موافقت پلیس با لغو طرح ترافیک تهران در روزهای تعطیل

چهارشنبه هفته جاری/۱۵ مرداد/ طبق اعلام رسمی استانداری، استان تهران بخاطر گرمای هوا و با هدف صرفه‌جویی در مصرف انرژی تعطیل است و رییس پلیس راهور پایتخت در این زمینه می‌گوید که به عنوان عضوی از شورای ترافیک شهر موافق اجرا نشدن طرح‌های ترافیکی در این روز است.

چهارشنبه هفته جاری/۱۵ مرداد/ طبق اعلام رسمی استانداری، استان تهران بخاطر گرمای هوا و با هدف صرفه‌جویی در مصرف انرژی تعطیل است و رییس پلیس راهور پایتخت در این زمینه می‌گوید که به عنوان عضوی از شورای ترافیک شهر موافق اجرا نشدن طرح‌های ترافیکی در این روز است.

، ناترازی برق و آب با توجه به گرمای کم سابقه در کشور بویژه در پایتخت موجب شد تا چهارشنبه این هفته هم توسط دولت در تهران تعطیل اعلام شود.

چهارشنبه ۲ هفته پیش هم در تهران بخاطر شرایط مشابه تعطیل اعلام شد اما طرح‌های ترافیکی کما فی سابق اجرا شد.

در این زمینه سردار سید ابوالفضل موسوی پور به خبرنگار ایرنا گفت که در چنین روزهایی اجرای طرح ترافیک ضرورتی ندارد و پلیس موافق لغو آن در روزهای تعطیل است.

وی در واکنش به سردرگمی شهروندان درباره اجرای طرح ترافیک در روزهایی که دولت تعطیل اعلام می‌کند، گفت: قاعدتا زمانی که دولت به صورت رسمی روزی را تعطیل اعلام می‌کند، ما در پلیس راهور نیز با عدم اجرای طرح در این ایام موافق هستیم.

وی افزود: تصمیم‌گیری درباره اجرای طرح ترافیک در روزهای خاص از جمله تعطیلات، در حوزه اختیارات شورای ترافیک تهران است؛ شورایی متشکل از نمایندگان شهرداری، استانداری، پلیس و سایر نهادهای ذی‌ربط. این شورا باید بر اساس اعلام رسمی دولت و با هدف تسهیل تردد شهروندان، درباره تعلیق یا اجرای طرح تصمیم‌گیری کند.

 

بازدیدها: 2

چاپلوسی

چرا برخی‌ها مرزهای تملق را درمی‌نوردند و جز مدیحه‌سرایی و قربان صدقه رفتن‌ها به‌کار دیگری فکر نمی‌کنند؟ پنهان شدن در سایه قدرت و همه چیز را فدای حفظ موقعیت و یا رسیدن به آن کردن و به دروغ، رنگ واقعیت زدن رفتاری است ناپسند و مذموم.

کسانی که به سلامت جامعه علاقه‌مندند شایسته است که بر روی چاپلوسان خاک بمالند. به چه دلیلی باید چاپلوسی نردبان ترقی عده‌ای فرصت‌طلب باشد؟ میدان‌دار شدن چاپلوس‌ها و پرچم‌داری آن‌ها در عرصه، حاصلی جز عقب رفت جامعه نمی‌تواند داشته باشد!

مولا علی ابن ابی‌طالب(ع) می‌فرماید: “مدح و تقدیر بیش‌از اندازه، تملق و چاپلوسی است که هم طرف مقابل را گرفتار خود بینی می‌کند و هم شخصیت گوینده را درهم می‌شکند.”

چاپلوسان جایگاهی برای تاخت‌وتاز شیطان هستند. پیروی از هواهای نفس و تکیه کردن بر خواسته‌های غیرمعقول، آدمی را از درک حقایق و واقع‌بینی باز می دارد و با چاپلوسی درپی پوشش دادن نقاط ضعف و دور شدن از واقع‌گرایی  واقع‌بینی می‌شود.

با گفتن حرف‌های مبالغه‌آمیز نه کسی صاحب توانایی و کارنامه پربار و عمل‌کردی موفق می‌شود و نه با دروغ‌بافی و تهمت زدن سابقه اجرایی خوب فردی لکه‌دار می‌گردد.

هیچ‌کس نمی‌تواند مخالف ستایش باشد. ستایش در حق کسانی که به‌خوبی از عهده وظایف محوله برآیند و در راستای منافع جامعه و تأمین خواست مردم گام بردارند عملی نیک و پسندیده هست ولی وقتی تمجیدها اغراق‌آمیز باشد و به عبارتی دیگر ریاکارانه آنگاه مرزهای چاپلوسی درنوردیده می‌شود و رفتارها و گفتارها چندش‌آور می‌گردد.

واقعیت‌های موجود در جامعه گویای همه‌چیز است، نیازی به مبالغه و یک کلاغ چهل کلاغ کردن نیست. اجازه ندهیم اغراق در مورد یک مجموعه پیوندهای دوستی و مودت را سست نماید و نگذاریم انتقادهایی با منشا خودخواهی و فرصت‌طلبی بر سوءتفاهمات بیفزاید و استرس و نگرانی را جایگزین آرامش نماید.

بازدیدها: 10

آدرس غلط به سینمای ایران ندهید/ ماجرای فیلمی که ۴ بار مجوز ساخت نگرفت

 نویسنده «زعفرانیه ۱۴ تیر» گفت: می‌خواستم این فیلم را خودم بسازم اما بعد از رایزنی با چند تهیه‌کننده به سرانجام نرسید و پس از چند سال فراز و نشیب، ناچار شدم فیلم را واگذار کنم. مشکل سینمای ایران، فیلمنامه نیست؛ این آدرس غلط است. مشکل اصلی سینمای ایران، سیاست‌گذاری و مداخله دولت در امر سینماست که موجب می‌شود سینما صنعتی نشود.

 نویسنده «زعفرانیه ۱۴ تیر» گفت: می‌خواستم این فیلم را خودم بسازم اما بعد از رایزنی با چند تهیه‌کننده به سرانجام نرسید و پس از چند سال فراز و نشیب، ناچار شدم فیلم را واگذار کنم. مشکل سینمای ایران، فیلمنامه نیست؛ این آدرس غلط است. مشکل اصلی سینمای ایران، سیاست‌گذاری و مداخله دولت در امر سینماست که موجب می‌شود سینما صنعتی نشود.

