ورزش برای خودش عالمی دارد. با بالاترین میزان هوادار و با عاشقان صادق و دوستداران سینهچاک و همیشه حاضر در میدان و صحنه.
ورزش علیرغم همه شایستگیها و ویژگیها به آنچه که استحقاق دارد دست نیافته و همواره با مشکلات عمده دستوپنجه نرم کردهاست. هر وقت در مدیریت آن در سطح کلان تغییراتی روی داد مسئول تازه آمده چه حرفها که نزده و چه وعدهها که ندادهاست. فقط حرف می زنند و از زوایای مختلف، اوضاع ورزش را تحلیل میکنند ولی بهمرور تحقق آنچه که مدعی بودند به سرابی تبدیل میشود و گویا خودشان نیز در جریان حاکم حل میشوند و به نوعی گفتهها و ادعاها را به فراموشی میسپارند.
همه ناملایمات و ناکامیها و پسرفتهای ورزش بستگی به جریانات و کسانی دارند که به ناحق در دنیای ورزش آفتابی شدهاند، به مقام و منصبی رسیدهاند و به جز خود و اطرافیان غریبه با ورزش به دیگران فکر نکرده و با گذشت روزها گرهی بر گرههای ورزش اضافه کردهاند.
جمعی هیچ قصد و نیتی جز آلوده کردن فضای ورزش و گلآلود کردن آب ندارند. آنها در همه حال برای ماهی گرفتن خود و دوستان و یاران فکر میکنند. آنها جز جاهطلبی، خودخواهی، خودمحوری و بیاعتنایی به زحمتکشان ورزش و تأمین منافع دوستان و مداحان همیشهدرصحنه کار دیگری ندارند.
تا این قبیل افراد در ورزش پرچمداری میکنند و خود را تافتهای جدابافته به حساب میآورند نمیتوان انتظار حال خوب ورزش را داشت. تا زمانیکه از راه رسیدههای ناآشنا با ورزش و ورزشکاران در رأس امور باشند آیا میتوان ادعای پیشرفت را داشت؟ وقتی کسانی که حتی برای یک روز سابقه مدیریت در سطوح ورزش و یا داشتن مسئولین در یک تیم صددرصد آماتوری را نداشته باشند و به یکباره در رأس یک فدراسیون و یا یک هیئت استانی قرار بگیرند آیا میتوان از درخشش در صحنهها و میادین مختلف حرف زد؟
برای بهتر شدن اوضاع ورزش و برآورده شدن همه انتظارها چارهای جز قطع ارتباط با عوضی آمدهها و فرصتطلبان همیشه طلبکار وجود ندارد. بیشتر این قبیل افراد از خیمه زدن در دنیای ورزش هدفی جز استفاده از مواهب آن، احیای باند و حلقههای مختلف، فخرفروشی و ادای بزرگان درآوردن نداشته و ندارند. نجات ورزش در گروی پایان دادن به فعالیت آنها و کم کردن شر این گروه از افراد بستگی دارد.(