همزمان با فرا رسیدن اول شهریور، روز پزشک، و ستایش از مقام والای طبیبان، بسیاری از فعالان این عرصه، به‌ویژه پزشکان جوان، با کوهی از مشکلات اقتصادی، نبود امنیت شغلی و بی‌مهری‌هایی روبرو هستند که حکایت زندگی‌شان را به روایتی از عشق و رنج بدل کرده است.

سرآغاز شهریور، تقویم ورق می‌خورد و روزی به نام «پزشک» می‌درخشد؛ روزی برای ستایش سپیدپوشانِ سبزْدلی که پس از پروردگار، نبضِ خوب و بدِ احوالمان در دستانشان می‌تپد. آنان که مرهم دردهای مایند، اما در هیاهوی این روزگار، کیست که جویای حالِ آنان باشد؟

سال‌ها گام زدن در دهلیزهای سپیدِ شفا و درمان، این باور را در جانم ریشه دوانده است که ستون خیمه‌ بهبودی، طبیب است. طبابت، نه یک شغل، که عشقی است جان‌فرسا و پیمانی است مقدس که شرط نخست آن، پذیرش مسوولیتی به بلندای یک زندگی است.

پاسداری از جان بیماران و نگاهبانی از اسرار آنان، امانتی گران‌بها است و وظیفه‌ای چنان دشوار که همگان بر سنگینی آن مُعترف‌اند. از این رو، طبابت بیش از آنکه حرفه باشد، تجلی ایثار است.

شاید پزشک، نظرکرده‌ی خداوند است که می‌تواند بر آرزوهای خویش چشم بپوشد، دردهایش را به کناری نهد و خود، چشمه‌ی سخاوت و نوازنده‌ی آهنگ زندگی برای دیگران باشد. پزشکی، وقف خویشتن برای سلامتی مردمان است. چه زیبا گفت آن طبیبِ ماندگار، دکتر قریب: «اگر پزشک هستی، دیگر متعلق به خودت نیستی و اگر متعلق به خودت هستی، دیگر پزشک نیستی.»

آری! سخاوت این جامه سپیدانِ امیدبخش، به گستردگی آسمان و زلالی جویبارها است؛ آنان که حاضرند خزان را به بهای سرسبزیِ باغ آرزوی بیماران به جان بخرند.

تاریخ این سرزمین، از حکمت بوعلی سینا و دانش رازی تا ایثار پزشکان در دفاع مقدس و جان‌فشانی‌های آنان در طوفان کرونا، گواهی بر این نقش آفرینیِ اجتماعی دارد. فرهنگ اسلامی ما نیز طبیب را مظهر احیاگری و دانش او را والا می‌داند. با این همه، باید اذعان کرد، که در سال‌های اخیر، غباری از بی‌مهری بر این ردای مقدس نشسته است.

برخی، با نگاهی سطحی، ارزش کارشان را به ترازوی درآمد می‌سنجند و سختی‌های جانکاهی را که در پسِ آن نهفته است، نمی‌بینند.

داستان شب‌هایی است که در حسرت خوابی آرام، میان پرستاری از جان مردم و ورق زدن کتاب‌های قطور سپری می‌شود. قصه‌ی بهترین سال‌های جوانی است که در دورافتاده‌ترین مناطق این خاک، وقف خدمت می گردد.

داستان این روزهای بسیاری از پزشکان ما، روایتی وارونه از آن چیزی است که برخی به تصویر می‌کشند؛ قصه‌ای است از جنس رنج و صبوری، آمیخته با همت و غیرت. این قشر زحمتکش و امین، به‌ویژه جوانانشان، با دشواری‌های اقتصادی و بی‌مهری در نظام ارزش‌گذاری خدماتشان روبرو هستند.