جابر قاسمعلی در گفت‌وگو با خبرنگار سینمایی ایرنا درباره وضعیت فعلی اکران و اقبال از سینمای اجتماعی گفت: سرمایه‌گذاری در سینمای ایران بی‌برنامه است و بر اساس تب‌وتابِ روز انجام می‌شود. به یک باره فیلم‌های کمدی می‌فروشند و همه می‌روند کمدی می‌سازند. فردای همان روز، فیلم‌هایی که رویکرد اجتماعی دارند، می‌فروشند و سرمایه‌گذاران به سمت تولیدات اجتماعی می‌روند. این نشان از صنعتِ نداشته سینماست.

اگر دولت در حوزه سینما مداخله نمی‌کرد و اجازه می‌داد سینما تبدیل به صنعت شود، تولید ژانر اتفاق می‌افتاد و تصمیمات فعلی بر اساس تب‌وتاب بازار گرفته نمی‌شد

نویسنده فیلمنامه «زعفرانیه ۱۴ تیر»، افزود: اگر دولت در حوزه سینما مداخله نمی‌کرد و اجازه می‌داد سینما تبدیل به صنعت شود، تولید ژانر اتفاق می‌افتاد. چون این اتفاق نیفتاده، تصمیمات بر اساس تب‌وتاب بازار گرفته می‌شود. اما این تب‌وتاب، بی‌ریشه است و به‌زودی فرو می‌نشیند. این حمایت هیجانی و مقطعی خواهد بود و ممکن است سال دیگر اینگونه نباشد.

این فیلمنامه‌نویس توضیح داد: مشکل سینمای ایران، فیلمنامه نیست. درست است که ما مشکل فیلمنامه داریم اما مشکل سینمای ایران فیلمنامه نیست، بلکه سیاست‌گذاری است. فیلمنامه مثل ده‌ها حوزه دیگر در این سینما مشکل دارد، مگر تهیه‌کنندگی در این سینما مشکل ندارد؟ اما آدرس غلط می‌دهند. مشکل اصلی سینمای ایران، سیاست‌گذاری و مداخله دولت در امر سینماست که موجب می‌شود سینما صنعتی نشود.

سازندگان فیلم‌های جنگی برای مخاطبان دهه ۶۰ و ۷۰ فیلم می‌سازند

قاسمعلی با بیان اینکه مداخله دولت‌های دیگر مثلا آمریکا در ساخت فیلم بسیار اندک است، تشریح کرد: در سینمای آمریکا نیز دولت تا حوالی دهه ۶۰ فیلم‌ها را ممیزی می‌کرد. طبیعی است بخشی از نهادهای حاکمیتی آمریکا بخواهند در راستای ایجاد همدلی بین مردم و روحیه سلحشورانه فیلم تولید کند، اما تعداد آن بسیار کم است. حتی همان تعداد اندک هم در چهارچوب و مختصات صنعتی، تولید و اکران می شود.

وی درباره دلیل اقبال کم از فیلم‌های جنگی در سینمای ایران گفت: در ایران نهادها با هزار عنوان، فیلم معناگرا و فاخر، فیلم‌هایی می‌سازند که در اکران با شکست مطلق مواجه می‌شود. با پول مردم، ۱۰۰ میلیارد تومان هزینه تولید فیلم می کنند اما در اکران ۵ میلیارد می‌فروشد. واقعیت این است که سازندگان فیلم‌های جنگی با مختصات مخاطب‌شناسی دهه ۶۰ و ۷۰، فیلمنامه می‌نویسند و شخصیت‌پردازی می‌کنند. مخاطب امروز این شخصیت‌ها را نمی‌شناسد؛ به همین دلیل آنها را نمی‌پذیرد و فیلم با شکست مواجه می‌شود.

نویسنده سریال «راه شب» با اشاره به کمبود سرمایه برای ساخت فیلم بیان کرد: از آن سو ما فیلمنامه‌نویسان مستقل، فیلمنامه‌هایی داریم که نهایتا ۲۰ تا ۳۰ میلیارد تومان هزینه دارد اما فارابی و نهادهای ذی‌ربط به ما وام نمی‌دهد. دو فیملنامه‌ «رافا» و «رستگاری در برف» و یک فیلمنامه هم با مضمون کمدی سیاه دارم که آماده ساخت هستند اما سرمایه‌ای وجود ندارد که از آنها حمایت کند.

نام ابتدایی «زعفرانیه ۱۴ تیر»، «شه مات» بود

قاسمعلی در پاسخ به اینکه چرا فیلم را خودش کارگردانی نکرده، توضیح داد: نگارش فیلمنامه این فیلم، مربوط به سال ۹۱ است. آن زمان بنا داشتم فیلمنامه را خودم کارگردانی کنم. طرحی به نام «خوان هشتم» داشتم که فارابی اجازه ساخت آن را نداد. ناچار شدم خوان هشتم ـ که یک فیلم شهری با شخصیت محوری یک زن بود ـ را کنار بگذارم و به سراغ قصه دیگری بروم.ما فیلمنامه‌نویسان مستقل، فیلمنامه‌هایی داریم که نهایتا ۲۰ تا ۳۰ میلیارد تومان هزینه دارد اما فارابی و نهادهای ذی‌ربط به ما وام نمی‌دهد

وی ادامه داد: اوایل دهه هشتاد، در مجله زنان، داستانی با عنوان «از این خبر خوشحال نیستی» از یک نویسنده آمریکایی خواندم. چند سال بعد طرحی بر اساس آن داستان نوشتم. حوالی سال ۹۲، بعد از ناکامی در کسب مجوز «خوان هشتم»، دوباره به همان قصه برگشتم، اما آن را دوست نداشتم. این بار با این رویکرد که قصه را تولیدی‌تر کنم، از ابتدا آن را نوشتم. به گونه‌ای که تمام داستان در یک لوکیشن بگذرد و زمان داستان و آدم‌ها هم محدود و متمرکز باشد.

