«فراتر از تحلیل‌های نظامی و ژئوپولیتیکی، یک پرسش اخلاقی جدی مطرح است: آیا حمله‌ای چنین ویرانگر فقط بر اساس آنچه یک کشور ممکن است در آینده انجام دهد، از نظر اخلاقی توجیه‌پذیر است؟ این چه سابقه‌ای برای بقیه جهان به جا می‌گذارد؟ چه کسی تصمیم می‌گیرد که ترس،  ادله کافی برای توجیه جنگ است؟»

به گزارش سیاست خارجی ایرنا، نخستین جنگ مستقیم ایران و رژیم اسرائیل به محوری برای پیش بینی تاثیر این تحول بر معادله های سیاسی و نظامی جهان تبدیل شده است. سایت خبری – تحلیلی الجزیره در گزارشی در این باره می نویسد: در تاریکی قبل از سپیده‌دم ۱۳ ژوئن، اسرائیل حمله‌ای که آن را «پیش‌دستانه» خوانده به ایران انجام داد. انفجارهایی در نقاط مختلف این کشور به وقوع پیوست. از جمله اهداف، سایت‌های هسته‌ای نطنز و فردو، پایگاه‌های نظامی، آزمایشگاه‌های تحقیقاتی و محل سکونت‌های نظامیان ارشد ایرانی بودند.

این رسانه در ادامه تعداد شهدای ایرانی ناشی از حملات اسرائیل را قریب به هزار نفر و تعداد افرادی که در نتیجه حمله ایران به سرزمین های اشغالی کشته شدند را ۲۸ نفر اعلام کرد.

اسرائیل اقدامات خود را حمله پیش‌دستانه خواند و ادعا کرد که ایران تنها چند هفته تا تولید یک سلاح هسته‌ای کارآمد فاصله دارد. با این حال، ارزیابی‌های اطلاعاتی، از جمله توسط آمریکا، متحد اسرائیل، و گزارش‌های آژانس بین‌المللی انرژی اتمی (IAEA) هیچ مدرکی از تلاش تهران برای تولید سلاح هسته‌ای نشان ندادند. در همان زمان، دیپلمات‌های ایرانی در حال مذاکره با طرف‌های آمریکایی برای امکان حصول توافق هسته‌ای جدید بودند.

اما فراتر از تحلیل‌های نظامی و ژئوپولیتیکی، یک پرسش اخلاقی جدی مطرح است: آیا حمله‌ای چنین ویرانگر فقط بر اساس آنچه یک کشور ممکن است در آینده انجام دهد، از نظر اخلاقی توجیه‌پذیر است؟ این چه سابقه‌ای برای بقیه جهان به جا می‌گذارد؟ و چه کسی تصمیم می‌گیرد که ترس ادله کافی برای توجیه جنگ است؟

اگر یک کشور بتواند گزینه حمله پیش‌دستانه را معتبر بداند، دیگران نیز همین‌کار را خواهند کرد؛ از چین که به گشت‌زنی‌ها در نزدیکی تایوان واکنش نشان می‌دهد، تا پاکستان که به نمایش‌های هند در مناطق مورد مناقشه حساس است. همه این اقدام ها می‌تواند ثبات جهانی را تضعیف ‌کند.یک قمار اخلاقی خطرناک

اخلاق‌دانان و حقوقدانان بین جنگ پیش‌دستانه و جنگ پیشگیرانه خطی ظریف می‌کشند. «پیش‌دستی» واکنش به تهدید فوری یا حمله‌ای قریب‌الوقوع از سوی طرف مقابل است. «جنگ پیشگیرانه» اما به تهدید احتمالی آینده حمله می‌کند. تنها مورد اول معیارهای اخلاقی را برآورده می‌کند که ریشه در آثار فلسفی متفکرانی چون آگوستین و آکویناس دارد و توسط نظریه‌پردازان مدرنی مانند مایکل والزر تأیید شده است که فرمول «کارولاین» معروف را بازتاب می‌دهد؛ فرمولی که فقط در صورت وجود تهدیدی «فوری، غافلگیرکننده و بدون هیچ گزینه یا فرصت تأمل» اجازه استفاده پیش‌دستانه از زور را می‌دهد.

