با وجود آن‌که انتظار می‌رفت پس از تجاوز رژیم صهیونیستی به قطر در اجلاس دوحه شاهد اتخاذ موضعی قاطع و عملی از سوی کشورهای عربی و اسلامی برای مقابله با جنایات رژیم باشیم، بیانیه ناامیدکننده این اجلاس نشان داد متأسفانه این کشورها هنوز متنبه نشده‌ و فاقد اراده عملی در این مقوله هستند.

به گزارش خبرنگار سیاسی ایرنا، کشورهای عربی حتی اگر برای انفعال خود در مقابله با رژیم نامشروع صهیونیستی از ۱۹۴۸ تا قبل از ۷ اکتبر توجیهی داشتند، جنایات این رژیم اما در حدود ۲ سال گذشته به حدی فجیع و عریان بوده که حجت را بر هر فردی که ادعای انسانیت دارد تمام کرده است؛ شکل‌گیری اجتماعات عظیم مردمی در ۵ قاره جهان که روز به روز، هم بر گستره جغرافیایی و هم بر تعداد آن افزوده می‌شود، گواه روشن این مدعاست.

دولت‌های عربی اما تقریبا کَکشان هم نگزید و با اظهاراتی که در اغلب موارد خیلی هم قاطع نبود، تنها به صورت شعاری به محکومیت جنایات صهیونیست‌ها بسنده می‌کردند، چه بسا با این تصور که وقایع غزه نتیجه اختلاف گروه‌های مبارز فلسطینی با رژیم صهیونیستی است و قرار و مدارهایی که پیش از ۷ اکتبر و در قالب روند عادی‌سازی روابط و «پیمان ابراهیم» با رژیم گذاشته‌اند آنها را از تجاوزگری این جرثومه فساد مصون خواهد داشت.

آنها حتی به جنگ‌افزارهای پیشرفته‌ای که با میلیاردها دلار نفتی از آمریکا خریده بودند دل بسته بودند که در هنگامه خوف و خطر به کارشان خواهد آمد. و مهم‌تر از همه می‌پنداشتند در صورت لزوم خود آمریکا هم به دفاع از آن‌ها به میدان خواهد آمد.

حکام بی خیال عرب هشدارهای مکرر جمهوری اسلامی در این باب که رژیم منحوس سودای نیل تا فرات دارد و اگر خاطرش از حماس و حزب‌الله آسوده شود به فلسطین و لبنان بسنده نکرده و به سراغ آنها خواهد رفت را جدی نمی‌گرفتند و گوششان بدهکار نبود.

 

رهبر معظم انقلاب در همان روزهای ابتدایی شروع طوفان‌الاقصی در ۱۰ آبان ۱۴۰۲ متذکر شدند: «این را من چند روز قبل از این هم گفتم، حالا هم تکرار می‌کنم: از دنیای اسلام توقّع بیشتری هست. دولتهای مسلمان باید بدانند که اگر امروز به فلسطین کمک نکنند ــ هر کس هر جور می‌تواند کمک کند ــ دشمنِ فلسطین را که دشمن اسلام و دشمن انسانیّت است تقویت کرده‌اند و فردا همین خطر، خودشان را تهدید خواهد کرد.»

رژیم کودک کش هرچه بر جنایتش می‌افزود و هر چه صداها از ملت‌های دیگر بیشتر به اعتراض برمی‌خاست، از کشورهای اسلامی کمتر اقدامی عملی انجام می‌گرفت.

حتی تجاوز نظامی و حمله تروریستی رژیم صهیونی به ایران در بحبوحه مذاکرات و جنگ ۱۲ روزه هم تلنگری برای حکام عرب نشد و این حمله را هم ذیل اختلافات بنیادین جمهوری اسلامی با رژیم مجعول تحلیل کرده و هم‌چنان با این قبیل توجیه‌ها، از مسئولیت اقدام قاطع علیه صهیونیست‌های وحشی سر باز می‌زدند.