این نویسنده گفت: نام این فیلمنامه در ابتدا «شه مات» بود. «شه مات» به موقعیتی در شطرنج می‌گویند که یک طرف بازی، همه مهره های خود را از دست داده و اکنون فقط یک شاه برایش مانده. او با همان یک شاه مات می‌شود. و این تمثیلی از وضعیت ماهرخ؛ شخصیت اصلی فیلمنامه بود.

قرار بود رضا کیانیان در «زعفرانیه ۱۴ تیر» حضور داشته باشد

این نویسنده با بیان فراز و نشیب های تولید این فیلم گفت: در ابتدا قرار بود مهدی هاشمی و رضا کیانیان در این فیلم ایفای نقش کنند اما نشد کیانیان در این فیلم حضور داشته باشد. سرمایه‌گذار ما به یک باره پشیمان شد و ما را دو سه سالی به عقب راند. چند تهیه‌کننده رفتند و آمدند و من متوجه شدم که ۴ سال از زندگی‌ام را وقف این فیلم کرده‌ام اما هنوز این فیلم ساخته نشده؛ ناچار شدم فیلم را واگذار کنم.

یک روز فیلم‌های کمدی می‌فروشند و همه می‌روند کمدی می‌سازند. از آن سو فردای همان روز، فیلم‌هایی که رویکرد اجتماعی دارند، می‌فروشند و سرمایه‌گذاران به سمت تولیدات اجتماعی می‌روند. این نشان از صنعتِ نداشته سینماست

وی افزود: علی هاشمی علاقه‌مند به ساخت این فیلم بود. بار اول موافقت نکردم. اما بار دوم که بعد از چند سال به سراغ من آمد، پذیرفتم و فیلمنامه را به او واگذار کردم.

قاسمعلی درباره وفاداری به اقتباس از داستان فیلم اظهار داشت: فیلمنامه تا نیمه اول به قصه «از این خبر خوشحال نیستی» وفادار مانده؛ اما نیمه دوم ربطی به داستان ندارد و حاصل افزوده های من است. چند سالی است که رابطه یک پدر و دختر، دل‌مشغولی شخصی من است و در داستان کوتاه «از این خبر خوشحال نیستی»، این پتانسیل وجود داشت. نکته بعدی تنهایی آدم‌هاست که در ابتدا کسی متوجه آن نیست اما یک حادثه، موجب می‌شود آدم‌های داستان، به تنهایی خود و دیگران آگاه شوند.

این نویسنده با ردِ کهنه بودن ساختار سه پرده‌ای در فیلمنامه‌نویسی شرح داد: قصه این داستان کوتاه برای یک فیلم بلند مناسب نبود و من باید با افزودن موضوعات داستانی، قصه را گسترش می‌دادم. ضمن اینکه ساختار سه‌پرده‌ای داستانی برای من مهم بود. می خواستم در یک زمان محدود، فضای تک لوکیشن و با تعداد اندکی شخصیت یک فیلمنامه سه‌پرده ای کار کنم.

«تلفن همراه رئیس جمهور» ۴ بار پروانه ساخت نگرفت

نویسنده فیلم «تلفن همراه رئیس جمهور» درباره فراز و نشیب‌های تولید و اکران این فیلم گفت: این فیلم سیاسی نبود بلکه رویکرد نئورئالیستی داشت؛ این برچسب ها را به فیلم می‌چسباندند تا اجازه ندهند فیلم تولید شود.

وی ادامه داد: من این فیلم را سال ۸۵ بر اساس یک اتفاق واقعی نوشتم. محمدرضا هنرمند می‌خواست این فیلم را بسازد. اما به او پروانه ساخت ندادند. بعدتر به کمال تبریزی هم در دو نوبت پروانه ساخت ندادند. علی عطشانی نیز در نوبت اول حوالی سال‌های ۸۹ یا ۹۰ درخواست داد اما به او نیز پروانه ساخت ندادند. در مجموع فیلم ۴ بار پروانه ساخت دریافت نکرد. اداره نظارت وقت (در سال‌های دهه هشتاد)، مدعی بود فیلمنامه قصد طعنه زدن به رئیس جمهور وقت را دارد؛ در حالی که شخصیت اصلی داستان یک مرد عامی اما شریف و آرمان‌خواه بود که تاب دیدن رنج‌های مردم را نداشت.

بازدیدها: 5

طرح کاروان اسارت دختران پیامبر (ص) برگزار می‌شود 

دبیر مجمع جهانی حضرت علی‌اصغر (ع) از اجرای طرح کاروان اسارت دختران پیامبر (ص) در بستر راهپیمایی اربعین خبر داد.

دبیر مجمع جهانی حضرت علی‌اصغر (ع) از اجرای طرح کاروان اسارت دختران پیامبر (ص) در بستر راهپیمایی اربعین خبر داد.

به گزارش  مجمع جهانی حضرت علی‌اصغر (ع) داود منافی‌پور در یک نشست خبری گفت: طرح میدانی کاروان اسارت دختران پیامبر (ص) با مشارکت بانوان از ملیت‌های مختلف و با شبیه سازی ۴۰ روزه اجرا می شود.

وی افزود: در قالب این ابرطرح، مسیر اسارت اهل بیت طی ۴۰ روز و با مشارکت بانوان داوطلب از ملیت‌های مختلف شبیه‌سازی خواهد شد و اولین فراخوان و ثبت نام در ایام فاطمیه خواهد بود. تلاش ما، بازنمایی عینی و مستند وقایعی است که امروز می‌تواند بُعد مغفول و حزن‌آلود راهپیمایی اربعین را تکمیل کند.

منافی پور ادامه داد: بخش‌هایی از این شبیه‌سازی شامل نمایش آتش زدن خیمه‌ها، حرکت نمادین اسرا از تهران، به‌غل و زنجیر کشیدن کاروان زنان و کودکان و سوار شدن بر شترها، حضور عده ای به عنوان ماموران حکومتی با همراه داشتن ادوات کاروانی و جنگی، شبیه سازی ازدحام برای تماشای اسرا و در نهایت اتصال این کاروان به مسیر پیاده روی اربعین در کربلا همزمان با اربعین حسینی خواهد بود.

