جوحی در قحط‌سالی به دهی رسید در حالت گرسنگی، شنید که رئیس ده رنجور است، آنجا رفت و گفت: من مرد طبیبی هستم، او را پیش رئیس بردند، اتفاقاً در خانه ایشان نان می‌پختند، گفت: علاج او آن است که یک من نان و یک من روغن و عسل بیاورید، بیاوردند، وی در کاسه کرد و نانی چند گرم در آنجا شکست، یک‌یک لقمه برمی‌داشت و گرد سر بیمار می‌گردانید و بر دهان خود می‌نهاد تا تمامی بخورد، گفت امروز این‌قدر معالجات بس باشد تا فردا، چون از خانه بیرون آمد رئیس درحال بمرد، او را گفتند این چه معالجه بود که کردی؟ گفت: هیچ مگویید، اگر من نمی‌خوردم، پیش‌از او از گرسنگی می‌مردم.

حال ‌و روز عده‌ای این روزها وضعیت دیگری دارد. خود را به هر در و دیوار می‌زنند تا شاید فرجی حاصل شود و به آنچه که می‌خواهند برسند. تا بگویی که دلیل رفتارهای متناقض چیست قیافه‌ی حق‌به‌جانبی می‌گیرند و خود را شیفته و کشته و مرده قلمداد می‌نمایند. وقتی پرسیده شود چه‌کار شاقی کرده‌اند و در کدام ستادی تأثیرگذار بوده‌اند و آیا آمدن و رفتن و چای با کیک میل کردن را می‌توان تلاشی شبانه‌روزی در موفقیت یک فرد ذکر کرد و آنگاه مدعی شد و قدمی هم عقب نگذاشت!

دور از انصاف و مروت است که وقت پر کردن در ستادها را جانفشانی و تلاش شبانه‌روزی قلمداد بکنی و توقعی داشته باشی که بر‌آوردن‌اش آسان و ممکن نباشد. برخی‌ها از ‌چنان روحیه‌ای بهره‌ می‌برند که همیشه طلبکارند و قضاوت در مورد دیگران را بر محور سلایق شخصی و خواست‌های فردی متمرکز می‌کنند و به جز خود، دیگران را هرگز محق ندانند و مخالفان رأی و نظر‌شان را دشمن خونی قلمداد نمایند.

آنهایی که حضور در ستادها را نوعی دورهمی می‌دانستند و با حضورشان برای آینده نقشه‌ها می‌کشیدند الان در کمین هستند تا به جایگاهی برسند و بدانیم که اگر فردایی پست و منصب نصیب‌شان نشود شمشیر را از رو بسته و دست‌اندرکاران امر را میهمان حملات همه‌جانبه‌شان خواهند کرد!

گرفتار شدن در دام دنیا پرستی عاقبت خوبی نمی‌تواند داشته باشد. خوشبختی و کامیابی را نباید فقط در رسیدن به پست‌ها و مقام‌ها خلاصه کرد. دنیا ارزش پشت کردن به خصلت‌های  نیکو و پسندیده را ندارد. مولا علی(ع) در حکمت ۱۱۹ درمورد دنیا می‌فرماید: دنیا همانند مار است، لمس کردن آن، نرم و ملایم است اما درونش از زهر آکنده است. لذا فریب خورده‌ی نادان به آن میل پیدا می‌کند و هوشیار عاقل از آن حذر می کند.