رهبر معظم انقلاب: اگر امروز به فلسطین کمک نکنند ــ هر کس هر جور می‌تواند کمک کند ــ دشمنِ فلسطین را که دشمن اسلام و دشمن انسانیّت است تقویت کرده‌اند و فردا همین خطر، خودشان را تهدید خواهد کرد.با تداوم تجاوز وحشیانه رژیم جنایتکار صهیونیست به لبنان و نقض مکرر آتش‌بس، حتی پس از شهادت سید حسن نصرالله و روی کار آمدن دولتی که نهایت مماشات را با غصابان صهیونیست به خرج می‌داد، و سوریه‌ پس از اسد و در زمانه جوَلان جولانی، امید می‌رفت حکام کشورهای اسلامی از خواب زمستانی اعتماد به رژیم بیدار شده و اقدامی جدی شکل دهند، که با کمال تأسف و با وجود حیرت دنیا این هم واقع نشد و حکام عرب از توهم در امان بودن از شرّ رژیم، بیرون نیامدند.

و این در حالی است که موج بیداری جهانی نسبت با این موضوع به راه افتاده و هر روز بر ابعاد آن افزوده می‌شود، که آخرین مصداق آن به راه افتادن کاروان «صمود» متشکل از حدود ۶۰ قایق از بیش از ۴۰ کشور عمدتا غیرعرب و غیر مسلمان برای درهم شکستن محاصره غزه می‌باشد.

 

در این راستا جمهوری اسلامی ایران بارها و بارها خواستار انسجام و یکپارچگی دنیای اسلام در برابر خطر صهیونیسم بوده است؛ مطالبه‌ای که قدمت آن البته به پیش از انقلاب اسلامی و همان اوان شروع نهضت توسط بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی (ره) باز می‌گردد و مصداق آن هم نام‌گذاری جمعه آخر ماه مبارک رمضان از سوی ایشان به نام «روز قدس» است که لااقل سالی یکبار هم که شده بعضی دولت‌های عافیت‌طلب اسلامی به یاد فلسطین بیفتند و متوجه خطر صهیون باشند. اما به ویژه در دوسال اخیر این هشدارها شدت گرفته و مسئولان عالی‌رتبه نظام همواره خواستار اتحاد و اقدام عملی دنیای اسلام علیه جرثومه فساد شده‌اند، بلکه در برابر ترکتازی بی‌محابای این باند جنایتکار مانعی ایجاد شود.

رهبر معظم انقلاب در این مدت بارها و بارها با ناکافی دانستن محکومیت‌های کلامی و ظاهری برخی دولت‌های اسلامی، قطع همکاری اقتصادی را به‌مثابه یک راهکار عملی به منظور مقابله با جنایت‌های بی‌نظیر رژیم صهیونیستی برشمرده و خواستار مسدود کردن شریان ارسال کالا به سرزمین‌های اشغالی از سوی کشورهای اسلامی شده‌اند. ایشان ۱۰ آبان ۱۴۰۲ با تأکید بر لزوم بسیج دنیای اسلام و پافشاری دولت‌های اسلامی بر قطع فوری جنایات و بمباران‌ها در غزه، از این دولت‌ها خواستند راه صدور نفت و ارزاق به رژیم صهیونیستی را مسدود و با آن همکاری اقتصادی نکنند.

رهبر معظم انقلاب همچنین ۲۸ آبان ۱۴۰۲با انتقاد از محکومیت ظاهری جنایات رژیم صهیونیستی توسط برخی دولت‌های اسلامی فرمودند: «این، قابل قبول نیست. کار اصلی آن است که شریان و جریان حیاتی رژیم صهیونیستی قطع شود و دولت‌های اسلامی مانع از رسیدن انرژی و کالا به این رژیم شوند.» ایشان همین مضمون را ۳ بهمن ۱۴۰۲ نیز تکرار کرده و فرمودند: «آن موضوعی که در اختیار مسئولان کشورهای اسلامی است، قطع شریان‌های حیاتی به رژیم صهیونیستی است، کشورهای اسلامی باید ارتباط سیاسی و اقتصادی خود را با رژیم صهیونیستی قطع کنند و به این رژیم کمک نکنند.»