وی افزود: ۱۴ قرن پس از آن اسارت خونین، امروز بانوانی از سراسر جهان داوطلبانه در این قافله حضور می‌یابند تا خود را در معرض تجربه‌ای متفاوت و حسی قرار دهند؛ تجربه‌ای که می‌تواند گوشه‌ای از عظمت مقاومت حضرت زینب (س) را به قلب‌ها منتقل کند.

منافی‌پور با اشاره به رسالت تمدنی این ابرطرح تصریح کرد: اگر اربعین را فتح‌الفتوح حضرت زینب (س) بدانیم، زن در اربعین میزبان این حقیقت تاریخی است و اگر زینب کبری تجلی نیابد، ظهور مهدی موعود نیز اتفاق نمی افتد.وجه کمال اربعین حسینی تبیین رسالت حضرت زینب است.

وی گفت: اسارت دختران رسول خدا (ص) رمز حیات و ماندگاری عاشوراست. در این عصر، وظیفه داریم با ابزار هنر، نهضت عاشوراپژوهی را به زبان ملموس جهان امروز بازگو کنیم؛ چرا که تجربه حسی، بنیادی‌ترین قلمرو بیان و درک تاریخ است.

 

وی با اشاره کوتاهی به نهضت جهانی شیرخوارگان حسینی و حضور ۸ میلیون نفر از بانوان و نقش بی بدیل ایشان در این رویداد جهانی؛ با بیان اینکه کربلا «منظومه‌ای حیات‌بخش» و سرمایه‌ای نمادین برای بقای هویت شیعه تا عصر ظهور است، افزود: اگر عاشورا روز نبرد سیدالشهدا (ع) بود، اربعین صحنه پیروزی حضرت زینب کبری است؛ اسارتی که به‌فرموده تاریخ، کمر بنی‌امیه را شکست اما هنوز بسیاری از ابعاد آن، به‌ویژه نقش زنان و دختران پیامبر در انتقال پیام عاشورا، مغفول مانده است.

دبیر مجمع جهانی حضرت علی‌اصغر (ع) با اشاره به ناکارآمدی روایت‌های سنتی در انتقال تمام‌نمای حقیقت عاشورا، تأکید کرد: کارکرد هنری و تصویری عاشورا در عصر حاضر، ضرورتی انکارناپذیر است. امروز جهان باید کربلا را نه فقط بشنود، بلکه لمس کند و ببیند.

بازدیدها: 2

«دشت می‌خواند» در ایتالیا/ «دختر قاصدک‌ها» به کره جنوبی رفت

راه‌‎یابی فیلم کوتاه «دختر قاصدک‌ها» به جشنواره بین‌المللی فیلم کودکان سئول، حضور فیلم کوتاه «دشت می‌خواند» در بخش مسابقه سی و یکمین دوره جشنواره دلا لسینیا در کشور ایتالیا، اهم اخبار سینمایی هستند.

راه‌‎یابی فیلم کوتاه «دختر قاصدک‌ها» به جشنواره بین‌المللی فیلم کودکان سئول، حضور فیلم کوتاه «دشت می‌خواند» در بخش مسابقه سی و یکمین دوره جشنواره دلا لسینیا در کشور ایتالیا، اهم اخبار سینمایی هستند.

 فیلم کوتاه «دختر قاصدک‌ها» به نویسندگی و کارگردانی آزاده مسیح‌زاده و تهیه‌کنندگی راضیه غلامی در سیزدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم کودکان سئول (SICFF) به‌عنوان یکی از آثار منتخب در بخش رقابتی فیلم‌های کوتاه بین‌المللی معرفی شد.

این جشنواره که یکی از معتبرترین رویدادهای سینمایی آسیا در زمینه فیلم‌های کودکانه است، از ۱۹ تا ۲۶ شهریور ۱۴۰۴ (۱۰ تا ۱۷ سپتامبر ۲۰۲۵) در سئول برگزار می‌شود.

فیلم «دختر قاصدک‌ها» در این رویداد معتبر به نمایش درآمده و در کنار دیگر آثار برجسته سینمایی جهان، مورد ارزیابی هیات داوران قرار می‌گیرد.

دختر قاصدک‌ها، روایتگر دختری‌ است که وارد دنیای پسرانه‌ فوتبال می‌شود و با ایستادگی‌اش در زمین، تعادل قدرت را بر هم می‌زند. این فیلم با نگاهی استعاری به تقابل حقیقت و دروغ، صداقت نسل جوان و ایستادگی آنها در برابر قدرت را به تصویر می‌کشد.

در این فیلم، تارا سروش، بنیام افرنگه و عبدالله بهادری به ایفای نقش پرداخته‌اند.

«دشت می‌خواند» به ایتالیا رفت

فیلم کوتاه «دشت می‌خواند» به نویسندگی و کارگردانی گیتا فیضی و تهیه‌کنندگی دیمن زندی، به بخش مسابقه سی و یکمین دوره جشنواره دلا لسینیا در کشور ایتالیا راه یافت.

جشنواره فیلم دلا لسینیا، DELLA LESSINA در سال ۱۹۹۵ تأسیس شد. این رویداد در ابتدا صرفاً بر موضوع کوه‌های لسینی متمرکز بود اما دامنه فعالیت این جشنواره به تدریج گسترش یافت و در نهایت، کوه‌های سراسر جهان و موضوع وحدت‌بخش آنان، یعنی آثاری که راوی داستان زندگی، تاریخ و سنت‌های کوهستانی هستند را در بر گرفت.

این جشنواره ۲۲ تا ۳۱ اوت ۲۰۲۵ (۳۱ مرداد تا ۹ شهریور ۱۴۰۴) در کشور ایتالیا برگزار خواهد شد.

