای منافع شخصی و باندی قربانی نکرده‌اند یاد و نام‌شان برای همیشه تاریخ، ستاره‌ای درخشان و قابل افتخار خواهد بود.

در شهر و استان ما “مردان مردی” بوده‌اند که اقدامات‌شان همیشه برای مردم منطقه افتخارآفرینی و سربلندی و سرافرازی به ارمغان آورده است. پهلوانانی که مایه عزت‌اتد و نام‌شان آبرویی برای منطقه. پهلوانی که برخوردار از ویژگی‌هایی چون وفاداری، شجاعت و فداکاری باشد و به ارزش‌های اخلاقی پایبند گردد جوانمردانی باغیرت هستند که با وجدانی بیدار همیشه از حق و حقیقت پشتیبانی می کنند.

در میان آرشیو نوشته‌ها و مجله‌ی کیهان ورزشی مطلبی را دیدم که در سال ۱۳۷۳ چاپ شده‌است. مطلبی کوتاه که به وسعت کل جهان زیبایی دارد. این مطلب در شرح اقدام پهلوانانه‌ی مرحوم جابر عباس‌زاده است. کشتی گیری که با یکرفتار حساب‌شده عملی انجام داده است که با گذشت ۳۰ سال شنیدنش هنوز هم بوی مردانگی و انسانیت و بزرگواری دارد.

اردیبهشت ماه سال‌روز رحلت این قهرمان پرافتخار است. وقتی مطلب را دیدم انتشارش را برای خود وظیفه دانستم. جامعه کشتی اردبیل، خانواده مرحوم عباس‌زاده و دوستان و هم‌دوره‌هایش باید به جوانمردی و پایمردی و صلابت و انسانیت مرحوم جابر عباس‌زاده افتخار بکنند.

این نوشته که در صفحه‌ای تحت عنوان “وارد،خارج” در سال ۷۳ در مجله کیهان ورزشی چاپ شده به شرح زیر است

“محمد دلیریان می‌گفت: بعضی وقتا از این بچه‌های کشتی، انسان به زوایایی برمی‌خورد که سخت احترام‌برانگیز است و از جمله این بچه‌ها، همین جابر عباس‌زاده و آن‌چه در آخرین کشتی در مقابل حریفش از تایوان پیش‌آمد.

دلیریان می‌گفت: وقتی شنیدم که از اردوی حریف پیشنهاد پول دادن به عباس‌زاده کرده‌اند تا او کشتی را ببازد و تایوان صاحب اولین مدال برنز خود شود من به‌عنوان مربی دو چیز را کنترل کردم اول صحت ماجرا را و دوم واکنش و سلامت عباس‌زاده را، که در پایان هیچ نداشتم تا تقدیم برخورد مردانه و اصیل عباس‌زاده کنم غیر از دستی بر پشت.

وارد، خارج می‌گوید: این‌که جابر عباس‌زاده رقمی برابر ۴ یا ۵ برابر درآمد امروز خود را بدون لحظه‌ای تردید رد می‌کند ضمن این‌که با ارزش است از “مردان” باید درعین‌حال بسیار عادی باشد، چنان‌که هرگاه اگر غیر از این باشد شرم‌آور است. ولی امروز که این بحث علنی شده‌است ما نیز ناچاریم دست جابر عباس‌زاده را بفشریم و واردش کنیم با آرزوی باروری هر چه بیشتر عباس‌زاده‌ها و فزونی عباس‌زاده ها در کشتی”.




المپیک پاریس و امیدواری‌ها

ورزش دوستان ایرانی امیدوارند که قهرمانان و ورزشکاران‌‌شان در المپیک پاریس با کسب نتایج رضایت‌بخش، روزهای شیرین و شادی را برای آن‌ها رقم بزنند.
بدون تردید توانایی‌ها و قدرت ورزشکاران ایرانی می‌تواند افتخارآفرینی آن‌ها را در حجم و گسترده وسیع‌تر به‌دنبال داشته باشد و موجبات شادی دل مردم را فراهم نمایند.
این آرزو دور از دسترس نیست به شرطی که در فرصت باقی‌مانده تا المپیک، مسئولین ورزش مسئولیت خود را جدی بگیرند و تا آن‌جا که می‌توانند و در توان دارند به وظیفه‌شان عمل بکنند و از همه امکانات و ظرفیت‌های موجود به‌درستی استفاده نموده و از بروز هر گونه حاشیه و اقدام به حاشیه‌سازی دوری بکنند.
تجربه ثابت کرده‌است که هر وقت، اداره امور و کار و بار ورزش به دست اهل‌شان سپرده شده موفقیت‌های قابل‌توجه به‌دست‌آمده و در هر مقطعی که امور در اختیار ناآگاهان و عوضی آمده‌ها قرار گرفته حاصلی جز ناکامی و شکست نداشته است.
ورزش و نتایج آن همیشه تحت تأثیر رفتارها و اقداماتی چون باندبازی و منفعت‌پرستی قرارگرفته است ولی در هر زمانی‌که مسئولین وظیفه مدیریتی خود را به‌درستی انجام داده موفقیت کاروان‌های ورزشی ایران اسلامی آن را همراهی کرده‌است.
پیروزی و سربلندی فرزندان و جوانان برومند و شایسته ایران اسلامی و اهتزاز پرچم پرافتخار جمهوری اسلامی و ترنم سرود مقدس نظام آرزوی همه ایرانیان وطن‌پرست می‌باشد، بنابراین ظلم مضاعف در حق مردمی ورزش‌دوست و مؤمن و معتقد خواهد بود که به‌جای تلاش برای هرچه بهتر شدن وضعیت ورزشکاران، منافع باندی در اولویت قرار بگیرد و یا در سایه غفلت و وادادگی برخی‌ها موقعیت‌های مناسب برای فتح سکوها از بین برود.
ورزش ایران اسلامی با توجه به ظرفیت بالا و توانایی برای درخشش در میادین مهمی چون المپیک باید درست و مدبرانه مدیریت و در فرصت باقی‌مانده موانع موجود با قاطعیت برطرف شود تا ورزشکاران و فرزندان برومند این دیار در پاریس نتایج درخشان‌تری به‌دست آورند و بدین وسیله ملت قهرمان و ولایی ایران را شاد نمایند.