موضوع رمان «اشک‌های گوانگجو» قیام گوانگجو و سرکوب خونین است که یکی از تاریک‌ترین و البته با شکوه‌ترین لحظات تاریخ معاصر کره جنوبی محسوب می‌شود.

به گزارش گروه فرهنگی ایرنا، کتاب «اشک‌های گوانگجو» اثر هان کانگ نویسنده برنده جایزه نوبل در سال ۲۰۲۴، روایتگر یکی از تاریک ترین و در عین حال پرشکوه ترین لحظات تاریخ معاصر کره جنوبی است؛ قیام گوانگجو در ماه مه ۱۹۸۰ و سرکوب خونین آن. این رمان با محوریت زندگی پسری به نام دونگ هو داستان افرادی را روایت می‌کند که به شیوه‌های گوناگون تحت تأثیر این رویداد تاریخی قرار گرفته‌اند.

هان کانگ نویسنده برجسته کره ای با نگاهی ژرف به زخم‌های تاریخی، هویت فردی و رنج انسانی یکی از مهمترین چهره‌های ادبیات معاصر محسوب می‌شود. آثار او مرز میان لطافت و خشونت را می‌شکنند و با زبانی شاعرانه حقایقی تکان دهنده را روایت می‌کنند.

عنوان اصلی کتاب «پسرک می‌آید» است که مترجم اثر، امیربهروز قاسمی کرمانی، توضیح می‌دهد: در ترجمه فارسی نام اشک‌های گوانگجو را برگزیدیم. با این هدف که فضای داستان را ملموس‌تر کرده و پیوند عاطفی عمیق‌تری با خواننده فارسی زبان برقرار کنیم تا پژواک درد و اندوه شخصیت‌ها را آشکارتر حس کند.

مترجم در پیشگفتار کتاب می‌نویسد: قیام گوانگجو، که در خون هزاران نفر غرق شد به نمادی از شجاعت و فداکاری مردم کره جنوبی بدل گشت. این قیام گرچه در ظاهر شکست خورد اما زخم های آن مردم را بیش از پیش متحد کرد دهه ۱۹۸۰ دوران بلوغ جنبش دموکراسی خواهی بود. دانشجویان، کارگران و روشنفکران در کنار هم ایستادند و اعتراضات گسترده سرانجام در سال ۱۹۸۷ به تغییراتی بنیادین انجامید. در آن سال پس از فشارهای داخلی و بین المللی، حکومت نظامی تسلیم شد و اصلاحات دموکراتیک آغاز گردید.

در صفحه ۱۵۸ این کتاب می‌خوانیم:

به سرعت یکی از عکس‌ها را پایین کشیدم، آن را محکم تا کرده و در مشت خود گرفتم. به سمت خیابان اصلی رفتم و در یک کوچه ناپدید شدم.

تابلوی یک کافه موسیقی را دیدم به سرعت به طبقه پنجم رفتم، نشستم و قهوه سفارش دادم.

تا زمانی که پیش خدمت قهوه را آورد و مرا تنها گذاشت، بی حرکت و ساکت نشسته بودم. آکوستیک فضا عالی بود، اما حتی یک نت موسیقی را هم به درستی نشنیدم. انگار در عمق آب فرو رفته باشم.

سرانجام، وقتی مطمئن شدم که کاملاً تنها هستم، مشتم را باز کردم و عکس را صاف کردم. تو در حیاط استانداری به پهلو افتاده بودی. شلیک گلوله، دل و روده ات را بیرون ریخته بود. صورت و سینه ات به آسمان بود و زانوهایت به زمین چسبیده بود.

می‌توانستم ببینم که در آن لحظات پایانی چه قدر رنج کشیده ای.

نمی توانستم نفس بکشم.

صدایم در نمی آمد.

آن تابستان تو مرده بودی.

در حالی که هنوز خون از بدنم بیرون می‌ریخت تو در حال پوسیدن بودی تا در نهایت به خاک بپیوندی.

آن چه در عکس دیدم مرا نجات داد. تو مرا نجات دادی، دونگ هو، تو دوباره خون زندگی را در رگ‌هایم جاری کردی. نیروی رنج و خشم در درونم طغیان کرده بود، گویی می‌خواهد قلبم را از هم بپاشاند.

کتاب «اشک‌های گوانگجو» به همراه یادداشت دبورا اسمیت، مترجم کتاب از زبان کره‌ای به انگلیسی، با ترجمه امیربهروز قاسمی کرمانی به فارسی در ۲۰۲ صفحه توسط نشر خیزران به بازار کتاب آمده است.

بازدیدها: 2