«دشت می‌خواند» پیش‌ازاین، موفق به کسب جایزه از سی و یکمین دوره جشنواره تالمسینگ آلمان، جایزه اصلی بهترین فیلم بیست و ششمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم یوکی اتریش، جایزه بزرگ بیستمین دوره جشنواره فیلم Early Bird بلغارستان، دو جایزه بهترین فیلم به زبان کردی و بهترین فیلم کوتاه Mitosfilm از چهاردهمین دوره جشنواره فیلم کردی برلین، جایزه بهترین فیلم بخش سرزمین‌های نامرئی از چهارمین دوره جشنواره فیلمSon of a Pitch ایتالیا و جایزه بهترین موسیقی بیستمین دوره جشنواره نهال و حضور در جشنواره‌های Sehsuechte آلمان (دوره ۵۴)، کردی لندن (دوره ۱۴)، ساکاریا (دوره ۱۰)، Kaaffilm (دوره ۳) و عباس کیارستمی و ایسفا شده است.

در خلاصه داستان «دشت می‌خواند» آمده است «در میان روزمرگی‌های زندگی دختر چوپانی، گرگ به گله حمله می‌کند. این حمله، منجر به تصمیمی مهم برای او می‌شود.»

دریا کاکایی، افشین خدری، سارا احمدنژاد و سامان ساعد موچشی در این فیلم به ایفای نقش پرداخته‌اند و مجموعه دریچه سینما، مسئولیت پخش بین‌المللی اثر را به عهده دارد.

بازدیدها: 1

مهلت ثبت نام خودروهای وارداتی تمدید شد

 مدیر پروژه واردات خودرو در وزارت صنعت، معدن و تجارت از تمدید مهلت وکالتی کردن حساب‌ها تا چهارشنبه (۱۵ مرداد) و مهلت ثبت نام خودروهای وارداتی تا پنجشنبه (۱۶ مرداد) خبر داد.

 مدیر پروژه واردات خودرو در وزارت صنعت، معدن و تجارت از تمدید مهلت وکالتی کردن حساب‌ها تا چهارشنبه (۱۵ مرداد) و مهلت ثبت نام خودروهای وارداتی تا پنجشنبه (۱۶ مرداد) خبر داد.

مهدی ضیغمی ا اظهار داشت: متقاضیان تا ساعت ۲۴ روز پنجشنبه (۱۶ مرداد) فرصت دارند سه محصول انتخاب کنند.

وی افزود: آدرس سامانه یکپارچه عرضه خودرو وارداتی به salecars.ir تغییر کرده است.

مدیر پروژه واردات خودرو در وزارت صنعت، معدن و تجارت ادامه‌داد: متقاضیان انخست باید حساب را وکالتی کنند و بعد از ۲۴ ساعت، بانک اطلاعات را به سایت می‌دهد و در آن زمان می توانند اقدام به خرید کنند.

 

بازدیدها: 3

فروشنده ای که برنج پاکستانی را در همدان به نام ایرانی می فروخت، ۱۰ میلیارد جریمه شد

مدیرکل تعزیرات حکومتی همدان از صدور حکم سنگین شامل جریمه ۱۰ میلیارد ریالی و پلمپ واحد برای فروشنده متخلف برنج در این استان که برنج پاکستانی را به عنوان محصول ایرانی می فروخت، خبر داد.

مرضیه یونسی با اشاره به تشکیل کمیته ویژه مقابله با تخلفات بازار برنج، افزود:در راستای سیاست های سازمانی و استانی مبنی بر حفظ حقوق مصرف کنندگان، نظارت بر بازار کالاهای اساسی و برخورد قاطع با متخلفان در دستور کار تعزیرات حکومتی قرار دارد.

این مسوول خاطرنشان کرد: با تخلفات بازار برنج از جمله گرانفروشی، احتکار، عدم ثبت موجودی انبار و تقلب به صورت جدی و قاطعانه برخورد خواهد شد و با تلاش شبانه روزی اجازه نخواهیم داد عده ای سودجو با اقدامات غیرقانونی خود حقوق معیشتی مردم را تضییع کنند.

یونسی ادامه داد: در همین راستا با دریافت گزارش های مردمی مبنی بر اینکه فرد متخلفی اقدام به تعویض کیسه های برنج پاکستانی با برنج ایرانی می کند، تیم گشت مشترک تعزیرات حکومتی به همراه ماموران فراجا و بازرسان اتاق اصناف به محل اعزام و موفق به کشف بیش از ۱۴۰۰ کیلو برنج تقلبی شدند.

وی با هشدار به متخلفان، اظهار کرد: پس از تشکیل پرونده تخلف، موضوع به شعبه دوم بدوی تعزیرات حکومتی شهرستان همدان ارجاع و این شعبه پس از انجام تحقیقات تکمیلی و اخذ دفاعیات متهم با اعلام ختم رسیدگی، وی را به پرداخت مبلغ ده میلیارد ریال جزای نقدی و پلمپ واحد صنفی و نصب پرده بر سر درب آن محکوم کرد.

مدیرکل تعزیرات حکومتی همدان با اشاره به اهمیت مشارکت شهروندان در نظارت ها، اظهار کرد: مردمی سازی و جمع سپاری نظارت ها راهبرد قطعی تعزیرات حکومتی همدان است بنابراین شهروندان استان می توانند هرگونه تخلف را از طریق سامانه ۱۳۵ گزارش کنند تا در سریع ترین زمان ممکن موضوع بررسی و با متخلفان به صورت قانونی برخورد شود.

بازدیدها: 2

۶۱ پروژه مدرسه‌سازی در استان اردبیل آماده افتتاح شد

 مدیرکل نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس استان اردبیل اعلام کرد: ۶۱ پروژه مدرسه‌سازی در استان این استان با ۱۹۹ کلاس درس آماده افتتاح شده و قرار است در جریان سفر رییس جمهور به این استان، به طور رسمی به بهره‌برداری برسد.

 مدیرکل نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس استان اردبیل اعلام کرد: ۶۱ پروژه مدرسه‌سازی در استان این استان با ۱۹۹ کلاس درس آماده افتتاح شده و قرار است در جریان سفر رییس جمهور به این استان، به طور رسمی به بهره‌برداری برسد.

بهزاد محمدی خلفلو  در جلسه نهضت مدرسه سازی استان اردبیل از برنامه ریزی برای افتتاح ۴۳۷ کلاس درس تا آغاز سال تحصیلی جدید در اول مهرماه و در مجموع افتتاح ۷۴۰ کلاس درس تا آخر سال جاری خبر داد.

