وقایع بعد از مرگ قیصر در این تراژدی که نخستین تراژدی بزرگ شکسپر محسوب می‌شود چنان مهم و موثر است که جمعی از اهل تحقیق گفته‌اند که گویی روح قیصر در این تراژدی بیش از وجودش تاثیر دارد.

به گزارش خبرنگار کتاب ایرنا، موضوع «تراژدی قیصر» قتل جولیوس سزار (قیصر) و مبتنی بر حوادث زندگی قیصر، بروتوس، آنتونی و کسی‌یوس است.

وقایع این تراژدی در روز چهاردهم ماه مارس سال ۴۴ق‌م شروع می‌شود. در صحنه اول این نمایش جمعی کاسب و صنعتگر، از کار خود دست کشیده‌اند، در کوچه‌های رم جمع آمده‌اند تا قیصر را ببینند و برای پیروزی او در جنگ با رقیبش پُمپی شادی کنند. از همان ابتدای بازی از سخنان فِلَیویوس و مَرولوس به خوبی هویدا است که بعضی از رومیان از قدرت عظیم قیصر سخت بیمناک شده‌اند و نمی‌خواهند که بنده‌وار فرمانبردار او باشند و در اطاعات چون خودی به سر ببرند. کسییوس از سر حقد و حسد یا از بیم محو شدن اساس حکومت جمهوری در روم، بروتوس و جمعی دیگر را برمی‌انگیزد تا قیصر را از میان بردارد. در روز پانزدهم ماه مارس که قیصر به مجلس سنا می‌رود توطئه‌گران در آنجا او را به قتل می‌رسانند.

موضوعی نظیر این داستان شاید در دست درام‌نویس یونان قدیم یا اکثر درام‌نویسان امروز به کشته‌شدن قیصر پایان می‌پذیرفت، اما اینطور به نظر می‌رسد که شکسپیر خواسته است نتایج مهم این واقعه را نیز در همین تراژدی بیان کند که چگونه آنتونی خلق را برانگیخت و به خونخواهی قیصر برخاست و چگونه آتش جنگ داخلی در روم روشن شد و عواقب جنایت دامنگیر توطئه‌گران شد، چندان که بروتوس و کسییوسس که در کشتن قیصر هم داستان بودند با هم نزاع و جدال کردند، هرچند ناچار با یکدیگر متحد بودند تا در مقابل آنتونی واکتاویوس پایداری کنند، سرانجام خودکشی کردند. شرح گله، نزاع، جدال، ملامت، صلح و آشتی این دو دوست با توجه به تغییر وضعیت روحی‌ ایشان نیز از قسمت‌های لطیف و بسیار موثر این تراژدی است.

وقایع بعد از مرگ قیصر در این تراژدی چندان مهم و موثر است که جمعی از اهل تحقیق گفته‌اند که گویی روح قیصر در این تراژدی بیش از وجود قیصر تاثیر دارد؛ و گفته برتوس است پیش از خودکشی که «ای جولیوس قیصر، تو هنوز قادری، روح تو در این عالم سیر می‌کند و شمشیرهای ما را به جانب احشای خود ما برمی‌گرداند.»

این کتاب با نام جولیوس سزار، نخستین بار در سال ۱۳۳۴ در ایران ترجمه و منتشر شده است.

درباره نویسنده

ویلیام شکسپیر (william shakespeare) شاعر و نمایشنامه نویس انگلیسی بود. بسیاری او را بزرگترین نویسنده در زبان انگلیسی دانسته اند. شکسپیر در ۲۶ آوریل ۱۵۶۴ در شهر استراتفورد در انگلستان غسل تعمید داده شد. شهرت او به عنوان شاعر، نویسنده، بازیگر و نمایشنامه‌نویس منحصر به فرد است و برخی او را بزرگترین نمایشنامه نویس تاریخ می دانند. با این حال، بسیاری از حقایق زندگی او مبهم است. پدرش از صاحب منصبان دیوانی بود که گویا بعدها با مشکلات مالی مواجه شد و مادرش، فرزند زمین داری نسبتا ثروتمند بود.

شکسپیر احتمالا در مدرسه گرامر استراتفورد تحصیل کرد و در آنجا اطلاعات ارزشمندی درباره زبان لاتین به دست آورد. اما او به آکسفورد یا کمبریج نرفت. درباره جوانی شکسپیر افسانه، فراوان است و سند معتبر اندک. اولین مدرکی که درباره او پس از مراسم تعمید و نام گذاری موجود است، از ازدواجش در سال ۱۵۸۲ است که ثمره آن، دختری متولد ۱۵۸۳ و یک دختر و پسر دوقلو در سال ۱۵۸۵ بود. شکسپیر پس از ازدواج به لندن رفت و در تماشاخانه مشغول بازی شد. او در آنجا وظیفه ویرایش نمایشنامه‌ها را به عهده داشت. شکسپیر از این موقعیت استفاده کرد و خود چند نمایشنامه نوشت که با استقبال رو به رو شد. پس از آن، تا هفت سال هیچ اطلاعی از فعالیت هایش در دسترس نیست اما وی احتمالا پیش از سال ۱۵۹۲ در لندن به عنوان بازیگر فعالیت می‌کرده است. در این دوران، چندین گروه بازیگری در لندن و دیگر مناطق وجود داشت که ارتباط شکسپیر با یکی یا بیشتر آنها همگی حدسیات است. اما از ارتباط مفید و طولانی او با موفق‌ترین دسته بازیگران با نام مردان لرد چمبرلین اطلاع داریم که پس از به تخت نشستن جیمز اول، مردان شاه نام گرفتند.

