«بهمن کارگر» مسئول نیروی انسانی قرارگاه نجف در کتاب تاریخ شفاهی دفاع مقدس به تشریح وضعیت نیروی انسانی سپاه در دوران جنگ هشت ساله می‌پردازد. 

به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا کتاب تاریخ شفاهی دفاع مقدس؛ روایت بهمن کارگر، مسئول نیروی انسانی قرارگاه نجف به قلم یحیی نیازی توسط انتشارات مرکز اسناد، تحقیقات و نشر معارف دفاع مقدس در ۵۰۰ نسخه و در ۴۵۶ صفحه به چاپ رسید.

این کتاب در ۲۱ گفت‌وگو به چاپ رسیده که شامل مطالبی همچون از تولد تا دوران مبارزه، مربی‌گری نظامی عقیدتی در مساجد و ادارات، حضور در جبهه سوسنگرد، حضور در عملیات فتح المبین، سر و سامان گرفتن اوضاع سپاه منطقه ۷، تغییر و تحول در سپاه مناطق؛ چالش ها و راه حل ها، تقویت یگان های رزمی و شکست طرح تشکیل مناطق بزرگ، عملیات های کربلای ۱ و ۲، عملیات های کربلای ۴ و ۵، حضور در عملیات های سال ۱۳۶۶ و معاونت نیروی انسانی سپاه یکم ثارالله(ع) و جنگ فرسایشی و پذیرش قطعنامه ۵۹۸ است.

خلاءهای تاریخ نگاری دفاع مقدس مرتفع می‌شود

در پیشگفتار این کتاب آمده است: از جمله موسساتی که در زمینه تاریخ شفاهی در حوزه جنگ تحمیلی عراق علیه ایران پیشگام محسوب می‌شود، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس است که در اواخر سال ۱۳۶۰ و اوایل ۱۳۶۱ تاسیس شد. راویان این مرکز در طول سال‌های دفاع مقدس، با حضور در کنار فرماندهان به ثبت و ضبط رویدادها در لحظه وقوع آنها می‌پرداختند و برخی از آنان نیز در این راه به شهادت رسیدند.

حاصل تلاش‌های آنها تولید اسنادی دست اول و منحصر به فرد در خصوص جنگ تحمیلی بوده که همراه با اسناد رسمی مکتوب هر عملیات در این مرکز طبقه‌بندی و سازماندهی شده و تاکنون آثار متعددی بر اساس این اسناد، تالیف و تدوین و منتشر شده است. پس از جنگ، به تدریج تجربه نشان داد که اسناد و آثار منتج از آنها به تنهایی بیان کننده همه ابعاد جنگ و عمق وقایع آن نیستند.

به همین دلیل از سال ۱۳۸۸ برگزاری جلسات مصاحبه با فرماندهان و مسئولان جنگ در دستور کار قرار گرفت تا از این طریق خلاءهای تاریخ نگاری دفاع مقدس مرتفع شود. خروجی این گفت‌وگوها پس از تدوین، تنقیح و تدقیق بر اساس اسناد در قالب کتاب‌های تاریخ شفاهی منتشر شده است. یکی از افراد فعال در دوران دفاع مقدس، سردار سرتیپ بسیجی دکتر بهمن کارگر از مسئولان پرسنلی منطقه هفت (غرب کشور)، مسئول پرسنلی قرارگاه نجف و معاون نیروی انسانی و آموزش سپاه یکم ثارالله (شامل استان تهران و مرکزی) است. (۱۵ و ۱۶)

اطلاعات مطلعان جنگ در ابعاد گوناگون بررسی می شود

نویسنده نیز در مقدمه نوشت: نیروی انسانی سپاه به منظور تامین، آموزش، سازماندهی، به کارگیری و نگهداشت رزمندگان اسلام مراحل متعددی را طی کرد تا به رشد و تکاملی مطلوب دست یافت. شرح و ترسیم وضعیت نیروی انسانی سپاه به ویژه در منطقه ۷ و قرارگاه نجف اشرف از جمله موضوعاتی است که پرداختن جدی به آن برای تکمیل منابع مربوط به این حوزه ضرورت داشت.