وی با بیان این که طی پنج سال گذشته هر سال حداکثر ۱۵۰ کلاس درس در استان اردبیل افتتاح شده است، گفت: برنامه ریزی برای احداث و تکمیل ۷۴۰ کلاس درس جدید، جهش خوبی در امر مدرسه سازی استان محسوب می‌شود.

مدیرکل نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس استان اردبیل بیان کرد: اولویت کنونی ما اتمام و تکمیل پروژه‌های قابل افتتاح تا مهرماه است و علاوه بر این، بر روی تکمیل پروژه‌های نیمه‌تمام متمرکز شده‌ایم.

وی با اشاره به تکلیف استان اردبیل برای احداث سه هزار و ۲۲۸ کلاس درس جدید در پی سفر اخیر و غیررسمی رییس جمهور به این استان گفت: در همین راستا، برنامه ریزی برای احداث این تعداد کلاس درس جدید طی سه سال انجام و اقدامات لازم نیز آغاز شده است.

وی با اشاره به وجود حدود ۱۲ هزار کلاس درس در استان اردبیل اظهار کرد: برنامه ریزی برای احداث یک چهارم این میزان کلاس در مدت سه سال یک اقدام بزرگ به شمار می رود و امید است که با تحقق این هدف بر مبنای تاکید رییس جمهور، کسری فضای آموزشی استان اردبیل جبران شود.

محمدی خلفلو با اشاره به حاد بودن مشکل فضای آموزشی در شهر اردبیل و لزوم احداث واحدهای آموزشی جدید در این شهر، از شناسایی ۲۰۰ قطعه زمین در اردبیل برای احداث یک هزار و ۷۵۶ کلاس درس خبر داد و اعلام کرد: اقدامات اولیه این کار بزرگ آغاز شده است.

وی اضافه کرد: بر اساس نیازسنجی انجام شده، شهر اردبیل نیاز به تعداد ۴۹ مدرسه با ۷۴۷ کلاس دارد تا برای پوشش کامل تحصیلی دانش آموزان و تامین نیاز به فضای آموزشی به سطح میانگین کشوری برسد ولی برای تحقق این هدف زمین کافی به منظور احداث مدرسه وجود ندارد که باید زمین مناسب شناسایی و عملیات اجرایی آغاز شود.

مدیرکل نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس استان اردبیل در ادامه از برچیده شدن کامل مدارس کانکسی و سنگی ناایمن تا آخر امسال خبر داد و گفت: احداث ۱۲۵ کلاس درس سنگی ناایمن توسط بنیاد علوی و بسیج سازندگی شروع شده است.

بازدیدها: 3

کاهش ۴۱ درصدی بارش‌ها در کشور

 در حالی که کمتر از دو ماه به پایان سال آبی جاری باقی مانده است، بررسی ها از کاهش ۴۱ درصدی بارش‌ها در کشور در مقایسه با مدت مشابه سال گذشته حکایت دارد.

 در حالی که کمتر از دو ماه به پایان سال آبی جاری باقی مانده است، بررسی ها از کاهش ۴۱ درصدی بارش‌ها در کشور در مقایسه با مدت مشابه سال گذشته حکایت دارد.

امسال ایران پنجمین سال خشک خود را سپری می کند و بر اساس تازه ترین آمار شرکت مدیریت منابع آب ایران، از ابتدای سال آبی جاری (ابتدای مهر ۱۴۰۳) تا دهم مردادماه مجموع بارش ها به ۱۴۷.۴ میلیمتر رسیده است؛ این میزان بارش در مقایسه با ۲۴۱.۴ میلیمتر دوره درازمدت ۳۹ درصد کاهش دارد.

همچنین میزان بارش های درحال حاضر کشور در مقایسه با ۲۴۶.۸ میلیمتر بارش سال گذشته که خود سال خشکی بوده ۴۱ درصد کاهش یافته است.

در مجمموع ۳۰ استان کشور در سال آبی جاری با کاهش بارش همراه شده اند که در صدر آنها سیستان و بلوچستان با کاهش ۸۵ درصدی قرار دارد و استان های هرمزگان با ۷۲ درصد، یزد با ۶۳ درصد، خوزستان با ۵۷ درصد و کهگیلویه و بویراحمد با ۵۳ درصد بیشتر کاهش بارش ها را دارند.

از ابتدای سال آبی جاری استان سیستان و بلوچستان تنها ۲۴.۳ میلیمتر بارش داشته و استان گیلان هم ۹۰۲.۱ میلیمتر در صدر استان های پر بارش است.

البته رئیس مرکز ملی پیش‌بینی و مدیریت بحران مخاطرات وضع هوای سازمان هواشناسی گفت: در چند روز آینده به دلیل پدیده مونسون در بخش‌هایی از جنوب کشور شامل جنوب استان فارس، جنوب کرمان، شمال هرمزگان و جنوب سیستان و بلوچستان شاهد رگبار باران و وقوع سیلاب خواهیم بود.

بازدیدها: 2

کارتن‌خوابی که گران‌ترین نقاش قرن بیستم شد

«ژان میشل باسکیا» تنها یک نقاش نبود؛ او نماد طغیان، خشم، استعداد و رنج بود؛ در دورانی که هنر معاصر درگیر فرم‌های انتزاعی و بازارهای پر زرق و برق بود، باسکیا همچون شهاب سنگی به خیابان‌های نیویورک اصابت کرد و جهان هنر را به لرزه انداخت تا در عمر کوتاه خود، از هنرمند خیابانی بی‌خانمان به یکی از گران‌ترین نقاشان قرن بیستم بدل شود؛ هرچند بهای این صعود، روحی زخم‌خورده و مرگی نابهنگام شد.

