آهای داور، داور فوتبال که چشم صدها تماشاگر در هر بازی به سوت های تو دوخته می شود، تویی که در چهارچوب مستطیل سبز قدر قدرتی و هر کار ، حرکت و فعل تو چه دلبخواه و چه از روی اجبار مورد قبول بازیکنان است.
ما اگر گوشهایمان را می گیریم و چشمهایمان را می بندیم ، ما اگر کوریم و اگر کر هستیم تو سمیع و بصیر باش. اما تنها بینا بودن و شنوا بودن به تنهایی نمی تواند کافی باشد و در وظیفه ای که به عهده ات گذاشته شود به کار تو برآید، باید عمق هم داشت . داور، عمیق باش .
داور اگر ماها که در ادبیات ورزش، تماشاگرمان نام نهاده اند و در بسیاری از موارد دیواری کوتاه تر از دیوار ما پیدا نمی شود راضی به فشفشه و توپ . تانگ و سماور . ….. هستیم و اگر ما حامی ناحق بوده و کاری برای رسیدن حق به حق دار نداریم تو داور باش و همچون شاهین ترازو سوت خود را به مرداب های زمینی نفروش. تو بدان وآگاه باش که سوتک دو ریالی ات قیمت و ارزشی بالایی دارد ، بالا و بالاتر از آن مقداری که تو فکر می کنی . برای حفظ ارزش و قداست آن باید با ندای وجدان در سوت خود بدمی و آنهایی که منفعت و خوشبختی را در لرزیدن سوت های تو جستجو میکنند نقشه هایشان را برآب کن و خواب خوشی را که از پایمال شدن حق به دنبالش هستند پریشان کن و دنیای ساختگی این قبیل افراد را ویران کن تا بلکه به خود آیند و راه کج را انتخات ننمایند.
ای داور، می دانی و بهتر از من می دانی که این روزها نامردی های زیادی را می توان در جامعه مشاهده کرد و حتی در معرض آنها قرار گرفت ولی آنها را می توان تحمل کرد اما در دنیای ورزش در مستطیل سبز حق را نا حق کردن برای آدمی منصف و با وجدان و برای تماشاگران آگاه خیلی و خیلی گران تمام می شود.
آهای داور، سوتی دادن کار برخی هاست و بعضی ها عادت به سوتی دادن کرده اند و توئی که در لباس قضاوت هستی و توئی که مدعی اجرای عدالت هستی و توئی که خود را حق و دیگران را ناحق قلمداد می کنی ، توئی که آگاهی به قانون داوری را از دوران جنینی مدعی هستی اگر سوتی بدهی هیچ حرف و ملال و دردی نیست ولی تو بدان و بدان سوتی بده ولی سوتت را نده.
تو باید حرمت جامعه ات را حفظ کنی ، حرمت کسانی را که سال ها صادقانه در فوتبال سوت به دهان گرفتند و قضاوت کردند و برای داوران این مملکت آبرو خریدند و حیثیت بخشیدند. ظلم به همکارانت نکن و سوت های خود را با هیچ چیز و هیچ کسی معامله مکن . میدان قضاوت و حق را از ناحق تشخیص دادن قابل تعویض نمی تواند باشد.
بدان و آگاه باش اگر به فرمان وجدانت عمل نکنی دیر یازود صدای سوت تو شنیده نخواهد شد و به گوشه ای پرت شده و در تاریخ ورزش این مملکت به عنوان سمبل به یغما رفته عدالت در ورزش نام و یادت ثبت و ضبط خواهد شد.
آهای داور، وقتی حرمت خود را نگاه نمی داری و حق و قانون را زیر پا می گذاری چگونه شب سر به بالش می گذاری؟ آیا خواب راحت می تواند به سراغ تو بیاید؟ و آیا جرئت فکرکردن به گذشته را پیدا کرده و جریان بازی را در ذهن خود می توانی مرور بکنی؟
آهای داور، بدان که هر حرکت و رفتار تو در ذهن مردم و تماشاگران نقش می بندد و نمی توانند فراموشت بکنند. گذشت زمان نمی تواند بر خاطرات بایگانی شده در ذهن ها گرد فراموشی بپاشد و اگر بیست سال دیگر فردی که در نوجوانی شاهد یک خق کشی از سوی داوری بوده مورد سوال قرار گیرد می تواند چگونگی امر را به آسانی توضیح بدهد و آهی از ته دل بکشد. آهی که در هر زمان و مکانی می تواند خانمانسوز باشد.