در عرصه سیاست وقتی از جریان‌های اصلی فعال صحبت من شود همه‌ی نگاه‌ها به دو جناح اصول‌گرا و اصلاح‌طلب معطوف می‌گردد. در ورزش نیز علی‌رغم این‌که دو جریان اصلی وجود دارد اما آن‌ها هیچ شباهتی به جریان‌های سیاسی ندارند و به عبارت دیگر در ورزش مفهومی به‌نام اصول‌گرا و اصلاح‌طلب و یا چپ و راست وجود ندارد.

جریان‌های دنیای ورزش یکی جریان ورزشی است. جریانی که اکثریت جامعه ورزش را شامل می شود. جریانی که به‌دنبال اصلاح و تحول و پیشرفت در جامعه هستند. جریانی که جز حاکمیت عدالت در ورزش و رساندن حق به حق‌دار هدف دیگری ندارد. جریانی که پایبند به اخلاق ورزشی بوده و مبارزه با فساد و پلشتی و باج‌خواهی و هرج‌ومرج را از مهم‌ترین وظایف خود می‌داند.

دومین جریان در ورزش جریانی است ضد ورزش آویزان. جریانی که از بودن در ورزش به‌دنبال پیگیری اهداف باندی، مواهب شخصی و به خدمت گرفتن دوستان و یاران و سپردن کار به دست افراد نالایق و غیرورزشی است. این گروه بیشتر افراد غریبه با ورزش و فرصت‌طلب‌های همیشه مدعی را زیر چتر حمایت خود قرار می‌دهد. هرچند که برخی از ورزشی‌هایی که پشت به خوبی‌ها می‌کنند و در فکر درآمد‌های سرشار هستند در این‌گونه جمع‌ها ممکن است به چشم آیند و مشاهده شوند.

گروه دوم با رفتارهای خاص و پشتیبانی‌هایی که از عناصر خود به عمل می‌آورند در کنترل اوضاع ورزش و تعیین برنامه‌های آن نقش‌آفرینی می‌کنند. آن‌ها با توسل به هر وسیله‌ای از سروسامان یافتن اوضاع ورزش و تحول و ارتقای جایگاه آن ممانعت می‌نمایند. برای رسیدن به هدف اگر لازم باشد حرمت می‌شکنند و دروغ و بزرگ‌نمایی را در دستور کار خود قرار می‌دهند و در یک کلام با شدت و جدیت به‌دنبال حفظ وضع موجود بوده و با هرگونه تحول و ایجاد تغییرات در ساختار ورزش مخالفت می نمایند.

دراین‌میان نقش کسانی که به‌عنوان مسئول گوشه‌ای از مسئولیت‌های ورزش را برعهده گرفته‌اند بسیار مهم و تعیین‌کننده است. این‌که در کدام جریان قرار بگیرند و حمایت‌هایشان را به کدام سو و جهت سوق بدهند. مسئولی که روحیه جهادی نداشته باشد و اهل تصمیم‌گیری‌های مهم نباشد، مسئولی که دچار روزمرگی باشد و به هوچی‌گرهای دارای پیشینه غیر قابل‌قبول سر خم بکند نمی‌تواند به مسئولیت عمل نماید و با قرار گرفتن در صف آویزان‌ها خود به آفتی بزرگ برای ورزش تبدیل می‌شود.

مدیری که توانایی و اراده ترویج فرهنگ فتوت و مردانگی و ارتقای اخلاق عمومی را نداشته باشد به مهره‌ای در دست قدرت‌طلبان و هر‌هری مسلکان هم تبدیل می‌شود و پا بر روی ارزش‌ها می‌گذارد.

در هر دوره‌ای مسئولان در شعار، خود را طرفدار دو آتشه‌ی ورزش و هوادار اصلاح و تحول و پیشرفت و معتقد به حفظ حرمت بزرگان و پیشکسوتان و مبارزه با فرصت‌طلبان و هوچی‌گرها و باندباز‌ها نشان می دهند ولی برخی‌ها در عمل قافیه را می‌بازند و ناخودآگاه در دام کسانی که کاری جز ضربه زدن به ورزش ندارند گرفتار می‌شوند. امیدواریم دولت چهاردهم و مسئولین ورزش و به‌خصوص ورزش استان‌ها از رهروان صادق جریان ورزشی باشند و بدین ترتیب امکان خودنمایی و عرض اندام به جریان غیر ورزشی‌ها و آویزان‌ها ندهند. ان‌شاءالله.

بازدیدها: 3