 

مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس در راستای ماموریت خود در حوزه تدوین تاریخ شفای دفاع مقدس، این موضوع را مد نظر قرار داد و بر همین اساس و با هدف بهره‌گیری از دانسته‌های مطلعان جنگ در ابعاد گوناگون مقرر شد که مباحث مربوط به نیروی انسانی در سطح قرارگاه نجف اشرف و سپاه منطقه ۷ در قالب تاریخ شفایی و گفت‌وگو با سردار سرتیپ بسیجی دکتر بهمن کارگر از مسئولان نیروی انسانی در دوران دفاع مقدس در دستور کار مرکز قرار گیرد.(صفحه ۱۹)

ازدواجی پرثمر و خیلی خوب

کارگر در گفتار اول درباره ازدواج خود گفت: من اولین فرزند خانواده بودم و آن موقع، جوان‌ها به خصوص نیروهای سپاه در سنین پایین ازدواج می‌کردند. مادرم از زمستان سال ۵۸ به من اصرار می‌کرد که ازدواج کنم. الان فرزندانم به من ایراد می‌گیرند که چرا اینقدر زود ازدواج کرده‌ام ولی خودم اصلاً پشیمان نیستم. من بابت عضویتم در سپاه و ازدواج با همسرم یک لحظه هم احساس پشیمانی نکرده‌ام. واقعا این ازدواج برای من خیلی خوب و پرثمر بوده است.

 

خانواده همسرم تا سال ۱۳۵۷ همسایه ما بودند و در خانه روبرویی‌مان زندگی می‌کردند. در زمان پیروزی انقلاب به محله افسریه رفتند و در آنجا ساکن شدند. من که به سپاه رفتم، با برادر همسرم در ارتباط بودم. دو تا از برادرهای خانم من به نام‌های محمدعلی و مهدی جابری شهید شده‌اند. من با شهید محمدعلی که یک سال و نیم از من بزرگتر بود، درباره مسائل مسجد و… ارتباط داشتم. یک روز که مادر ایشان به منزل ما آمده بود، مادرم از فرصت استفاده و موضوع خواستگاری را مطرح کرد. (۱۰۳ و ۱۰۴)

گفت‌وگوی نهم کتاب در یک نگاه

گفت‌وگوی نهم کتاب با عنوان حضور در عملیات فتح المبین و تشکیل تیپ‌های رزمی در غرب کشور ارائه شده که چکیده آن به این شرح است: اولین موضوعی که در این گفت‌وگو به آن پرداخته شد، حضور سردار کارگر در عملیات فتح المبین بود ولی در زمان اجرای این عملیات به عنوان معاون تعاون غرب همراه با عده‌ای از نیروهای بهداری و پرسنلی منطقه ۷ به دو کوهه رفت تا به تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) کمک کند.

بعد از پایان عملیات فتح المبین، دوباره به منطقه ۷ بازگشت. در این زمان، تشکیل تیپ‌های رزمی منطقه ۷ با درایت محمد بروجردی آغاز شد. علاوه بر این تشکیل قرارگاه حمزه سیدالشهدا نیز در دستور کار قرار گرفت. اولین تیپی که در این راستا تشکیل شد، تیپ ویژه شهدا به فرماندهی ناصر کاظمی بود که برای فعالیت در کردستان ماموریت داشت. در همین اثنا سید باقر طباطبایی نژاد فرمانده سپاه سنقر شد و کارگر از خرداد ۱۳۶۱ مسئولیت پرسنلی منطقه ۷ را بر عهده گرفت.

 

بهمن کارگر در بخش دیگر جلسه، اشاره کوتاهی نیز به ویژگی‌های منطقه سرپل ذهاب کرد و توضیح داد که بعد از برگشتن به منطقه ۷، بروجردی ماموریت جدیدی به آنها داد و گفت بروند همه مناطق تحت کنترل منطقه ۷ را بررسی کنند. به همین منظور، تیم منسجمی از مسئولان پرسنلی، عملیات، تبلیغات، اطلاعات، تدارکات و… تشکیل شد و آنها ابتدا به روانسر، بعد به جوانرود و از آنجا هم به تازه‌آباد رفتند و از تازه‌آباد نیز دشت ذهاب و ارتفاعات گاوی و مناطق دیگر را بررسی کردند.

در حین این ماموریت او و همراهانش در نزدیکی بابایادگار نزدیک بود به اسارت نیروهای عراقی درآید که اطلاع‌رسانی به موقع یکی از نیروهای بومی مانع آن شد. در انتهای گفت‌وگو سردار کارگر به شهادت (محسن)حاجی بابا اشاره و از آن به تلخی یاد کرد و سپس به درگذشت حبیب خلیفه سلطانی به همراه خانواده‌اش در جاده و با وسیله نقلیه عمومی اشاره کرد و آن را خسارتی برای منطقه ۷ خواند.(صفحه ۱۸۱)