 

درد دل یک خانم دکتر

پزشکی که تمایل نداشت نامش منتشر شود در این پیوند به ایرنا گفت: دفترچه‌ی خاطرات جوانی‌ام پر است از شب‌هایی که به جای مهمانی و خنده و یا حتی خوابی آرام، با بوی الکل و صدای ممتد دستگاه‌های بخش مراقبت‌های ویژه گره خورده است.

وی ادامه داد: من یک پزشک جوانم؛ یکی از هزاران نفری که روزی با سودای نجات جان‌ها و ردای سفید طبابت، سخت‌ترین مسیر علمی کشور را پیمودیم، اما امروز در ابتدای راه، با کوهی از مشکلات مواجه‌ایم که اگر عشق به نجات جان همنوع نبود، شوق خدمت را در دلمان به تردید بدل می کرد.

وی اظهار داشت: داستان ما، قصه‌ی نسلی است که بهترین سال‌های عمر خود را وقف کتاب‌های قطور و کشیک‌های بی‌پایان کرد. روزی که هم‌سن و سالان ما طعم استقلال مالی و تشکیل خانواده را می‌چشیدند، ما در بیمارستان‌های آموزشی، با حداقل درآمد و حداکثر مسوولیت، الفبای طبابت را مشق می‌کردیم و گمان می‌کردیم این سختی‌ها گذراست و فردایی روشن در انتظارمان است، غافل از آنکه تازه اول راه بودیم.

وی خاطرنشان کرد: پس از فارغ‌التحصیلی، دوران طرح و تعهدات قانونی آغاز می‌شود. ما را به دورافتاده‌ترین نقاط کشور می‌فرستند؛ جایی که اغلب از حداقل امکانات رفاهی و زیرساخت‌های درمانی محرومیم. با جان و دل خدمت می‌کنیم، اما پس از پایان این دوره، بسیاری از ما با نبود امنیت شغلی روبرو می‌شویم.

 

مشکلات پزشکان زن دوچندان است، روایتی از بازگشت ناموفق پس از مرخصی زایمان

این پزشک متخصص اضافه کرد: استخدام در بخش دولتی محدود است و رقابت در بخش خصوصی، نابرابر. این سردرگمی، انگیزه‌ ماندن و ساختن را از ما می‌گیرد و زمزمه‌ی تلخ مهاجرت را در ذهنمان تقویت می‌کند و البته همه این مشکلات برای پزشکان زن بسیار بیشتر است.

این پزشک اصفهانی صریح کرد: شاید باورپذیر نباشد، اما امروز بزرگترین دغدغه‌ی یک پزشک جوان، نه تشخیص بیماری‌های نادر، که تامین هزینه‌های زندگی است. تعرفه‌های پزشکی پس از سال‌ها بی‌توجهی، به شکلی تعیین شده که با تورم و هزینه‌های سرسام‌آور زندگی شهری هیچ همخوانی ندارد.

وی ادامه داد: پزشکان به ویژه چوانانشان امروز برای اجاره یک مطب کوچک یا حتی خرید تجهیزات اولیه‌، باید به وام‌های سنگین تن دهند و این در حالی است که نگاه جامعه همچنان این قشر را مرفه و بی‌نیاز می‌بیند؛ تصویری که فرسنگ‌ها با واقعیت های زندگی فاصله دارد.

وی اعلام کرد: ما پزشکان جوان، نه به دنبال ثروت‌های افسانه‌ای هستیم و نه جایگاهی فرازمینی می‌خواهیم. ما تنها احترام، امنیت و شرایطی منصفانه برای خدمت می‌خواهیم. می‌خواهیم دغدغه‌مان تنها بیمارانمان باشد، نه اجاره خانه و مطب یا آینده‌ای مبهم. امیدواریم مسوولان صدای این نسل را پیش از آنکه این ردای سفید، از سنگینی بار مشکلات، برای همیشه از تن‌مان بیفتد، بشنوند.

وی در پایان گفت: بهترین تبریک روز پزشک، این است که جامعه، قدردان آنان باشد و حرمت جایگاهشان را پاس بدارد.

بازدیدها: 3