اما تجاوز اسرائیل به ایران در این آزمون هم قبول نمی‌شود. قابلیت هسته‌ای ایران هفته‌ها تا رسیدن به بمب فاصله نداشت. دیپلماسی هنوز تمام نشده بود. و خرابی‌ و ویرانی که ممکن بود رخ دهد از جمله پخش شدن آلودگی رادیواکتیو از سالن‌های سانتریفیوژ بسیار فراتر از یک ضرورت نظامی بود.

قانون نیز محدودیت‌های اخلاقی را منعکس می‌کند. منشور سازمان ملل در ماده ۲ بند ۴، استفاده از زور را ممنوع کرده است، مگر در مورد دفاع از خود پس از حمله مسلحانه که در ماده ۵۱ مجاز است. استناد اسرائیل به دفاع پیش‌دستانه بر اساس عرف حقوقی مورد مناقشه است، نه حقوق پذیرفته‌شده قراردادی. کارشناسان سازمان ملل حمله اسرائیل را «یک اقدام آشکار تجاوز» دانسته‌اند که قوانین الزام‌آور بین‌المللی را نقض می‌کند.

چنین استثناهای پرهزینه‌ای ممکن است نظم حقوقی بین‌المللی را برهم بزند. اگر یک کشور بتواند گزینه حمله پیش‌دستانه را معتبر بداند، دیگران نیز همین‌کار را خواهند کرد؛ از چین که به گشت‌زنی‌ها در نزدیکی تایوان واکنش نشان می‌دهد، تا پاکستان که به نمایش‌های هند در مناطق مورد مناقشه حساس است. همه این اقدام ها می‌تواند ثبات جهانی را تضعیف ‌کند.

مدافعان اسرائیل پاسخ می‌دهند که تهدیدات وجودی، اقدامات شدید را توجیه می‌کند. رهبران ایران سابقه سخنان خصمانه علیه اسرائیل دارند و همواره از گروه‌های مسلحی مثل حزب‌الله و حماس حمایت کرده‌اند. صدر اعظم سابق آلمان، آنگلا مرکل، اخیراً استدلال کرده که وقتی وجود یک کشور تهدید شود، قانون بین‌الملل در ارائه پاسخ‌های روشن و عملی دچار مشکل می‌شود. زخم‌های تاریخی واقعی هستند. اما فیلسوفان هشدار می‌دهند که کلمات، هرچقدر هم نفرت‌انگیز باشند، برابر عمل نیستند. سخنرانی از عمل جداست. اگر فقط سخنوری برای جنگ کافی باشد، هر کشوری می‌تواند به بهانه سخنان نفرت‌انگیز جنگ پیش‌دستانه به راه بیندازد.

فناوری قواعد را بازنویسی می‌کند

در این میان فاکتور دیگری هم وجود دارد، قدرت فناوری فشار بر احتیاط اخلاقی را افزایش می‌دهد. نویسنده این مطلب در ادامه ادعا می کند که پهپادها و جنگنده‌های F-۳۵ توانستند سیستم دفاعی ایران را در ساعات اولیه غافلگیر کنند. قبلاً کشورها می‌توانستند زمان کافی برای بحث، قانع‌سازی و مستندسازی داشته باشند. اما موشک‌های فراصوت و پهپادهای مجهز به هوش مصنوعی آن پنجره زمانی را از بین برده‌اند و انتخاب واضحی پیش رو گذاشته‌اند: سریع عمل کن یا فرصت را از دست بده.