درست در زمانی که قطر می‌خواست مانور میانجی‌گری برگزار کند، اسرائیل با بازتکرار سناریوی حمله به ایران، میزی را که قطر برای مذاکره حماس چیده بود بمبارن کرد تا اثباتی بر این حقیقت باشد که وابستگی امنیتی به آمریکا برای کشورهای عربی امنیت نمی‌آورد، و فرآیند عادی‌سازی به جای امنیت تنها زمینه نفوذ اسرائیل را در این کشورها فراهم خواهد آورد.

آخرین هشدار ایشان به دو روز پیش از حمله صهیونیست ها به قطر بازمی‌گردد که در جریان دیدار با اعضای دولت فرمودند: آخرین عرض ما مربوط به غزّه و جنایت های بی‌نظیری است که این صهیونِ ملعون در حال انجام آن است. واقعاً انسان حیرت می‌کند از این همه جنایت […] بله، درست است، آمریکا پشتیبانش است، آمریکا هم قدرت بزرگی است، در این شکّی نیست، امّا راه برای مقابله‌ی با این وضع بسته نیست. کشورهای معترض ــ که امروز کشورهای اسلامی و غیر اسلامی را شامل می‌شود ــ بخصوص کشورهای اسلامی باید روابط بازرگانی‌شان با رژیم صهیونیست را بکلّی قطع کنند و حتّی روابط سیاسی را هم قطع کنند، [او را] منزوی کنند. […] باید راه‌ها بسته بشود. این وظیفه‌ای است که بر عهده‌ی همه‌ی دولتها است. به نظرم میرسد یکی از خطوط اصلی دیپلماسی ما باید این باشد: به دولتها سفارش کنیم و تأکید کنیم که روابطتان را قطع کنید؛ اوّلاً و در درجه‌ی اوّل روابط بازرگانی، در درجه‌ی بعد [هم] روابط سیاسی را قطع کنید.

هشدارهایی که متأسفانه همچنان نادیده گرفته شد و درست در زمانی که قطر می‌خواست مانور میانجی‌گری بین حماس و رژیم صهیونی برگزار کند، اسرائیل با بازتکرار سناریوی حمله به ایران، در تجاوزی آشکار به این کشور، میزی را که قطر برای مذاکره حماس چیده بود بمبارن کرد تا اثبات دوباره‌ای بر این حقیقت باشد که وابستگی امنیتی به آمریکا برای کشورهای عربی امنیت نمی‌آورد، و فرآیند عادی‌سازی به جای امنیت تنها زمینه نفوذ اسرائیل را در این کشورها فراهم خواهد آورد.

 

قطر در شرایطی مورد حمله رژیم قرار گرفت که بزرگترین پایگاه نظامی آمریکا در منطقه را در خود دارد، پایگاهی که در جنگ ۱۲ روزه به‌مثابه بخشی از پدافند اسرائیل عمل می‌کرد و مسئولیت دفع حملات ایران را داشت، اما در برابر حمله رژیم به خاک خود اجازه استفاده از این پدافند را نداشت و باز همه اینها در شرایطی است که این حمله با اطلاع آمریکا انجام شد و با وجود همه خوش خدمتی‌ قطری‌ها برای آنها، آمریکایی‌ها ممانعتی از این حمله به عمل نیاوردند.

این واقعه هم‌چنین مغرضانه بودن القائات آمریکا و فرزند نامشروعش را در تهدید جلوه دادن ایران به کشورهای عربی اثبات کرد و آن‌ها را نسبت به این حقیقت متنبه ساخت که دشمن و تهدید اصلی منطقه، نه تهران، که اتفاقا تل‌آویو است و تنها راه برون‌رفت از بحرانی که سال‌هاست خاورمیانه را درگیر کرده و دو سال است خواب را از چشمان مردمان این جغرافیا ربوده، همانگونه که رهبر انقلاب تأکید کرده‌اند، قطع همکاری‌ همه کشورهای اسلامی با باند جنایتکار صهیونی، نخست در ساحت اقتصادی و بازرگانی و سپس سیاسی می‌باشد.