شکسپیر در روز ۲۳ آوریل ۱۶۱۶ میلادی در پنجاه و دو سالگی درگذشت. جسدش را دو روز بعد در کلیسای مقدس ترینیتی به خاک سپردند.

درباره مترجم

فرنگیس شادمان (نمازی) در سال ۱۲۹۴ در هنگ‌کنگ به دنیا آمد. خواندن و نوشتن فارسی را نخست در هندوستان و شیراز از معلم خانگی آموخت. تحصیلات متوسطه را در شیراز و اصفهان به پایان برد و در امتحانات نهایی متوسطه به دریافت نشان درجه دوم علمی از وزارت فرهنگ نائل شد. سپس به انگلستان رفت و یک سال در مدرسه متوسطه سنت مارتین و سه سال در وستفیلدکالج آکسفورد، به تحصیل زبان و ادبیات انگلیسی و فرانسه و تاریخ انگلیس پرداخت و پس از اخذ دکتری زبان و ادبیات انگلیسی به ایران بازگشت. او را از مترجمان برجسته و از زنان دانشمند ایرانی به شمار می‌آورند. مقالات و ترجمه‌های متعددی از او به فارسی در دسترس است.

«تراژدی مکبث» نوشته ویلیام شکسپیر و مجموعه سه‌جلدی «انحطاط و سقوط امپراتوری روم» نوشته ادوارد گیبون از دیگر آثار ترجمه شده اوست که در سال ۱۳۶۰ درگذشت.

قسمتی از متن کتاب

آنتونی: عجبا! ای دوستان، شما می‌روید آن کنید که نمی‌دانید چیست. به چه علت قیصر چنین مستحق محبت‌های شما شده است؟ دریغ! شما نمی‌دانید، پس من باید آن را به شما بگویم. وصیت‌نامه را، که من از آن با شما سخن گفته‌ام، فراموش کرده‌اید.

مردم: بسیار صحیح است. وصیت‌نامه، بمانیم و وصیت‌نامه را بشنویم.

آنتونی: این وصیت‌نامه است و به مهر قیصر است. وی به هر رومی، به هریک از افراد، هفتاد و پنج درهم می‌دهد.

شخص دوم: قیصر بسیار شریف، ما انتقام مرگ او را خواهیم گرفت.

شخص سوم: ای قیصر عالی‌قدر شاهوار.

آنتونی: با حوصله به من گوش بدهید.

مردم: هان! آرام!

آنتونی: گذشته از این وی تمام گردشگاه‌های خود و آلاچیق‌های خصوصی خود و بستان‌های نوکاشته‌اش را در این طرف رود تیبر برای شما به ارث گذاشته است. تفرج‌گاه‌های عمومی که در آن راه بروید و تفریح کنید. قیصر این بود. دیگر مثل او کی خواهد آمد؟

شخص اول: هرگز! هرگز! بیایید، برویم. بدنش را در مکان مقدس خواهیم سوزاند و خانه‌های خائنان را با مشعل آتش خواهیم زد. جسد را بردارید.

شخص دوم: بروید آتش بیاورید.

شخص سوم: نیمکت‌ها را از جا بکنید.

شخص چهارم: تخت‌ها را از جا بکنید، پنجره‌ها را، همه چیز را.

( مردم با جسد خارج می‌شوند.)

آنتونی: بگذار که آنچه گفته‌ام کار خود را بکند. ای فتنه، تو اکنون به پا خواسته‌ای، هر طریقی که می‌خواهی برگزین.

(نوکری داخل می‌شود.)

چه خبر است مردک؟

نوکر: آقا، اکتاویوس اکنون به روم آمده است.

آنتونی: کجاست؟

نوکر: او و لپیدوس در خانۀ قیصرند.

آنتونی: من هم مستقیم به آنجا می‌روم که ببینمش. وقتی رسیده است که درست موافق آرزوست. طالع سرخوش است و در این حال همه چیز به ما خواهد داد.

نوکر: شنیدم که وی می‌گفت بروتوس و کسییوس مثل دیوانگان از دروازه‌های شهر روم سواره بیرون می‌رفتند.

آنتونی: محتمل است که از وضع مردم خبری یافته‌اند و می‌دانند که من چگونه ایشان را برانگیخته‌ام. مرا به نزد اکتاویوس ببر.

(خارج می‌شوند.) (صفحه ۷۴ و ۷۵)

نمایشنامه «تراژدی قیصر» نوشته ویلیام شکسپیر و ترجمه فرنگیس شادمان، در قطع رقعی، جلد شومیز، کاغذ بالکی، در ۱۵۲ صفحه، شمارگان هزار نسخه، در سال ۱۴۰۳ توسط انتشارات علمی و فرهنگی به چاپ نهم رسید.

بازدیدها: 1