دوستی را دیدم پریشان حال و افسرده، علت را پرسیدم، گفت: درگیر بیماری یکی از عزیزان هستم و به دنبال یک پزشک متخصص، با سابقه و کاربلد می گردم اگر سراغ داری، آدرساش را در اختیار من بگذار.
به او گفتم که امیدت به خدا باشد. در این شهر تا دلت بخواهد پزشک خدمت می کند. از عمومیاش بگیر تا فوق تخصص. پزشک، پزشک است، درس خوانده اند و عنوان دکتری دارند و حالا تو با کدام خط کش و متری می خواهی سابقه و کاربلدی یک پزشک را اندازه بگیری؟
از این گفته من تعجب کرد و گفت: با این استدلال که داری اگر بخواهی که خانه ات را تعمیر بکنی کار را به دست هر کسی که ادعای معمار بودن و یا بنائی دارد، می سپاری؟ اصلا چرا وقتی برای خرید میوه می روی بهترینهایش را سوا می کنی؟ خوب، سیب سیب است پس چرا وراندازش می کنی و به نظرت بهتریناش را بر می گزینی؟ برای فرزندت می خواهی معلم خصوصی بگیری، چرا ساعت ها وقت تلف می کنی و ده ها نفر را غربال کرده و یکی را می پسندی؟ خوب، معلم، معلم است، تصادفی یکی را انتخاب کن و قال قضیه را بکن.
خلاصه در هر موردی و در هر صنف و قشری می توان افرادی را پیدا کرد که نسبت به بقیه، شاخصتر و دارای یک سری ویژگیهای منحصر به فرد هستند. همین ویژگی هاست که شما را برای برگزیدن یک معلم جهت فرزندتان ساعتها به مطالعه و پرس و جو مجبور می کند.
تفاوت ها وجود دارند و هیچ کس نمی تواند منکر آن باشد. به زور نمی توان گفت که همه نجارها با هم برابرند و تبحر و تواناییهایشان تفاوتی ندارند و یا انگور انگور است ولی در موقع خرید به دنبال انگور مشگین می گردیم. باید از ظرفیت لازم برای پذیرش این واقعیت برخوردار بشویم و شاعر چه زیبا گفته است:
شکر مازندران و شکر هندوستان
هر دو شیرین است اما این کجا و آن کجا