تجاوز رژیم به قطر و موج محکومیتی که در سطح جهانی و به‌ویژه غرب آسیا و کشورهای عربی- اسلامی به راه افتاد، این امید را ایجاد کرد که اینبار دیگر کشورهای اسلامی متنبه شده‌اند و قصد دارند به‌واقع اقدامی عملی برای مقابله با آن شکل دهند، چه اینکه دیگر دریافته‌اند ممکن است هدف بعدی یکی از خود آن‌ها باشند. به‌ویژه تکاپو برای برگزاری اجلاس دوحه در کمترین زمان ممکن که ضمن آن برای تجاوزگری گستاخانه رژیم و همچنین اتخاذ موضعی واحد و مؤثر از جانب کشورهای منطقه چاره‌ای شود، و نیز مواضع قاطع قطر مبنی بر پاسخ حتمی و مناسب به رژیم، این امید را دو چندان می‌کرد.

امیر قطر حمله صهیونیست‌ها به کشورش را حمله‌ای بزدلانه و خائنانه خواند و گفت: جنگ علیه غزه به جنگی برای نابودی تبدیل شده است.

شیخ تمیم بن حمد آل ثانی با طرح این سؤال که اگر اسرائیل می‌خواهد رهبری سیاسی حماس را ترور کند، چرا با آن مذاکره می‌کند؟ خاطرنشان کرد: نتانیاهو رویای تبدیل منطقه عربی به حوزه نفوذ اسرائیل را در سر می‌پروراند و این یک توهم خطرناک است.

وی افزود: اسرائیل صلح با کشورهای اطراف خود را رد می‌کند و می‌خواهد اراده خود را بر آنها تحمیل کند. اقدامات عملی برای مقابله با تکبر اسرائیل ضروری است.

دیگر میهمانان اجلاس هم اظهارات مشابهی داشتند.

 

اما مسعود پزشکیان رئیس جمهور کشورمان با صراحت ضرورت مقابله عملی با اسرائیل را به حاضرین در اجلاس متذکر شد و خاطرنشان کرد: حمله به دوحه، بسیاری از معادلات و تفکرات اشتباه را دگرگون ساخت و نشان داد که هیچ کشور عربی یا مسلمانی از تجاوز رژیم تل‌آویو در امان نیست. فردا می‌تواند نوبت هر یک از پایتخت‌های عربی و اسلامی باشد. انتخاب روشن است؛ باید با هم متحد شویم.

وی به رهبران کشورهای عربی و اسلامی حاضر در اجلاس دوحه یادآوری کرد؛ ما به مردم فلسطین و به همه کسانی که به عدالت ایمان دارند ۲ چیز بدهکاریم: صراحت کلام و اقدام، و اظهار داشت: از باب صراحت کلام باید گفت که جنایات رژیم صهیونیستی خطاهای موردی نیستند؛ آنها بخشی از یک دکترین تسلط، پاکسازی و ایجاد ترس‌اند، استراتژی پاکسازی قومی، توسعه‌طلبی و تجاوز که با همدستی آمریکا و برخی کشورهای غربی تقویت می‌شوند.

پزشکیان: حمله به دوحه، بسیاری از معادلات و تفکرات اشتباه را دگرگون ساخت و نشان داد که هیچ کشور عربی یا مسلمانی از تجاوز رژیم تل‌آویو در امان نیست. فردا می‌تواند نوبت هر یک از پایتخت‌های عربی و اسلامی باشد. انتخاب روشن است.

پزشکیان همچنین با تصریح بر اینکه اقدامات بدون وحدت کارآمد نخواهند بود و رژیم صهیونیستی روی رقابت‌ها و اولویت‌های متضاد ما حساب کرده‌ است، تأکید کرد: اما از باب اقدام باید گفت که کلمات، نسل‌کشی را پایان نمی‌دهند. باید متجاوز را منزوی کنیم، تسلیحات و تأمین مالی او را قطع و رهبرانشان را در دادگاه‌های عدالت پاسخگو کنیم. (متن کامل این خبر را اینجا بخوانید.)