«ژان میشل باسکیا» تنها یک نقاش نبود؛ او نماد طغیان، خشم، استعداد و رنج بود؛ در دورانی که هنر معاصر درگیر فرم‌های انتزاعی و بازارهای پر زرق و برق بود، باسکیا همچون شهاب سنگی به خیابان‌های نیویورک اصابت کرد و جهان هنر را به لرزه انداخت تا در عمر کوتاه خود، از هنرمند خیابانی بی‌خانمان به یکی از گران‌ترین نقاشان قرن بیستم بدل شود؛ هرچند بهای این صعود، روحی زخم‌خورده و مرگی نابهنگام شد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، ژان میشل باسکیا در ۲۲ دسامبر ۱۹۶۰ در بروکلین نیویورک به دنیا آمد. پدرش اهل هائیتی و مادرش اهل پورتوریکو بود که بر همین اساس او از کودکی با زبان های انگلیسی، فرانسوی و اسپانیایی آشنا شد.مادرش نقش مهمی در شکل‌گیری روحیه هنری او داشت و از همان کودکی باسکیا را با موزه‌ها آشنا کرد؛ از موزه هنر متروپولیتن گرفته تا موزه هنر مدرن. علاقه او به نقاشی از همان دوران نمایان بود.

دوران کودکی او پر از آشوب بود. پدرش گاهی او را کتک می‌زد و مادرش دچار بیماری روانی بود و همین شرایط را برایش دشوار کرد و باسکیا ناگزیر از خانه گریخت و مدتی بی‌خانمان شد.

اواخر دهه ۱۹۷۰، باسکیا با دوستش آل دیاز نام مستعار سامو (SAMO) را خلق کردند. آنها بر دیوارهای شهر با اسپری شعارهایی فلسفی، شاعرانه و گاه بی‌رحمانه می‌نوشتند که یکی از معروف ترین آنها این متن بود: سامو به‌عنوان جایگزینی برای زندگی بی‌فکر و بی‌هدف. این جمله انتقادی به زندگی روزمره، ماشینی، بی‌معنا و مصرف‌زده‌ انسان مدرن بود. باسکیا معتقد بود هنر یا نگاه SAMO، می‌تواند راهی برای فرار از این پوچی باشد.

 

این جملات ترکیبی از زبان طغیانگر و نگاهی آوانگارد بود. باسکیا از همان آغاز، زبان را چون رنگ و فرم استفاده می‌کرد؛ چیزی میان نقاشی، شعر و گرافیتی.

سال ۱۹۸۱، مجله Artforum مقاله‌ای با عنوان کودک تابناک (The Radiant Child) درباره باسکیا منتشر کرد؛ عبارتی که تا امروز با نام او گره خورده است. او در همان سال در نمایشگاهی در نیویورک شرکت کرد و بلافاصله مورد توجه گالری‌داران، منتقدان و هنرمندان قرار گرفت.

باسکیا اولین هنرمند سیاه‌پوست بود که توانست وارد گالری‌های بزرگ نیویورک شود؛ در حالی که هنر غالب آن زمان عمدتاً سفید، مفهومی، و نخبه‌گرا بود. نقاشی‌های باسکیا پر از ارجاع به تاریخ سیاه‌پوستان، استعمار، آناتومی بدن انسان، موسیقی جَز، و نقد فرهنگ مصرف‌گرا بود.

نقاشی‌های باسکیا مملو از خطوط خام، نوشته‌ها، صورتک‌ها، اسکلت‌ها، و رنگ‌هایی تند و خشن هستند. او با استفاده از رنگ آکریلیک، گچ، و مداد شمعی روی بوم، تخته سه‌لایه، یا هر سطحی که پیدا می‌کرد، اثری خلق می‌کرد که در نگاه اول شاید کودکانه به نظر برسد، اما در عمق، مملو از تاریخ، درد و سیاست است.

دوستی با اندی وارهول

در میانه دهه ۱۹۸۰، باسکیا با اندی وارهول، سلطان پاپ آرت، آشنا شد. این دو همکاری‌هایی هنری انجام دادند که برخی منتقدان آن را سطحی دانستند، اما واقعیت پیچیده‌تر بود. وارهول نوعی پدر معنوی برای باسکیا شد؛ در حالی که باسکیا، روح سرکش هنر دهه ۸۰ را در خود داشت.

 

این دو هنرمند برخلاف تفاوت‌هایشان، نیرویی متضاد و مکمل بودند. وارهول سرد، صنعتی و بی‌احساس بود؛ باسکیا آتشفشانی از احساس، تاریخ، و درد.

ویژگی‌های آثار ژان میشل باسکیا

آثار باسکیا را می‌توان همچون انفجاری از فرم، رنگ، واژگان و تاریخ دانست. آثار او، برخلاف بسیاری از آثار متعارف هنری، از نظم کلاسیک پیروی نمی‌کنند و اغلب با نوعی خشونت بصری و بی‌پروایی در اجرا همراه‌اند.

یکی از بارزترین ویژگی‌های آثار باسکیا، استفاده مکرر از کلمات، حروف، جملات نصفه‌نیمه و اصطلاحات تخصصی است. او زبان را نه صرفاً ابزار معنا، بلکه عنصری بصری می‌دانست. باسکیا زبان نقاشی را با نوشتار، موسیقی، علم، و تاریخ ادغام کرد. همین موضوع باعث شده که منتقدان آثار او را نوعی «زبان بصری جدید» بدانند.

استفاده از خط‌خطی و خط زدن کلمات برای تاکید بر حذف یا سکوت تاریخی در آثار این هنرمند بسیار تکرار می شود.

 

باسکیا از نمادها استفاده می‌کرد تا ایده‌ها، شخصیت‌ها، یا مفاهیم تاریخی را منتقل کند:

تاج سه‌شاخه: نماد قدرت، افتخار، برتری سیاه‌پوستان است و این تاج بر سر موسیقیدانان جَز، قهرمانان بوکس، یا حتی خود باسکیا دیده می‌شود.

 

جمجمه و اسکلت برای القای مفهوم مرگ، خشونت، زوال و بحران انسانی استفاده می‌شود و اندام‌های بدن همچون مغز، قلب و دست به آناتومی، رنج فیزیکی و روانی اشاره دارد.

او به‌طور مداوم به تاریخ سیاه‌پوستان، برده‌داری، استعمار، تبعیض نژادی و خشونت پلیس اشاره می‌کند. این اشاره‌ها معمولاً در دل نقاشی‌هایی قرار می‌گیرند که پر از هرج‌ومرج بصری هستند، گویی فریادی خشمگین بر سر تاریخ رسمی سفیدپوستان است.

