توماس برنهارد در داستان «ارزان‌خورها» به کاوش در ویرانی اجتماعی، یأس وجودی و حس بیگانگی عمیق در روان اتریشی‌ها پس از جنگ می‌پردازد و با طنزی تلخ و زبانی موزون، ریاکاری، شکست نهادها و زوال روابط انسانی در جامعه‌ای را نقد می‌کند که اخلاق را از دست داده است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، ارزان‌خورها داستان مردی به نام کالر، یک بایگان سابق و علاقه‌مند به علم الفراسه (سیماشناسی) است که در آپارتمانی نزدیک به یک پارک عمومی زندگی می‌کند. کالر ابتدا از روی کنجکاوی و بعد از روی وسواس به چهار مرد مسن توجه می‌کند و سپس دوستی با این افراد که آنان را ارزان‌خورها می‌نامند، شکل می‌گیرد؛ «آدم‌هایی که سال‌های سال با آنها پنج روز هفته، یعنی از دوشنبه تا جمعه، در آشپزخانه عمومی وین که به اختصار آعو نامیده می‌شد و مشخصاً در آعوی خیابان اصلی دوبلینگر غذای ارزان می‌خورده» (ص. ۱۰).

او مجذوب وجود آن‌ها و نمادهایی می‌شود که برای زندگی او و جامعه اطرافش همراه دارند. کالر روایتگری است که با توصیفات آمیخته به رنج‌های فکری و تحقیر نسبت به جامعه، پیچیدگی‌های درونی‌اش را بازگو می‌کند. داستان در سالزبورگ، شهری که توماس برنهارد با آن پیوندی عمیق داشت، می‌گذرد. اما این شهر در داستان به‌ عنوان یک منطقۀ دلگیر و ساکن به تصویر کشیده شده است، نه به‌ عنوان مقصدی زیبا در آلپ. در واقع، فضای داستان به‌ صورت کاراکتری مستقل عمل می‌کند که حال‌وهوای پوسیدگی و رکود جامعۀ اتریش را بازتاب می‌دهد؛ فضایی که نقدهای برنهارد نسبت به فرهنگ پس از جنگ اتریش را در خود جای داده است.

«حافظه عددی فوق العاده گلد شمیت ستودنی بوده و هیچ واقعه مهمی در تاریخ وجود نداشته که او نتواند تاریخ دقیق آن را به یاد بیاورد. با این اوصاف معلوم است که کالر بیش از همه مجذوب گلد شمیت شده بوده چون گلد شمیت با تمام وجود مثل خود کالر، انسانی فرهیخته و مدافع برچیدن نظام طبقاتی بوده است. از قرار معلوم گلدشمیت در مورد زبان معتقد بوده که عمدتاً از کلماتی تشکیل شده است که مثل وزنه اندیشه‌ها را دائماً به سمت پایین و رو به زمین فشار می‌دهند و در نتیجه اندیشه‌ها به هیچ وجه نمی‌توانند تمام معنا و بیکرانگی واقعی خود را آشکار کنند. به نظر او، زبان به بدترین نحو ممکن بر تفکری که باید ثبت شود سنگینی می‌کند و از قوت آن می‌کاهد و آن را تا سطح همواره رو به ضعف توانایی ذهن تنزل می‌دهد؛ ضعفی که متفکر چاره‌ای جز کنار آمدن با آن ندارد. گلد شمیت به کالر گفته بود که اندیشه هرگز به تمام معنا و در بی‌کرانگی واقعی خود بازتاب نیافته است و مادامی که بازتاب اندیشه به زبان وابسته باشد این وضعیت تغییری نخواهد کرد.» (ص. ۸۴).

در ارزان‌خورها، انزوا تجربه‌ای دوگانه است؛ هم بیرونی و هم درونی. کالر به‌شدت تنهاست؛ او در انزوا زندگی می‌کند و تنها به تماشای ارزان‌خورها دل خوش می‌کند. برای برنهارد، این انزوا نشانه‌ای از جامعه‌ای است که به مردم خود پشت کرده و آن‌ها را در خلأ وجودی رها کرده است. پیرمردهای داستان، افراد سال‌خورده و تهیدستی که به حال خود رها شده‌اند، نمادی از آن دسته از افرادی هستند که در حاشیه جامعه قرار گرفته و از ناهنجاری‌هایی رنج می‌برند که توماس برنهارد در بطن جامعه اتریش می‌بیند. عادت روزانه آن‌ها به مصرف غذاهای ارزان، استعاره‌ای تند از جامعه‌ای است که به ابتدایی‌ترین و بی‌روح‌ترین شکل ممکن به زندگی می‌چسبد، بی‌هیچ امید یا معنای عمیق‌تری.

«خود او بیش از همه متعجب شده بود که چرا تا سال‌ها ارزش واقعی ارزان‌خورها را درک نمی کرده، چون در تمام سال‌هایی که با آنها بوده در میانمایگی و به اصطلاح بی‌خاصیتی فکری آنها از نظر خودش تردیدی نداشته است. اما دقیقاً همین میانمایگی و بی اهمیتی و به قول خودش بی‌خاصیتی فکری آنها بوده که او را مجذوب آنها کرده بود. اگر آنها را به هر شکل دیگری غیر از یک مشت آدم عادی و به ویژه بی‌اهمیت و بی‌ارزش برای او و در واقع میانمایه می‌دیده طبیعتاً هرگز نمی‌توانسته‌اند در نظر او آن اهمیت و ارزشی را پیدا کنند که حالا برایش داشتند. او در لحظه گفتن همین حرف‌ها هم نمی‌توانست از اشاره به این موضوع خودداری کند که رسیدنش به ارزان‌خورها تصادفی نبوده است. گفت که قبل از شروع سخنرانی اصلی‌اش می‌خواهد ارزان‌خورها را معرفی کند» (ص.۵۹).

برنهارد (۱۹۳۱ تا ۱۹۸۹) داستان‌نویس، نمایشنامه‌نویس و شاعر اتریشی) که به دلیل نقدهای تند و گزنده‌اش از جامعۀ اتریش شهرت داشت، یکی از جسورترین صداها در ادبیات آلمانی‌زبان به‌ شمار می‌آید و ارزان‌خورها بسیاری از درون‌مایه‌ها و ویژگی‌های سبکی او را در خود جای داده است. این داستان کوتاه که به‌وضوح نقدی است بر ریاکاری، شکست نهادها و زوال روابط انسانی در جامعه‌ای که اخلاق خود را از دست داده است، طنز تلخ، زبان خاص و جملات بسیار طولانی دارد که به‌خوبی به فارسی بازگردانده شده است.

محمد همتی برنده جایزه ابوالحسن نجفی در سال ۱۳۹۶، کتاب را از آلمانی به فارسی ترجمه کرده است. این مترجم با جهانِ ذهنی توماس برنهارد آشنایی کامل دارد و با تکیه بر تسلطش بر زبان مبدا،این اثر برنهارد را برای خواننده فارسی زبان خواندنی کرده است.

نشر افق با خرید حق انحصاری نشر اثر (کپی‌رایت) ناشر رسمی آثار توماس برنهارد، ارزان‌خورها را با ترجمه محمد همتی در ۹۶ صفحه منتشر کرده است.