چنان‌که اشاره شد پس از اظهارات قاطع امیر قطر و بیانات مشابه دیگر شرکت‌کنندگان انتظار می‌رفت زین‌پس شاهد یک اقدام عملی واقعی از جانب این کشورها باشیم؛ از این‌رو چشم‌ها به بیانیه پایانی به‌مثابه برونداد اجلاس دوخته شده بود تا چه تدبیری به این منظور اتخاذ می‌کند. لیکن متأسفانه نشست اضطراری سران کشورهای عربی و اسلامی دردوحه با بیانیه‌ای بسیار ضعیف، منفعلانه و ناامیدکننده و فاقد ضمانت های اجرایی به کار خود پایان داد. در این بیانیه، از «مواضع متمدنانه و حکیمانه قطر در برخورد با تجاوز اسرائیل» قدردانی شده است. و به این ترتیب بی‌عملی و بسنده کردن به محکومیت لسانی به‌مثابه موضعی «متمدنانه و حکیمانه» قلمداد شده است.

 

دنیا ناباورانه نظاره‌گر این حقیقت تلخ بود که واکنش جمعی دولت‌های اسلامی، با وجود برخورداری از ظرفیت‌های عظیم انسانی، ژئوپلیتیکی و اقتصادی، همچنان در سطح بیانیه‌خوانی ناامید کننده و محکومیت لفظی باقی ماند و هیچ تدبیری برای مقابله با تجاوزگری گستاخانه رژیم و پایان دو سال نسل‌کشی آن علیه مردم مظلوم غزه اندیشیده نشد. امری که مورد انتقاد بسیاری از کارشناسان و تحلیل‌گران واقع شد و از جمله مقامات یمنی با انتقاد شدید از این مواضع خسته‌کننده و کشورهای عربی را به الگوپذیری از جمهوری اسلامی ایران و مقاومت در مواجهه با رژیم صهیونیستی فراخواندند.

وزارت خارجه یمن سه شنبه شب و پس از حملات دوباره رژیم صهیونیستی به بندر الحدیده یک روز پس از اجلاس دوحه، در واکنش به نتیجه اجلاس اضطراری سران کشورهای عربی و اسلامی در قطر، با صدور بیانیه ای اعلام کرد نتایج این نشست برای ملت‌های عربی و اسلامی ناامید کننده بود و به سطح تهدید موجودیتی که رژیم صهیونیستی برای کل امت اسلامی به وجود آورده است، نرسید.

وزارت خارجه یمن تاکید کرد: این اجلاس، گام‌های عملی جدی برای وادار کردن رژیم صهیونیستی به رعایت قوانین بین‌المللی و پایان دادن به تجاوز و محاصره علیه غزه و تهدیدات این رژیم ضد کشورهای منطقه اتخاذ نکرده است.

عبدالباری عطوان، از کارشناسان مسائل جهان اسلام هم در واکنش به نشست دوحه گفت: «چطور انتظار داریم اسرائیل از ما بترسد؟! برگزاری چنین نشست‌هایی با بیانیه‌ها و محکوم‌کردن‌های بی‌خاصیت نتیجه معکوس دارد؛ باعث می‌شود نتانیاهو با جسارت بیشتری به پایتخت‌های عربی تجاور کند … به آن رهبران عربی که در این نشست حاضر نشدند، درود می‌فرستم زیرا واقعاً وقت تلف کردن است؛ این موضعی شرم‌آور بود، موضعی عربی اسلامی که مایه ننگ است. آنها حتی از آمریکا انتقاد هم نکردند.»

در اثبات نمایشی و ناکافی بودن بیانیه دوحه همین بس که کمتر از ۲۴ ساعت پس از خاتمه این اجلاس رژیم نسل‌کش صهیونیستی هم برای چندمین بار به یمن تجاوز و بندر الحدیده آن را بمباران کرد، هم حمله زمینی خود به غزه را آغاز کرد تا این گمان را تقویت کند که اجلاس دوحه نه‌تنها هیچ بازدارندگی و مانعی بر سر راه تداوم جنایات رژیم نیست، که چه بسا به‌مثابه چراغ سبزی راه را بر آن باز هم می‌کند. و این سؤال همچنان مطرح است که کشورهای عربی و مسلمان منطقه کی قرار است از خواب سنگین غفلت و انفعال در برابر اسرائیل بیدار شوند؟!

بازدیدها: 1