آثار او از نظر بصری ناتمام و خام به نظر می‌رسند، اما این هم عمدی است. او تلاش نمی‌کرد تصاویر دقیق یا مطابق با زیبایی‌شناسی سنتی را ارائه دهد، بلکه می‌خواست روح و خشونت لحظه را ثبت کند. بسیاری از آثار او یادآور نقاشی‌های کودکانه‌اند، اما پشت آن‌ها شناخت عمیق از تاریخ هنر و رنج انسانی نهفته است.

باسکیا به‌صورت ناخودآگاه یا عمدی، سبک‌های مختلف را ترکیب می‌کرد که ادغام نئواکسپرسیونیسم، هنر مفهومی، هنر خیابانی و نقاشی بدوی‌گرایانه بود.

 

نگاه متنوع منتقدان به هنر باسکیا

برخی منتقدان از جمله هیلتو کارمر (منتقد محافظه‌کار دهه ۸۰) آثار باسکیا را نقاشی‌های ناپخته، فاقد ترکیب‌بندی حرفه‌ای و محصول بیش‌فعالی رسانه‌ها دانسته‌اند.

برخی معتقدند ارزش آثار باسکیا بیشتر به‌دلیل روایت زندگی‌اش (نابغه خیابانی، مرگ در ۲۷ سالگی، رفاقت با وارهول) مربوط است تا ارزش ذاتی هنری آثار. به گفته آن‌ها، باسکیا بیشتر از اینکه هنرمند بزرگی باشد، قربانی اسطوره‌سازی دنیای هنر سرمایه‌داری است.

به اعتقاد برخی منتقدان نزدیکی وارهول به باسکیا و پشتیبانی گالری‌داران سفیدپوست از او، عاملی بود برای پرتاب صعود این هنرمند به قله. در نتیجه، قدرت بازار بیش از قدرت هنری او عمل کرده است.

برخی دیگر معتقدند که آثار باسکیا اگرچه به سیاست و نژاد اشاره دارند، اما عمق نظری کافی ندارند و بیشتر روی ژست سیاسی تکیه دارند تا تحلیل اجتماعی.

آثار ژان میشل باسکیا همچون فریادی از درون یک نسل خاموش‌شده‌اند. او نه نقاشی منظم بود، نه نظریه‌پردازی آکادمیک. اما با دستانی لرزان، تاریخ را روی بوم نوشت. چه دوستش بداریم، چه منتقدش باشیم، او را نمی‌توان نادیده گرفت.

برخی منتقدان باسکیا را بیش‌از حد تقدیس‌شده می‌دانند و آثارش را فاقد مهارت کلاسیک نقاشی. اما واقعیت این است که باسکیا بیش از آنکه یک نقاش صرف باشد، یک صدا، یک شورش بصری و یک آینه‌ای بود برای جامعه‌ای که نمی‌خواست دردهای خود را ببیند.

هنر او بیشتر از زیبایی‌شناسی، بر صداقت متکی بود. همان‌طور که خودش گفته بود: «وقتی کار می‌کنم، به هنر فکر نمی‌کنم. سعی می‌کنم به زندگی فکر کنم.»

 

برخی از منتقدان دیگر باسکیا را هنرمندی راست‌گو و بی‌نقاب معرفی کرده‌اند که درد طبقه و نژاد را بی‌واسطه روی بوم می‌ریزد. او اولین کسی بود که توانست فرهنگ آفریقایی-آمریکایی را با جسارت در صحنه رسمی هنر جهانی مطرح کند؛ بدون اینکه آن را «زیباشناسانه» کند. این جمله نشان می‌دهد که باسکیا در فرآیند خلق اثر هنری، به‌جای تمرکز بر نظریه‌های زیبایی‌شناسی یا سبک هنری، به تجربیات، احساسات و واقعیت‌های زندگی به‌ویژه رنج‌ها، خاطرات، و بحران‌های انسانی توجه داشته است.

ژان میشل باسکیا تنها یک هنرمند نبود؛ او زخم‌های تاریخ را بر بوم کشید. او داستان پسری بود که از خیابان‌های بروکلین برخاست و بر دیوارهای جهان چیزی نوشت که پاک نمی‌شود. باسکیا هنوز زنده است؛ در رنگ‌ها، در کلمات، و در ذهن کسانی که به هنر به‌عنوان شورش نگاه می‌کنند.

شهرت، اعتیاد، سقوط

شهرت ناگهانی و فشار دنیای هنر، باسکیا را به سمت مصرف مخدر سوق داد. او هرچه بیشتر موفق می‌شد، بیشتر منزوی می‌گشت. دوستانش از تغییر رفتار او می‌گفتند؛ دیگر آن کودک خیابان نبود، اما هنوز درون خود زخمی از آن دوران داشت.

سال ۱۹۸۷، مرگ ناگهانی اندی وارهول ضربه سختی به باسکیا وارد کرد. کمتر از یک سال بعد، در ۱۲ اوت ۱۹۸۸، ژان میشل باسکیا در سن ۲۷ سالگی در اثر مصرف بیش از حد هروئین در استودیوی خود در منهتن جان باخت. او نیز مانند بسیاری از هنرمندان افسانه‌ای، در کلوپ ۲۷ ساله‌ها جا گرفت.

مرگ باسکیا پایان نبود، آغاز بود. ارزش آثارش در دهه‌های بعد چندین برابر شد. در سال ۲۰۱۷، یکی از نقاشی‌هایش به قیمت ۱۱۰.۵ میلیون دلار در حراجی ساتبیز فروخته شد و رکوردی برای یک هنرمند آمریکایی به ثبت رساند.

امروز، باسکیا الهام‌بخش نسل جدیدی از هنرمندان خیابانی، سیاه‌پوستان، و هنرمندان مستقل است. آثارش در موزه‌ها، لباس‌های برندهای لوکس، موزیک ویدیوها و حتی تتوها دیده می‌شود. او نماد مقاومت در برابر نژادپرستی، فقر، و نخبه‌گرایی در هنر شد. هنرمندی مانند بنسکی از باسکیا تأثیر گرفته‌ است.

منابع:

https://basquiat.com/

مجله Artforum

فیلم مستند: Jean-Michel Basquiat: The Radiant Child (Tamra Davis, ۲۰۱۰)

بازدیدها: 2