این سامانه‌ها فقط زمان تصمیم‌گیری را کوتاه نمی‌کنند بلکه مرز سنتی بین جنگ و صلح را از بین می‌برند. با نفوذ نظارت پهپادی و سیستم‌های خودکار در سیاست‌های روزمره، جنگ خطر تبدیل شدن به وضعیت عادی را دارد و در چنین شرایطی صلح به استثنا تبدیل می‌شود.

ما دیگر در دنیای بحران‌های موقت زندگی نمی‌کنیم، بلکه در شرایطی به نام «حالت دائمی استثنا»، وضعیتی که اضطرار به طور مداوم توجیه تعلیق قوانین می‌شود، زندگی می کنیم. در دورانی که اطلاعات محرمانه واکنش تقریباً فوری ایجاد می‌کند، بررسی اخلاقی موضوع جایی را به خود اختصاص نمی دهد. اگر تفاوت بین صلح و جنگ از بین برود، اصل توجیه‌پذیری خشونت هم جای خود را پیدا خواهدکرد.

راه بازگشت به خویشتن‌داری

بدون اصلاح فوری مسیر، جهان در معرض یک هنجار جدید قرار می‌گیرد: جنگ پیش از عقلانیت، ترس پیش از حقیقت. منشور سازمان ملل بر اعتماد متقابل برای استثنایی بودن توسل به زور استوار است. هر حمله‌ای که در رسانه‌ها منعکس می‌شود، آن اعتماد را می‌سوزاند و به مسابقه تسلیحاتی و حملات واکنشی می‌انجامد. برای جلوگیری از این چرخه درگیری ناشی از ترس، چند اقدام ضروری است:

  • باید راستی‌آزمایی شفاف وجود داشته باشد: ادعاهای «تهدید فوری» باید توسط نهادهای بی‌طرف از جمله ناظران آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، کمیسیون‌های تحقیق مستقل بررسی شود و نه پنهان در قالب ساخت و پرداخت پرونده‌های سری.
  • دیپلماسی باید اولویت داشته باشد: فرصت مذاکرات، استفاده از کانال‌های پشت پرده و حتی توسل به ابزارهایی مانند تحریم نیز باید پیش از انجام هرگونه حمله نظامی امتحان شده باشند.
  • ارزیابی عمومی از ریسک‌های غیرنظامی لازم است: کارشناسان محیط زیست و بهداشت باید قبل از کشیدن ماشه توسط فرماندهان نظامی نظر دهند.
  • رسانه‌ها، دانشگاه‌ها و مردم باید بر ضرورت مقابله با حمله نظامی تا آخرین لحظه تاکید کنند و دولت‌ها را پاسخگو نگه دارند.

نویسنده این مطلب در ادامه ادعا می کند که حمله اسرائیل به ایران طبق تعریف های ارائه شده پیشگیرانه بود نه پیش‌دستانه و نه علیه حمله در حال وقوع از سوی ایران بلکه در نتیجه یک ترس رخ داده است. نهادی کردن آن ترس به عنوان دلیل جنگ، دعوت به درگیری دائمی است.

اگر از روی ترس، احتیاط را رها کنیم، مرزهای مشترک اخلاقی و حقوقی که بشر را کنار هم نگه داشته‌اند را از دست می‌دهیم. سنت جنگ عادلانه از ما می‌خواهد هرگز کسانی که ممکن است به ما آسیب برسانند را فقط تهدید نبینیم بلکه به عنوان انسان‌هایی که سزاوار دقت و تأمل هستند، در نظر بگیریم.

جنگ ایران و اسرائیل فقط یک درام نظامی نیست بلکه یک آزمون است: آیا جهان همچنان خط میان دفاع موجه و تجاوز بی‌حد و حصر را حفظ خواهد کرد؟ اگر پاسخ منفی باشد، مطرح کردن ترس از اقدام کشوری در آینده به عنوان توجیهی برای حمله نه تنها سربازان را به کام مرگ می‌کشاند، بلکه امید شکننده به اینکه خویشتن‌داری می‌تواند ما را زنده نگه دارد را نیز از بین خواهدبرد.

بازدیدها: 3