استفاده گسترده صدا از مواد شیمیایی در عملیات خیبر

استفاده شدید دشمن از مواد شیمیایی در عملیات خیبر واقعاً وحشتناک بود. وقتی به اورژانس‌ها سر می‌زدیم، می‌دیدیم که دشمن به شدت از گاز تاول‌زا و خردل استفاده کرده. خیلی از بچه‌ها همان موقع شهید شده بودند. این حملات شیمیایی در خسارت وارد کردن به یگان‌ها خیلی تاثیر داشت. قبل از آن هم صدام از شیمیایی استفاده کرده بود ولی اینجا خیلی گسترده بود. یکی از وقایع تلخ عملیات خیبر هم شهادت حاج (ابراهیم) همت بود که ضربه بزرگی برای سپاه و به ویژه لشکر ۲۷ بود. دست حاج حسین خرازی هم آنجا قطع شد. حمید باکری برادر آقا مهدی باکری هم در خیبر شهید شد. ما تقریبا یک هفته تا ۱۰ روزی در آن منطقه عملیاتی بودیم و به کرمانشاه برگشتیم. (صفحه ۲۷۵)

طرح شهید حسن باقری برای برگزاری دوره های مالک اشتر

شهادت و جانباز شدن برخی از فرماندهان یگان‌ها مثل همت و باکری نشان می‌داد که فرماندهان در خط مقدم هستند و جلوتر از رزمنده‌ها، دارند می‌جنگند این خودش حُسن بزرگی بود ولی طرف دیگر ماجرا این بود که این‌ها سرمایه‌های اصلی سپاه در جنگ بودند. ما چقدر می‌بایست زحمت می‌کشیدیم که یک فرمانده دیگر مثل شهید همت تربیت کنیم؟ پس می‌بایست برای همتاسازی و جانشین پروری این‌ها فکری می‌کردیم. شاید از همان موقع به فکر افتادند که عده‌ای از فرماندهان بروند دافوس (دوره عالی دانشکده فرماندهی و ستاد) آموزش ببینند و دوره‌هایی مثل مالک اشتر که طراح آن شهید حسن باقری بود، اجرا شد. بنابراین اهمیت کلی نیروی انسانی مد نظر من است اما خود واحد پرسنلی هم برای جذب سازماندهی و آموزش نیروی انسانی مورد نیاز جنگ، اهمیت زیادی داشت. (صفحه ۲۸۰)

نخستین استفاده از رایانه در دفاع مقدس

تقریبا هزار نفر در عملیات کربلای یک شهید و پنج هزار نفر هم مجروح شدند. ما برای اولین بار، آمار این‌ها را به صورت کامپیوتری درآوردیم. تا حدودی هم تحلیلشان می‌کردیم. مسئول این کار مهندس یونسی بود. او بچه کنگاور و فارغ التحصیل رشته کامپیوتر بود. او خواهرزاده آقای (محمود) محمدی عراقی (نماینده مردم استان کرمانشاه در مجلس خبرگان رهبری و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام»بود…. ما چند دستگاه کامپیوتر خریده بودیم. آقای مصطفی ایزدی فارغ التحصیل رشته الکترونیک و مخابرات و پیگیری این‌جور کارها بود. محمدحسن بخشی‌زاده مسئول ستاد قرارگاه نجف، ایشان را همراهی می‌کرد. ما چند تا کامپیوتر و دو دستگاه پرینتر(چاپگر) هم داشتیم که برای آن زمان امکانات زیادی بود. استخراج آمار شهدا و مجروحان را ما در عملیات کربلای یک به صورت آزمایشی انجام دادیم. بعد نتایجش را با آقای (حسین) ظریف منش منتقل کردیم که ایشان خیلی استقبال کرد.(صفحه ۳۳۹)

 

موفقیت های کربلای ۵

سپاه امروز را ما از کربلای ۵ داریم. با وجود این‌که نیروهای سه گانه سپاه در سال ۶۴ تشکیل شده بودند، سپاه وقتی که به داخل کوره کربلای ۵ رفت، پخته شد. ارتقای خودباوری و ایجاد سبک مدیریتی جدید سپاه را مرهون موفقیت‌های کربلا ۵ هستیم. مقام معظم رهبری، امام خامنه‌ای درباره این عملیات فرمودند «ما باید یک کلاس و یک مکتب کربلای ۵ بگذاریم. شب‌های عملیات کربلای ۵، شب‌های قدر این انقلاب است و انس آن باعث وارسته شدن می‌باشد. هر کس آن عملیات را فراموش کند، نامش از اردوگاه انقلاب قلم خواهد خورد؛ لذا باید این حادثه بزرگ را زنده نگه داریم.» واقعا باید از هوشمندی و درایت فرماندهان و البته حضور روحانیت و سخنرانی‌هایشان برای رزمندگان در این عملیات خیلی تشکر کرد. این‌که کمتر از ۱۵ روز بعد از یک عملیات ناموفق، نیروها برای یک عملیات دیگر آماده شوند و آن موفقیت‌های بزرگ را کسب کنند، موضوع شایسته تحلیل و بررسی است و باید فرماندهی سپاه، آقای محسن رضایی و سایر فرماندهان را تحسین کرد. (صفحه ۳۵۷)

بازدیدها: 1