چهرههای جدیدی در دنیای سیاست و خدمتگزاری ظهور کردهاند و مصمم شدهاند که در انتخابات مجلس حضور یابند و شانس خود را برای راهیابی به ساختمان بهارستان بیازمایند و ره صدساله را یکشبه طی بکنند و صاحب عنوان و جلال و جبروت بشوند.
این فضای مجازی هم که قرباناش بروم، آدمها را برای قرار گرفتن در جایگاه نمایندگی مردم وسوسه میکند. سنگ مفت، گنجشک مفت، با یک گوشی هوشمند میتوانند روز و شب تمثال زیبا و گیرای خود را در آن فضا منتشر بکنند و چه حرفهای زیبا که نزنند. گویی اینها تا حال در کرهی ماه زندگی میکردند و الان که برای انتخابات اجلال نزول فرمودهاند مشکلات را دیده و برای جامعه و مردم دلسوز شدهاند.
برخیها نیامده احساس نمایندگی کردهاند و شاخوشانه کشیدن را اسلحه اصلی در حمله به رقبا و معرفی خود و جامعه انتخاب نمودهاند. اینها پیشروی در این مسیر را چنان ادامه میدهند که از حالا در رؤیا به چینش نفرات میپردازند و تا میتوانند برای جذب افراد، قولها میدهند و زیر بار تعهد میروند.
گفتم فضول باشی تو چرا ناراحتی؟ حتماً حضرات در خودشان تواناییهایی دیدهاند که قدم رنجه فرموده و منت بر گردن ملت نهاده و برای خدمتگزاری اعلام آمادگی نمودهاند. سعی کن در کار بزرگترها دخالت نکنی و در حیطه عملکرد ازمابهتران وارد نشوی.
گفت: زجر آور است فردی که در طول دوره مسئولیتاش هیچ کار مثبتی انجام نداده و یا بودناش بر مشکلات افزوده، حالا میخواهد با نماینده شدناش چه گلی بر سر این مردم بزند؟ حساب دو دوتا واضح و روشن است، مثلاً اگر تو نتوانی مشکل نان اردبیل را برطرف بکنی میخواهی در نمایندگی چه کار مهم و قابلتوجهی را به سرانجام برسانی؟
گفتم: این روزها خیلی سیاسی شدهای؟ بهتر است که در وسط دعوا نرخ تعیین نکنید، اجازه بدهیم هر کسی هوای بهارستان به سرش زده تلاش بکند ولی باید ایمان داشته باشیم که مردم در بحث مهمی چون انتخابات مجلس به هر از راه رسیدهای اعتماد نمیکند و رأی نمیدهد.
گفت: آفرین، حرف من هم همین است که با یک یا دو روز آفتابی شدن در محافل نمیتوان بر دلها حکومت کرد. کار به این سادگیها نیست، باید بهخوبی درک کنند که “شب آبستن است تا چه زاید سحر” اینکه من هر شب خواب مجلس میبینم چارهساز نبوده و نخواهد بود.
گفتم: کسانی که ایام انتخابات را بهترین زمان برای رسیدن به اهداف خود میدانند در تشویق علاقهمندان به مطرح شدن مؤثر هستند. به این قبیل افراد، اطلاعات غلط میدهند و با نقشهای خوبی که بازی میکنند انتخاب حتمی را القاء کرده و به زور هم که شده آنها را وارد صحنه انتخابات مینمایند.
گفت: بعضیها هر چه به ایام انتخابات نزدیک میشود از صبح تا پاسی از شب، کاری جز حضور در ستادهای مختلف ندارند. بیچاره نامزدهایی که به اینها اعتماد میکنند، اگر آنها بدانند که شپش شبی هفت بالین میگردد اصلاً به سراغ چنین افرادی نمیروند و با آبروی خود بازی نمیکنند.
گفتم: چارهای نیست باید بنشینیم و منتظر روند امور مربوط به انتخابات باشیم. کسانی که میخواهند در کوتاهترین زمان به جایگاههای بلند برسند باید بدانند که آواز دهل از دور شنیدن خوش است. آنهایی که در محل سکونت خود و در بین همسایهها و دوستان از جایگاهی برخوردار نیستند با چه دلگرمی میخواهند وارد صحنه بشوند.
گفت: واقعبینی میتواند انسان را از دست زدن به کارهای بیهوده و بیثمر باز دارد. آنهایی که از حداقل فاکتورها برای حضور در انتخابات بیبهره هستند دویدنهایشان بهجایی نخواهد رسید. هر گام مثبت و منطقی در هر موقعیت و مکانی برای خدمت به جامعه میتواند توشهای برای آخرت باشد.
این جهان مزرعهی آخرت است
هر چه میخواهد دلت، ای دوست بکار